eitaa logo
انجمن ادبی کلمات
146 دنبال‌کننده
90 عکس
15 ویدیو
2 فایل
محفل شعر گروهی از بانوان شاعر اصفهانی عصرهای چهارشنبه نشانی و زمان دقیق جلسات را از ادمین کانال بپرسید: @Sepidar213
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر از تو درباره‌ی غزه پرسیدند... بگو به آن‌ها در آنجا شهیدی است که شهیدی آن را حمل می‌کند و شهیدی از وی عکس می‌گیر‌د و شهیدی او را بدرقه می‌کند و شهیدی بر وی نماز می‌خواند @kalemaat
💢 وجدان انسان از این خبر دنیا سراسر غرق حیرانی‌ست باور نمی‌کردم در این حد دشمنت جانی‌ست تن‌تکّه‌ها را در کفن، باور نمی‌کردم لبخندهایت در مصافی تازه قربانی‌ست دیدم گلوی زخمی‌ات را... آتش است و خون دیدم غبار صورتت را... آب حتّی نیست جنگ نفس‌گیری‌ست، شاید آخرین جنگ است حال‌وهوای قلب‌ها بدجور طوفانی‌ست ای شیخ ای همسایه با یک جو مسلمانی دل‌کندنت از گندم ری هم به آسانی‌ست ناخواسته وجدان انسان را نشان رفته‌ست آن موشکی که در سقوطش فکر ویرانی‌ست أشهد نخوان در گوش زخمی‌ها برادرجان نه! وقت مردن نیست هنگام رجزخوانی‌ست ما با شهادت زنده‌ایم و زنده می‌مانیم صهیون ولی در قبر تنگ حرص، زندانی‌ست باید هم از ترسش بمیرد قبل نابودی وقتی حریفش، دست مجروح سلیمانی‌ست طاقت بیاور شمعدانی! تشنگی‌ها را فردا تمام کوچه‌های غزّه بارانی‌ست @kalemaat
📜 فراخوان شعر ماه ✨ با موضوع غزه و گرامی‌داشت شاعر و رمان نویس فلسطینی «شهیده هبه ابو ندی» و شهدای مظلوم غزه 📌 قالب آثار: آزاد 🗓️ مهلت ارسال: ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۲ ⬅️نحوه ارسال: ایتا و تلگرام به شماره ۰۹۹۳۸۶۴۳۰۸۳ ✨ از نفرات برتر در مراسم اختتامیه تجلیل به عمل خواهد آمد. 📍 پــناه | كاشان رضوی به جمع امام رضایی های کاشان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/aqr_kashaan
هدایت شده از شعر انقلاب
مظلوم و مقتدر دیگر بس است هر چه غریبانه زیستید از این به بعد سرو شوید و بایستید دیگر بس است هر چه که بر شانه‌های هم مانند ابرهای بهاری گریستید از این به بعد سبزتر و استوارتر سر برکشید تا که بگویید کیستید سر برکشید سبز و به دنیا نشان دهید جز سرو سرفراز و سپیدار نیستید ای کوه‌های محکم و مظلوم و مقتدر تا پای جان برای رهایی بایستید! ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🔹 آزادی جاوید می‌آید آنکه از سفر امّید برگردد با جامه‌دانی از لباس عید برگردد عطر درشت پرتقال از دشت برخیزد بر شاخه‌هایت میوه‌ی خورشید برگردد آن کنده‌کاری‌های سرخِ "دوستت دارم" بر جان مجنون درخت بید برگردد آوار ، دست از خانه‌های شهر بردارد دستی که آجر روی هم می‌چید برگردد می‌آید آنکه بی‌‌اجازه بی‌گذرنامه نام وطن آسوده از تبعید برگردد آن عشق‌ِ بی‌افسوس، آن چشم فلسطینی یک‌شب به این شب‌های بی‌‌ناهید برگردد مردی که در آواره‌گاه باد ساکن شد آخر به خاک خویش بی تردید برگردد شعری که از اوراق زیتون رانده شد روزی این بار با تحسین و با تمجید برگردد رد می‌شود از پاسگاه مرگ، می‌دانم! آن صبح، آن آزادی جاوید برگردد @kalemaat