✨ضعف مرا به حساب انقلاب و مکتب من نگذارید✨
🔖 این جمله را نصب کرده بود پشت میزش
میگفت :
🔸 اگر میخواهید به من خدمتی کنید
🔹گه گاهی به یادم بیاورید که من
🔸همان محمدعلی رجایی فرزند عبدالصمد
اهل قزوینم
که قبلا دوره گردی و میکردم
و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم
💎این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است
#شهید_محمد_علی_رجایی
#سیره_شهدا 🌸🍃
☆به نام زیبا ترین☆
.
🍃#دنیا، فریبنده ای است که زود می گذرد، #نوری است که غروب می کند، #سایه ای است که از بین می رود و #تکیهگاهی است که رو به خرابی دارد."
به راستی که دنیا چنین است.
.
🍃و چه بد خسرانی می بینیم ما #مدعیان که گاه، حُب این #عجوزه ی فریبنده* و آلات و ادواتش را بر کامروایی حقیقی، #برتر می داریم.
.
🍃این برتری بخشی #کاذب، از دیرباز بوده و تا به امروز نیز در جریان است و آن دم، #اسلام_راستین را در #خطر می افکند که میان رجال #حکومت_اسلامی پدیدار گردد.
.
🍃دریغا که این روز ها، آماج هایش در عده ای مسلمان نمای دلبستهِ مال، مشهود است.😔
.
🍃اما در این میان، هستند آن ها که #خلوص شان شگرف است و گسستگی شان از دنیا، شگفت آور.
چه در کوی و برزن وشهر و روستا و#مردمان_ساده و چه در میان #سیاسیون و #مردان_حکومت.
کسانی چون #رجایی.❤
.
🍃مردی #مخلص که در هر شان و مرتبه ای، بی تاب #خدمت بود.
چه آن همه سال که آموزش پیشه اش بود و چه آن چند روز که #ریاست_جمهوری.🌹
.
🍃مردی بی شایبه و مملو از دغدغه برای بهبود #جامعه_اسلامی.
مردی محبوب که یادش در خاطر مردمان این دیار، باقی خواهد ماند.😌
.
🍃ای کاش، برخی، قدری از او بیاموزند!
ای کاش، آن جرگه که چون اویند را، بیش از این پاس بداریم!
ای کاش، همه، رجایی شویم!🙂
.
پ.ن: *بخشی از خطبه ی ۸۳ نهج البلاغه
*تعبیری از دنیا در #احادیث_اسلامی و #متون_عرفانی و #ادب_فارسی
.
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
.
به مناسبت سالروز #تولد #شهید_محمد_علی_رجایی
.
📅تاریخ تولد : ۲۵ خرداد ۱۳۱۲
.
📅تاریخ شهادت : ۸ شهریور ۱۳۶۰
.
📅تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۴٠٠
.
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍁#برگی_از_خاطرات
از خیابان ایران تا میدان شهدا پیاده میرفت تا از دکّهی یک پیرمرد میوه بخرد. دور از چشم پیرمرد، میوههای له شده را در پاکتش میریخت.
بعدها گفت: دکهدار، پدر شهید و نیازمند بود، این میوهها را میخریدم که کمکی به او شده باشد...
راوی یکی از همکاران شهید
#شهید_محمد_علی_رجایی🕊
#آشنایی_با_شهدا
#استوری
#_شهیدان_رجایی_وباهنر
🔴 ۸ شهریور1360 ترور شهیدان رجایی و باهنردر انفجار دفتر نخست وزیری توسط کشمیری عامل نفوذی سازمان تروریستی منافقین .
روایتی از یک جاسوس بظاهر متدین
#شهید_محمد_علی_رجایی
#شهید_محمد_جواد_باهنر
#سالروز_شهادت
#هفته_دولت
#شهیدانه 🕊
از خیابان ایران تا میدان شهدا پیاده می رفت تا از دکه یک پیرمرد میوه بخرد.
میوه له شده را در پاکت ش میریخت.
شهید رجایی بعدها گفت که دکه دار، پدر شهید و نیازمند بود این میوهها را میخریدم که کمکی به او شده باشد.
راوی: یکی از بستگان شهید
#شهید_محمد_علی_رجایی 🌷
#رئیس_جمهور_شهید
💠 خاطره ای از شهید رجایی
▫️وقتی که نخست وزیر بود
صبح روزی جهت دیدار و رساندن پیامی
وارد همان خانهی تاریخی(کلنگی ) وی شدم.
از مشاهدهی صحنهای قلبم به درد آمد.
هوا کمی گرم بود.
او خیلی ساده
با یک زیر پیراهن
که چند جای آن سوراخ بود
و در گوشهی حیاط خانهاش نشسته بود
و داشت با دو سه دانه خرما
و یک لیوان شیر صبحانه میخورد!
بعد از سلام و احوالپرسی
و تعارف به صبحانه گفتم:
«ای عزیز!
این چه وضعی است
که شما دارید
چرا به خود نمیرسید
و این قدر زندگی را به خود سخت گرفتهاید
از شما توقع نداریم
مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید
لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید!
مثل این که شما نخست وزیرید!»
آهی کشید
و نکتهای گفت
که سوز دل و نفوذ کلام
از دل بر آمدهاش
همواره در خاطرم جاودان مانده است.
او گفت :
جانم!
از این حالم نگران نباش!
نگران آن روزم باش
که میز و مسئولیت مرا بگیرد
و من گذشته خویش را فراموش کنم.
خدا نکند روزی بر من بیاید
که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق دارم.
از شما میخواهم
در حق من دعا کنید.
▫️من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمدهاش
بی اختیار از جایم برخاستم
و پیشانیاش را بوسه دادم.
🎤 راوی: پسر خواهر شهید رجایی
#شهید_محمد_علی_رجایی
#آشنایی_با_شهدا
#هفته_دولت
💠 خاطره ای از شهید رجایی
▫️وقتی که نخست وزیر بود
صبح روزی جهت دیدار و رساندن پیامی
وارد همان خانهی تاریخی(کلنگی ) وی شدم.
از مشاهدهی صحنهای قلبم به درد آمد.
هوا کمی گرم بود.
او خیلی ساده
با یک زیر پیراهن
که چند جای آن سوراخ بود
و در گوشهی حیاط خانهاش نشسته بود
و داشت با دو سه دانه خرما
و یک لیوان شیر صبحانه میخورد!
بعد از سلام و احوالپرسی
و تعارف به صبحانه گفتم:
«ای عزیز!
این چه وضعی است
که شما دارید
چرا به خود نمیرسید
و این قدر زندگی را به خود سخت گرفتهاید
از شما توقع نداریم
مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید
لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید!
مثل این که شما نخست وزیرید!»
آهی کشید
و نکتهای گفت
که سوز دل و نفوذ کلام
از دل بر آمدهاش
همواره در خاطرم جاودان مانده است.
او گفت :
جانم!
از این حالم نگران نباش!
نگران آن روزم باش
که میز و مسئولیت مرا بگیرد
و من گذشته خویش را فراموش کنم.
خدا نکند روزی بر من بیاید
که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق دارم.
از شما میخواهم
در حق من دعا کنید.
▫️من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمدهاش
بی اختیار از جایم برخاستم
و پیشانیاش را بوسه دادم.
🎤 راوی: پسر خواهر شهید رجایی
#شهید_محمد_علی_رجایی
#آشنایی_با_شهدا
#هفته_دولت