eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.3هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
آنانکه می‌گفتند: یا زیارت یا شهادت هم شهید شدند ؛ هم زائرِ حسین علیه‌السلام
❣️ ...شهادت نصیب ِ یاران شد و حسرت به من رسید ... ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📷 شهید خوشبین (فرد خندان که همرزمش را در آغوش کشیده) --- یکی از نبردها با ضدانقلاب در غرب کشور 📷 سردار گمنام سپاه اسلام، شهید ناصر کاظمی (سمت راست، پشت به دوربین) 🌷 ۶ شهریور ۱۳۶۱ - سالروز عروج شهید ناصر کاظمی ، فرمانده محبوب خطه کردستان که کُردهای بومی منطقه دلداده مرام و جوانمردیش بودند
تصویری کمتر دیده شده از شهید سردار سلیمانی در کنار شهید محمدعلی رجایی . رییس جمهور محبوب ایران.
🌺بخش‌هایی از وصیتنامه شهید رحیم هژبرافکن 🍃خداوندا در اين راه یاريمان ده تا ياور حسين زمانت باشيم و در راه تو شهيد باشيم و شهيد بميرم و توفيق ذکر و جهاد در راه خودت را به ما عطا بفرما زيرا که جنگ اسلام و کفر تا ظهور عدل دامن گستر حضرت مهدی (عج) ادامه دارد. 🍃خدایا نيروی استقامت و وحدت را در بين ما مسلمين هر چه بيشتر فرما و کمک کن که هرگز حاضر به صلح ننگين با ابر قدرت ها نشويم و همواره با سربلند و افتخار زندگی کنيم و در پی نشر اسلام و قوانين اسلامی باشيم و در صراط مستقيم قدم برداريم. 🍃وظيفه امت اسلام در اين برهه از زمان اين است که در خط امام و اسلام باشند و دنباله رو مسائل مادی نباشند که خدای را شاهد می گیرم که اين ها چيزی جز ظواهر فريبنده دنیای مادی نيستند. 🍃وحدت خود را در لوای آيه شريفه وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚحفظ نمائيم و پراکنده نشويم. 🍃قطره قطره خون شهدای عزيزمان را ارج نهيم و همچون زینب (س) پاسدار اين جوی خون باشیم.
در دوران ابتدایی علی‌عباس نزدیک شب عید به بچه ها می‌گفت: هر کس هر اندازه که می‌تواند برای نیازمندان کمک کند. از لباس گرفته تا برنج و روغن و ... جمع آوری می‌شد. بچه ها هم وسایل را بسته‌بندی می‌کردند. شب عیدی کمک ها به دست نیازمندان می‌رسید.
سلام بر آنان که ساکنان خاکریزها بودند و آواره‌ی کوی حسین (ع) ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرزند خراسان ناجی کردستان اسمش برای مکه درومد ولی نمیرفت مادرش گفت دوست دارم حاجی بشی چرا نمیری؟ گفت مادر! اگه من برم و ضد انقلاب حمله کرد، یه عده رو کشت، یه جاهایی رو گرفت نبودن من باعث این اتفاقات شده، جواب خون این بچه‌ها رو کی میده؟!
خوابش را دیدم، گفتم: _چگونه توفیق شهادت پیدا کردی؟!🤔 گفت: از آنچه دلم می‌خواست، گذشتم! نگذارید حب دنیا شما را فریب دهد.. 🖤❤️🌱
✍شهیدی که از بعضی اتفاقات آینده خبر داشت. 🌹شهید حمیدرضا سلطانی پور 🔹جسمش در زمین بود و روحش در آسمانها گفته بود شهادتش در آب است. 🔸در عملیات کربلای ۴ بعد از تیر خوردن آب پیکر او را برد تا چندین سال در ام الرصاص گمنام بماند و همراه غواص های دست بسته بازگردد. 🌹شادی روحش صلوات
🔹 شهیدانه ✍ در مورد پرس و جو میکردم با شهید مصطفی موحدی آشنا شدم که خاطره ای با حاج قاسم دارند، در عملیات بستان مجروحیت شدیدتری برای حاج قاسم سلیمانی پیش آمد جراحتش از ناحیه شکم بود و مجبور شدند سردار را برای مداوا به بیمارستان قائم مشهد اعزام کنند، در بیمارستان مشهد شهید مصطفی موحدی و شهید همایونفر ۲۰ روز از ایشان مراقبت می‌کردند، چون یکی از پزشکان این بیمارستان از اعضای گروهک منافقین بود از روی عمد زخم شکم سردار را نمی‌بست تا عفونی شود و او را از پا در بیاورد و عاقبت هم این دو رزمنده با کمک یک پرستار کرمانی سردار را از آن بخش خارج کردند و نگذاشتند آن دکتر خائن نقشه‌اش را عملی کند.
مبدأ و مقصد رزمنده‌ها کربلا بود! حالا چه به کردستان اعزام می‌شدند یا جنوب یا هر جبهه‌ی دیگری، چه عملیات برای آزادسازی بصره بود یا العماره یا شلمچه و مجنون ، آن‌ها فقط یک هدف داشتند و آن هم رسیدن به «کربلا» بود ...
شب اربعین ؛ یادی کنیم از زائران ارباب
اصلاً زنِ شیعه باید شهید پرور باشد! درست مثل اُم‌البنین عباس می‌خواهد کـربلا ... اعزام به جبهه ام‌البنین‌های زمان
💠 شهادت : 31 مرداد 1367 محل شهادت: جاده بوکان مهاباد ✅ اخلاص توی وجودش موج میزد . یک جوان صاف و ساده و با همه وجود مهربان بود. هر کاری به او میگفتی نه نمیگفت. بعد از یک بود که به (ع) اومد. و در همون روزهای اول به علت سبقتش در کمک به دیگران معروف شد. بسیجی شهید فقط برای بندگی خدا جبهه اومد و بس.... و هرکجا شیرینی بنده گی خدا رو میچشید راضی بود و با هیچ چیزی عوض نمیکرد. اصغریک نوجوان قبراق و نترس بود و جوون میداد برای شکافتن میدان های مین و شکستن ابهت موانع دشمن... روحش شاد باشه 🔴 تصویر برای بهمن 65 و حین و پشت خاکریز در غرب کانال ماهی است و این ها هم مامور به گردان لشگر10هستند.از سمت راست... ... علی اکبر جعفری .... سید هادی موسوی
🕌 کربلا ما را به سوی خود فرا می خواند و ارواح مشتاق ما بیتابانه همچون کبوتران حرم به سوی بال می گشایند...🕊🕊 بار دیگر صدای "هل من ناصر" امام عشق در دل تاریخ بلند است🚩🚩 🚩 🌴 هر آن کس در هر زمان و در هر جا به این صلا لبیک گوید است و کربلا میزان عشق است و را از اغیار جدا می کند... 🌱دوران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. هیچ وقت دین خدا رو،دستور خدا رو،وظایف شرعیتون رو با هیچ چیزی معــامله نکــنید 🌷
✳️ سیره معلم شهید سید رضا مهدوی طبق بیان دختر شهید... ✅ پدر اخلاقی نیکو داشت او ما را که تازه به سنّ تکلیف رسیده بودیم با مهربانی و لطافت برای ادای نماز صبح بیدار می کرد گاهی وقتها نیم ساعت کنار بسترمان می نشست دست به سر و رویمان می کشید نوازشمان می کرد و با آرامش می گفت دخترم عزیزم وقت نماز است مگر نمی خواهی نماز بخوانی؟ ✖️او هیچ وقت ما را با خشونت مجبور به نماز خواندن نکرد! ❇️ رفتار زیبایش بهترین مشوّق برای علاقمند شدن ما به نماز بود. "
اکنون که این وصیتنامه را می خوانید من دیگر میان شما نیستم ولی ناظر بر کارهای شما هستم و از شما خواهشی که دارم ، دست از پشتیبانی حسین زمانمان ، امام عزیزمان ، بر ندارید و ما نباید مانند اهل کوفه باشیم که امام حسین (ع) را تنها گذاشتند .
‌‎‌«ای دخترم! من خیلی خسته ام. من سی سال است که نخوابیده ام، اما اصلاً نمی خواهم بخوابم. در چشمانم نمک می‌ریزم تا پلک‌هایم جرأت جمع شدن را نداشته باشند که مبادا در غفلت من آن کودک بی‌سرپرست را سر ببرند.»‌‌ "
در اغتشاشات سال ۸۸ وقتی که کار داشت دست اراذل و اوباش می افتاد، مرخصی نگرفت و به نطنز نرفت. می گفت : "من بلدم با اینها چطوری دربیفتم. من اگر باشم، بقیه بچه ها هم دلگرم می شوند." غسل_شهادت می کرد، می گفت : "اینجا هم میدان جنگ است، شاید خدا قسمت کند و اینجا شهید شدیم." پیراهن مشکی محرّمش را می‌بوسید و می‌پوشید و می‌گفت : "منتظرم نباش! معلوم نیست برگردم..." از چیزی یا کسی نمی‌ترسید، وقتی پای نظام در میان بود اصلا کوتاه نمی‌آمد... راوی :همسر شهید برگرفته ازکتاب‌: دخترها بابایی اند
میگفت: میدونۍڪِۍ از‌چشم‌ِخدا‌میوفتۍ؟! زمانۍڪه‌آقا‌امام‌‌زمان‌ سرشو‌بندازه‌پایین‌و از‌گناه‌ڪردن‌توخجالت‌بڪشہ ولۍتـو‌انگار‌نـہ‌انگار..! رفیق... نزار‌ڪارت‌بـہ‌اون‌جاها‌برسـہ!! -شهیدمحمدحسین‌محمدخانۍ
💠 خاطره ای از شهید رجایی ▫️وقتی که نخست وزیر بود صبح روزی جهت دیدار و رساندن پیامی وارد همان خانه‌ی تاریخی(کلنگی ) وی شدم. از مشاهده‌ی صحنه‌ای قلبم به درد آمد. هوا کمی گرم بود. او خیلی ساده با یک زیر پیراهن که چند جای آن سوراخ بود و در گوشه‌ی حیاط خانه‌اش نشسته بود و داشت با دو سه دانه خرما و یک لیوان شیر صبحانه می‌خورد! بعد از سلام و احوالپرسی و تعارف به صبحانه گفتم: «ای عزیز! این چه وضعی است که شما دارید چرا به خود نمی‌رسید و این قدر زندگی را به خود سخت گرفته‌اید از شما توقع نداریم مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید! مثل این که شما نخست وزیرید!» آهی کشید و نکته‌ای گفت که سوز دل و نفوذ کلام از دل بر آمده‌اش همواره در خاطرم جاودان مانده است. او گفت : جانم! از این حالم نگران نباش! نگران آن روزم باش که میز و مسئولیت مرا بگیرد و من گذشته خویش را فراموش کنم. خدا نکند روزی بر من بیاید که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق دارم. از شما می‌خواهم در حق من دعا کنید. ▫️من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمده‌اش بی اختیار از جایم برخاستم و پیشانی‌اش را بوسه دادم. 🎤 راوی: پسر خواهر شهید رجایی