eitaa logo
شهید کمالی
905 دنبال‌کننده
13هزار عکس
5هزار ویدیو
585 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 501 💠سوره جاثیه: آیات 23 الی 32 @ahlolbait_story
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
22. جزء بیست ودوم در یک نگاه.mp3
22.04M
🍃🌼 هر جزء قرآن در یک نگاه🌼🍃 🔸جزء بیست و دوم۰ 🎙
💢 💢 💢💢 【اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ】 خدایا درهای فضلت را به روی من باز کن الآن خداوند با فضل خود با ما معامله می‌کند و اگر بخواهد با عدلش با ما برخورد کند کار همه ما خراب است ↫◄ در دعا می‌خوانیم 《اَللّهُمَّ عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک》 شخص عوامی بود دعا را بر عکس خواند یعنی «اَلّلهُمَّ عامِلنا بِعَدلِک» تا اینکه سر مسئله‌ای محکوم به اعدام شد آن شخص با خود گفت چرا من محکوم به اعدام شده‌ام!؟ از طرف خداوند به پیامبر زمان آن شخص الهام شد که به او بگو در گذشته جانداری را به ناحق کشته‌ای و او را اعدام نمودی تو خودت از ما خواستی که با عدلمان با تو معامله کنیم و ما هم با عدلمان با تو معامله کرده‌ایم ↫◄ لذا در قرآن آمدہ است که: 《ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِک》 هر پیش آمدی که بر سر شما می‌آید بخاطر اعمال بد خودتان هست 《وَ یَعفُوا عَن الکَثیر》 تازہ خیلی از امور بد شما را خدا ندیده می‌گیرد و این ندیدہ گرفتن خیلی از کارهای بد ما از سوی خدا فضل اوست و اگر بخواهد مو به مو محاسبه کند عدل اوست از خدا بخواهیم که با فضل خودش با ما برخورد کند 【وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکاتِکَ】 خدایا برکاتت را بر ما نازل کن ⬅️ برکات چیست؟ بعضی‌ها عمر با برکت دارند طلبه و غیر طلبه فرقی نمی‌کند اگر پول داری کار خیر بکنی و اگر طلبه و عالم هستی برکت داشته باشی مثل شیخ محمد حسین زاهد که می‌گفت: من پنج هزار شاگرد تربیت کرده‌ام مثل شیخ عباس قمی، ایشان چقدر عمـر با برکتی داشته است این همه کتاب نوشته است خدایا برکاتت را بر من نازل کن علامه مجلسی چه عمر با برکتی داشت فقط صد و دہ جلد بحارالانوار نوشت کاری کنید که عمر با برکت داشته باشید 【وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ】 خدایا من را به اموری که مورد رضای توست موفق بدار اهل دعا و دستگیری از دیگران باشم کاری بکنم که خدا از من راضی بشود 【وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ】 خدایا من را در وسط بهشت ساکن کن شاید وسط بهشت محل سکونت اولیاء الهی است که آن را از خدا درخواست می‌کنیم 【یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّین】 ای خدائی که دعای مضطرین را اجابت می‌کنی دعاهای امروز را در حق من مستجاب کن
🍃🍂نکات کلیدی جزءبیست ودوم🍂🍃 1- ای زنان! با ناز و عشوه سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع می کنند. (احزاب: 32) 2- به مردان و زنانی که عمل زشتی مرتکب نشده اند تهمت نزنید که گناهی آشکار به دوش می کشید. (احزاب: 58) 3- خانم ها خود را با مانتو ویا چادر کامل بپوشانید تا مورد آزار دیگران قرار نگیرید. (احزاب: 59) 4- همیشه مرفهان بی درد و خوشگذرانان جامعه از پذیرش حقیقت و دین، دوری می کنند چرا که رفاه طلبی باعث بی تفاوتی انسان می شود. (سبا: 34) 5- صرفاً زیادی مال و فرزند، نشانه نزدیکی به خدا نیست بلکه کسانی که با اموال و اولاد خود، کار خوب کنند دو برابر پاداش می گیرند. (سبا: 35-37) 6- مردم! وعده خدا حق است. مبادا شیطان با وعده آمرزش الهی گولتان بزند. شیطان دشمن شماست، شما هم او را دشمن خود بدانید. (فاطر: 5و6) 7- عزت و آبرو فقط دست خداست و با اعمال نیک بدست می آید. کسی نمی تواند با حیله گری و گناه آبرو بدست آورد. (فاطر: 10) 8- کسی که برای حمل بار سنگین گناهش، کمک طلب می کند، هیچ کس، حتی بستگانش هم به او کمک نمی دهند. (فاطر: 18) 9- با صدقه دادن و انفاق کردن بصورت پنهانی و آشکار، با خدا تجارتی سود آور کنید که حتی یک درصد هم زیان ندارد. (فاطر: 29)
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنم. سامری در فیسبوک قسمت_سوم دوباره کلاس درس شروع شد، دوباره حساب و هندسه و نقشه کشی و پرگار و گونیا و ... همبوشی با بی حوصلگی خودکار دستش را روی میز پرت کرد و خودکار با صدای بلندی به میز و بعد هم روی زمین افتاد به طوریکه توجه همه را به خود جلب کرد. استاد جاسم الخلیل عینکش را کمی جابه جا کرد و صدا زد: احمد همبوشی، با کی دعوا داری؟! اینهمه غیبت کردی، خیلی لطف کردم بیرون ننداختمت، حالا این ادها چیه در میاری؟! احمد دستش را زیر چانه اش زد و گفت: خسته ام استاد، از این زندگی، از این درسهای سخت، از اینهمه حساب و نقشه کشی بیهوده، آخرش چی؟! این ترم آخرمه ، دلم خوشه دانشجوی شهرسازی هستم، کدوم شهر را میدن به من بسازم؟! چه کسی منو حمایت می کنه تا از استعدادم استفاده کنم؟! اصلا من و امثال من برای کی مهم هستیم؟! استاد نگاه تندی به او کرد و گفت: از سابقه ات خبر دارم، خیلی شهرها هست که افراد نخبه ای مثل تو بسازن، همونطور که مثل چند وقت پیش تو بوق کرنا کردی که می خوای یه کمک فوق العاده به صدام کنی یا اون وقتی را به یادت بیار که عواید بعضی مسلمین را جمع می کردی تا دنیای ای بدبختا را زیر و رو کنی حرف استاد نصف و نیمه بود که کلاس مانند بمبی منفجر شد و صدای خنده دانشجوها از هر طرف بلند شد، چون استاد با یاد آوری سوابق درخشان احمد همبوشی که مدام با نقشه های قبلی قصد خالی کردن جیب یک مشت دانشجوی ساده دل را داشت، باعث خنده همه شد. دانشجوهای این دانشگاه، خاطرات زیادی از نبوغ احمد همبوشی داشتند و انگار تیغ تیز احمد یک بار هم شده جیب هر کدام از اونا را زده بود. همبوشی با چشمان از حدقه بیرون زده اطرافش را نگاه کرد و رو به استاد گفت: هعی روزگار، ما در چه حالیم و شما در چه حالی، واقعا کاری جز مسخره کردن من ندارین؟! استاد کتاب دستش را باز کرد و گفت: اتفاقا خیلی کار داریم، منتها وجود تو نمیذاره به کارمون برسیم، زودتر کلاس را ترک کن تا ما هم به درسمون برسیم احمد با عصبانیت گفت: ترک کنم کجا برم؟! من دانشجوی... استاد به میان حرف او پرید و گفت: برو همونجایی که این چند وقته بودی برررو احمد قیافه حق به جانب گرفت و همانطور که سرش را پایین انداخته بود آهسته گفت: چهل روز هست معتکف مسجد کوفه شده ام و فازغ از دنیای شما به عبادت... و انگار با زدن این حرف خنده دارترین جوک سال را گفته باشد، دیگر صدای او در خندهٔ دانشجوها گم شد. استاد جاسم الخلیل، مشغول تعریف حرکات احمد همبوشی بود، هر‌چه که او بیشتر می گفت، اساتید دانشگاه صدای قهقه شان بیشتر و بیشتر می شد، اما در آن بین مردی با دقت به حرفهای جاسم الخلیل گوش می کرد، مردی که نگاهش مانند شکارچی های کار کشته بود، او خیره به نقطه ای نامعلوم بر روی نقشهٔ روی دیوار بود و زیر لب گفت: خودش است و با زدن این حرف از جا بلند شد و با شتاب دانشگاه را ترک کرد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
هدایت شده از محمدجواد سروی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های شهید ۲۴ ساله، سیدمهدی جلادتی، یک ماه قبل از شهادتش🥲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا