eitaa logo
شهید کمالی
941 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
5.4هزار ویدیو
603 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
audio_۲۰۲۱_۰۵_۳۰_۰۸_۴۴_۰۵(1).mp3
962.4K
🍃 جامعه‌ای صالح می‌شود که افراد صالح بر آن حاکم شوند. افراد منزه جامعه را منظم می‌کنند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔹حق پاسداری از انقلاب اسلامی را ادا کنید 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 62 💠سوره آل عمران: آیات 92 الی 100 @ahlolbait_story
🔴 ویژگی‌ها وخصوصیات امام زمان(عج) 🔵 قسمت 9⃣2⃣ ۲۸۱-او کسی است که برای راست نمودن انحراف و کجی همه به انتظار اویند، ۲۸۲-او کسی است که به او امید بسته شده برای از بین بردن ستم و دشمنی، ۲۸۳-او ذخیره شده برای تجدید فریضه‌ها و سنّت‌ها، ۲۸۴-او برگزیده ای است برای بازگرداندن دین و شریعت، ۲۸۵-اوست آن آرزو شده برای زنده کردن قرآن و حدود آن، ۲۸۶-او احیاگر نشانه‌های دین و اهل دین است. ۲۸۷-او درهم‌شکننده شوکت متجاوزان است. ۲۸۸-او ویران‌کننده بناهای شرک و دورویی است. ۲۸۹-او نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان است. ۲۹۰-او دروکننده شاخه‌های گمراهی و شکاف‌اندازی است. 🆔 @ kamalibasirat
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷
وظایف منتظران 3(1).mp3
4.56M
🔴 قسمت سوم وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 دعوت مردم به سوی امام عصر عج 🎙️ 🆔 eitaa.com/emame_zaman
دختر_شینا ڪم ڪم حرف عقد و عروسی پیش آمد. شب ها بزرگ ترهای دو خانواده می نشستند و تصمیم می گرفتند چطور مراسم را برگزار ڪنند؛ اما من و صمد هنوز دو ڪلمه درست و حسابی با هم حرف نزده بودیم. یڪ شب خدیجه من را به خانه شان دعوت ڪرد. زن برادرهای دیگرم هم بودند. برادرهایم به آبیاری رفته بودند و زن ها هم فرصت را غنیمت شمرده بودند برای شب نشینی. موقع خواب یڪی از زن برادرهایم گفت: «قدم! برو رختخواب ها را بیاور.» رختخواب ها توی اتاق تاریڪی بود ڪه چراغ نداشت؛ اما نور ضعیف اتاقِ ڪناری ڪمی آن را روشن می ڪرد. وارد اتاق شدم و چادرشب را از روی رختخواب ڪنار زدم. حس ڪردم یڪ نفر توی اتاق است. می خواستم همان جا سڪته ڪنم؛ از بس ڪه ترسیده بودم. با خودم فڪر ڪردم: «حتماً خیالاتی شده ام.» چادرشب را برداشتم ڪه صدای حرڪتی را شنیدم. قلبم می خواست بایستد. گفتم: «ڪیه؟!» اتاق تاریڪ بود و هر چه می گشتم، چیزی نمی دیدم. ـ منم. نترس، بگیر بنشین، می خواهم باهات حرف بزنم. صمد بود. می خواستم دوباره دربروم ڪه با عصبانیت گفت: «باز می خواهی فرار ڪنی، گفتم بنشین.» اولین باری بود ڪه عصبانیتش را می دیدم. گفتم: «تو را به خدا برو. خوب نیست. الان آبرویم می رود.» ادامه دارد...✒️ دختر_شینا می خواستم گریه ڪنم. گفت: «مگر چه ڪار ڪرده ایم ڪه آبرویمان برود. من ڪه سرِ خود نیامدم. زن برادرهایت می دانند. خدیجه خانم دعوتم ڪرده. آمده ام با هم حرف بزنیم. ناسلامتی قرار است ماه بعد عروسی ڪنیم. اما تا الان یڪ ڪلمه هم حرف نزده ایم. من شده ام جن و تو بسم الله. اما محال است قبل از این ڪه حرف هایم را بزنم و حرف دل تو را بشنوم، پای عقد بیایم.» خیلی ترسیده بودم. گفتم: «الان برادرهایم می آیند.» خیلی محڪم جواب داد: «اگر برادرهایت آمدند، من خودم جوابشان را می دهم. فعلاً تو بنشین و بگو من را دوست داری یا نه؟!» از خجالت داشتم می مردم. آخر این چه سؤالی بود. توی دلم خدا را شڪر می ڪردم. توی آن تاریڪی درست و حسابی نمی دیدمش. جواب ندادم. دوباره پرسید: «قدم! گفتم مرا دوست داری یا نه؟! اینڪه نشد. هر وقت مرا می بینی، فرار ڪنی. بگو ببینم ڪس دیگری را دوست داری؟!» ـ وای... نه... نه به خدا. این چه حرفیه. من ڪسی را دوست ندارم. خنده اش گرفت. گفت: «ببین قدم جان! من تو را خیلی دوست دارم. اما تو هم باید من را دوست داشته باشی. عشق و علاقه باید دوطرفه باشد. من نمی خواهم از روی اجبار زن من بشوی. ادامه دارد...✒️
🔴 شن‌ها مامور خدا بودند 🔹 ۵ اردیبهشت‌ماه، سالروز شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در است. 🔹امام خمینی (ره) پس از این واقعه فرمودند: «چه کسی هلیکوپترهای آقای کارتر را که می‌خواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند، شن‌ها مامور خدا بودند، باد مامور خداست». پایگاه مطهره دشت حوزه شهید باهنر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا