eitaa logo
انجمن ادبی کلمات
196 دنبال‌کننده
103 عکس
20 ویدیو
2 فایل
کِلک صائب اصفهان را زنده‌رود دیگر است @kalemaaat
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 داد قسم که جان من و تو درون یک تن بود و جان‌مان نخ یک شمع نیمه‌روشن بود کفن سپیده‌ی صبح من و تو بود انگار و گورجمعی‌مان ناگزیر، میهن بود همان که رج زده بودیم با هزار امید –گلیم خانه‌یمان– زیر پای دشمن بود زمین به حنجره‌‌هامان گدازه‌ها می‌ریخت و روی پیکرمان سنگ و تیرآهن بود هوا، هوا خفه‌شد بین ابرهای سیاه و شیونی که می‌آ‌مد هراس یک زن بود زنی که گیج و پریشان نشست بر آوار زنی که خواهر من بود، مادر من بود به مرگ خیره نماندیم و قهوه نوشیدیم به ناسلامتی هرچه بمب‌افکن بود من و تو داد زدیم و خدا شنید، چه غم که گوش‌های جهان عاجز از شنیدن بود؟ @kalemaat
🌿 یک سبد زیتون عطر زیتون‌های رام‌الله دارد کوچه‌هایت واژه‌واژه از دل تاریخ می‌آید صدایت خاک تو سجاده‌ی موسی و ابراهیم و عِمران رفته بالا، دست در دست پیمبرها دعایت ذره‌ذره خاک تو شد دانه‌ی تسبیح مریم عطر انفاس مسیحا می‌دهد باد صبایت یک سحر ای کاش "سبحان الذی أسری" بخوانم بین سجده، در حیاط مسجدالأقصی برایت زعفران مشهد و چای شمال و عطر کاشان عشق، نذری می‌دهم یک روز در زائر سرایت یک سبد زیتون برای شاعران می‌چینم آری می‌سرایم از تو و گیسوی در باران رهایت می‌سرایم از قیام سنگ‌ها در دست یک زن از حنابندان سرخ نوعروسان با حنایت قبله‌ی آغاز اسلامی و خود مایل به کعبه مرگ بر هر کس بخواهد از مسلمانی جدایت در دلم "الله اکبر‌"های بسیاری‌ست اما صبح پیروزی رهاشان می‌کنم در دشت‌هایت @kalemaat
💢 میراث‌دار حرمله (خطاب به قوم یهود) خدا همراهتان شد با همان کودک که در زنبیل خدا همراهتان بود و چه آسان رد شدید از نیل خدای مهربان روزی‌ّتان را من‌ّ و سلوا کرد برای تشنه‌هاتان چشمه‌های روشنی وا کرد چه نعمتها که با دست خودش در سفره‌هاتان چید کلیمش را فرستاد و کلامش را نفهمیدید تمام دفتر تاریختان غرق جهالت بود شما از ابتدا هم کارتان کفران نعمت بود شما با نور حق سوسوی مشعل را عوض کردید چرا با سامری موسای مرسل را عوض کردید؟ بهانه بر بهانه غم به موسای نبی دادید شما دنبال ماهی‌های روز شنبه افتادید شما از ظلم و از طغیان و نامردی پُرید آری که از چنگ شما جاری شده خون‌های بسیاری شما ای ابن‌سعدان! آب را بر کودکان بستید شما میراث‌دار حرمله در این زمان هستید شما کِشتید بادی را شبیه داس اهریمن شده حالا دگر هنگامه‌ی طوفان درو کردن از این پس جانتان از غیرت ما در خطر باشد که از شمشیرتان ایمان ما برّنده‌تر باشد بترسید از صدای ما که می‌گوییم یا حیدر که نزدیک است فتح باشکوه خیبری دیگر @kalemaat
💢 وجدان انسان از این خبر دنیا سراسر غرق حیرانی‌ست باور نمی‌کردم در این حد دشمنت جانی‌ست تن‌تکّه‌ها را در کفن، باور نمی‌کردم لبخندهایت در مصافی تازه قربانی‌ست دیدم گلوی زخمی‌ات را... آتش است و خون دیدم غبار صورتت را... آب حتّی نیست جنگ نفس‌گیری‌ست، شاید آخرین جنگ است حال‌وهوای قلب‌ها بدجور طوفانی‌ست ای شیخ ای همسایه با یک جو مسلمانی دل‌کندنت از گندم ری هم به آسانی‌ست ناخواسته وجدان انسان را نشان رفته‌ست آن موشکی که در سقوطش فکر ویرانی‌ست أشهد نخوان در گوش زخمی‌ها برادرجان نه! وقت مردن نیست هنگام رجزخوانی‌ست ما با شهادت زنده‌ایم و زنده می‌مانیم صهیون ولی در قبر تنگ حرص، زندانی‌ست باید هم از ترسش بمیرد قبل نابودی وقتی حریفش، دست مجروح سلیمانی‌ست طاقت بیاور شمعدانی! تشنگی‌ها را فردا تمام کوچه‌های غزّه بارانی‌ست @kalemaat