فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزاداری در لندن
مقایسه کنید با تجمعات براندازها که با وعده یه ساندویج از شهرهای مختلف اروپا جمع میشدند تازه اکثریتشون اوکراینی یا پناهجویان کشورهای دیگه بودن.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاااااااااااااااااااااااااالی❤️
♦️سیدحسن نصرالله:
♦️ما از لبنان به همه جهانیان می گوییم، امام ما، رهبر ما، آقای ما، عزیز ما و حسین ما در این زمان، حضرت آیت الله العظمی امام سید علی حسینی خامنه ای است
♦️ ای فرزند حسین ما تو را تنها نمیگذاریم...
ربناالله ثم استقاموا
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
قسمت:5⃣0⃣2⃣
با این بی کسی چطور می توانم از پس این همه کار و بچه بربیایم. خدایا لااقل چاره ای برسان.
برای خودم همین طور حرف می زدم و گریه می کردم. وقتی خوب سبک شدم، رفتم خانه. بچه ها خانه خانم دارابی بودند وقتی می خواستم بچه ها را بیاورم، خانم دارابی متوجه ناراحتی ام شد. ماجرا را پرسید. اول پنهان کردم، اما آخرش قضیه را به او گفتم. دلداری ام داد و گفت: « قدم خانم! ناشکری نکن. دعا کن خدا بچه سالم بهت بده.»
با ناراحتی بچه ها را برداشتم و آمدم خانه. یک راست رفتم در کمد لباس ها را باز کردم. پیراهن حاملگی ام را برداشتم که سر هر چهار تا بچه آن را می پوشیدم. با عصبانیت پیراهن را از وسط جر دادم و تکه تکه اش کردم. گریه می کردم و با خودم می گفتم: «تا این پیراهن هست، من حامله می شوم. پاره اش می کنم تا خلاص شوم.» بچه ها که نمی دانستند چه کار می کنم، هاج و واج نگاهم می کردند. پیراهن پاره پاره شده را ریختم توی سطل آشغال و با حرص در سطل را محکم بستم.
خانم دارابی، که دلش پیش من مانده بود، با یک قابلمه غذا آمد توی آشپزخانه. آن قدر ناراحت بودم که صدای در را نشنیده بودم. بچه ها در را برایش باز کرده بودند. وقتی مرا با آن حال و روز دید، نشست و کلی برایم حرف زد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
✫⇠قسمت :6⃣0⃣2⃣
از فامیل و دوست و آشنا که هفت هشت تا بچه داشتند، از خانواده هایی که حسرت یک بچه مانده بود روی دلشان، از کسانی که به خاطر ناشکری زیاد بچه سالمی نداشتند. حرف های خانم دارابی آرامم می کرد. بلند شد سفره را انداخت و غذا را کشید و با اصرار خواست غذا بخورم. می گفت: «گناه دارد این بچه ها را غصه نده. پدرشان که نیست. اقلاً تو دیگر اوقات تلخی نکن.»
چند هفته ای طول کشید بالاخره با خودم کنار آمدم و به این وضع عادت کردم.
یک ماه بعد صمد آمد. این بار می خواست دو هفته ای همدان بماند. بر خلاف همیشه این بار خودش فهمید باردارم. ناراحتی ام را که دید، گفت: «این چیزها ناراحتی ندارد. خیلی هم خوشحالی دارد. خدا که دور از جان، درد بی درمان نداده، نعمت داده. باید شکرانه اش را به جا بیاوریم. زود باشید حاضر شوید، می خواهیم جشن بگیریم.»
خودش لباس بچه ها را پوشاند. حتی سمیه را هم آماده کرد و گفت: «تو هم حاضر شو. می خواهیم برویم بازار.»
اصلاً باورکردنی نبود. صمدی که هیچ وقت دست بچه هایش را نمی گرفت تا سر کوچه ببرد، حالا خودش اصرار می کرد با هم برویم بازار. هر چند بی حوصله بودم، اما از اینکه بچه ها خوشحال بودند، راضی بودم. رفتیم بازار مظفریه همدان.
ادامه دارد...✒️
✫⇠قسمت :7⃣0⃣2⃣
برای بچه ها اسباب بازی و لباس خرید؛ آن هم به سلیقه خود بچه ها. هر چه می گفتم این خوب نیست یا دوام ندارد، می گفت: «کارت نباشد، بگذار بچه ها شاد باشند. می خواهیم جشن بگیریم.» آخر سر هم رفتیم مغازه ای و برای من چادر و روسری خرید. یک پیراهن بلند و گشاد هم خرید که گل های ریز و صورتی داشت با پس زمینه نخودی و سفید. گفت: «این آخرین پیراهن حاملگی است که می خریم. دیگر تمام شد.»
لب گزیدم که یعنی کمی آرام تر. هر چند صاحب مغازه خانمی بود و ته مغازه در حال آوردن بلوز و دامن بود و صدایمان را نمی شنید، با این حال خجالت می کشیدم.
وقتی رسیدیم خانه، دیگر ظهر شده بود. رفت از بیرون ناهار خرید و آورد. بچه ها با خوشحالی می آمدند لباس هایشان را به ما نشان می دادند. با اسباب بازی هایشان بازی می کردند. بعد از ناهار هم آن قدر که خسته شده بودند، همان طور که اسباب بازی ها دستشان بود و لباس ها بالای سرشان، خوابشان برد.
فردا صبح وقتی صمد به سپاه رفت، حس قشنگی داشتم. فکر می کردم چقدر خوشبختم. زندگی چقدر خوب است. اصلاً دیگر ناراحت نبودم. به همین خاطر بعد از یکی دو ماه بی حوصلگی و ناراحتی بلند شدم و خانه را از آن بالا جارو کردم و دستمال کشیدم. آبگوشتم را بار گذاشتم. بچه ها را بردم و شستم.
ادامه دارد...✒️
✫⇠قسمت :8⃣0⃣2⃣
حیاط را آب و جارو کردم. آشپزخانه را شستم و کابینت ها را دستمال کشیدم. خانه بوی گل گرفته بود. برای ناهار صمد آمد. از همان جلوی در می خندید و می آمد. بچه ها دوره اش کردند و ریختند روی سر و کولش. توی هال که رسید، نشست، بچه ها را بغل کرد و بوسید و گفت: «به به قدم خانم! چه بوی خوبی راه انداخته ای.»
خندیدم و گفتم: «آبگوشت لیمو است، که خیلی دوست داری.»
بلند شد و گفت: «این قدر خوبی که امام رضا(ع) می طلبدت دیگر.»
با تعجب نگاهش کردم. با ناباوری پرسیدم: «می خواهیم برویم مشهد؟!»
همان طور که بچه ها را ناز و نوازش می کرد. گفت: «می خواهید بروید مشهد؟!»
آمدم توی هال و گفتم: «تو را به خدا! اذیت نکن راستش را بگو.»
سمیه را بغل کرد و ایستاد و گفت: «امروز اتفاقی از یکی از همکارها شنیدم برای خواهرها تور مشهد گذاشته اند. رفتم ته و توی قضیه را درآوردم.دیدم فرصت خوبی است.اسم
تو را هم نوشتم.»
گفتم:«پس تو چی؟!»
موهای سمیه را بوسید و گفت:«نه دیگه مامانی،این مسافرت فقط مخصوص خانم هاست.باباها باید بمانند خانه.»...
ادامه دارد.....
♨️ هنری کیسینجر: دشمنی با آمریکا خطرناکست اما دوستی با آمریکا کشنده است.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
پشتپردۀ کشف حجابِ همزمان چند پلتفرم چیست؟
🔸در روزهای گذشته برخی پلتفرمها مثل دیجیکالا، طاقچه و ازکی اقدام به انتشار عکس کشف حجاب دست جمعیِ کارکنانشان در محیط کار کرده و در فضای مجازی منتشر کردند.
🔹برخی از این پلتفرمها در مهرماه گذشته همزمان با اغتشاشات اقدام به همراهی با اغتشاشگران و حامیان خارجی آنها کردند.
🔹حالا در آستانه سالگرد اغتشاشات بار دیگر دیجیکالا که از آن بهعنوان یک پروژه ضد امنیتی نامبرده میشود، سردمدار کشف حجاب شده است.
🔹شواهد مختلفی از نحوه بهوجودآمدن چنین پلتفرمهایی با پوشش استارتاپی وجود دارد که نشان میدهد این پلتفرمها صرفاً یک کسبوکار اقتصادی نیستند و لایههای دیگر غیر اقتصادی دارند.
🔹بااینحال برخی کارشناسان معتقدند جریانی که با پوشش استارتاپی در یک زمان خاص اکوسیستم (تجاری - خدماتی - رسانهای) را بهوجود آورده حالا با خطشکنی در کشف حجاب درحال محکزدن مسئولان و نوع مواجهه آنها با این هنجارشکنی است تا گامهای بعدی خود را عملیاتی کند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
شهید کمالی
پشتپردۀ کشف حجابِ همزمان چند پلتفرم چیست؟ 🔸در روزهای گذشته برخی پلتفرمها مثل دیجیکالا، طاقچه و
✔️ ازکی تعلیق شد
🔹طی روزهای گذشته تصاویری از کشف حجاب کارمندان شرکت ازکی (خرید بیمهنامه) منتشر شد و در پی این هنجارشکنی، نهاد ناظر ورود کرده و پس از بررسی همه جوانب این ماجرا تصمیم گرفت که فعالیت این شرکت تا بررسی نهایی موضوع متوقف شود.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به غلط کردن افتادن حرامی هتاکی که در سوئد به قرآن بی حرمتی کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 قابل توجه خود تحقیرهای داخلی... | هر باک بنزین در هلند چیزی حدود هفت میلیون تومان ما هزینه داره
🍃🌹🍃
🔻همیشه یکی از روشهای مرسوم برخی خارجنشینان و غربزدهها برای دادن حس منفی به ایرانیان این بوده که فقط درآمدها رو بگن، در حالی که از هزینهها و مالیاتها و قبوض حرفی نمیزنند.
#ثامن_خراسان_شمالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥جنبه های محرمانه پنج پرونده مهم سیاسی که ایران با آن مواجه است
🍃🌹🍃
3⃣ پرونده سوم: موضوع طالبان و حقابه ایران
✅ ناگفته های محرمانه از مذاکرات ایران و طالبان در تهران.
🎙کارشناس: دکتر حنیف غفاری
🆔 http://eitaa.com/meyarpb
🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷
🎥 نشست وبیناری
🍃🌹🍃
🎙سخنران: دکتر سیدجلال حسینی- معاون سیاسی سازمان بسیج مستضعفین
✅ موضوع: شرایط اخیر با توجه به انتخابات اسفند ماه و پاسخ به سئوالات
🕘زمان: یکشنبه ۸ مردادماه۱۴۰۲ راس ساعت ۲۱
🎥پخش زنده جلسه در کانال ثامن لنجان در روبیکا
🆔 https://rubika.ir/samen_lenjan3
🆔 http://eitaa.com/meyarpb
🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث