مثل سگ پشیمان هستند و به غلط کردن افتادن ولی آمریکایی ها همیشه منافق صفت هستند هم شرکت می کنند و هم خودشون رو مبری میدونید.ولی این تو بمیری ها دیگه از اون تو بمیری ها نیست داداش زدی ،میخوری بدجور هم میخوری

🔺تسویه‌حساب سیاسی با زاکانی؛ با حمله به قرارداد خرید اتوبوس برقی از چین 🔹 "زاکانی برای خرید چند دستگاه اتوبوس و تاکسی برقی دو میلیارد دلار به چین می‌دهد، چین همزمان با یک میلیارد دلار در ترکیه کارخانه خودرو برقی می‌سازد. تحریم نعمت است!" این توئیت در روزهای گذشته وایرال شد، اما ماجرا چیست؟ 🔹طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، تعداد اتوبوس فعال در تهران نسبت به سال ۹۵، بیش از ۵۵ درصد کاهش یافته و به ۲۷۰۰ دستگاه رسیده، درحالیکه نیاز تهران حداقل ۷ هزار ناوگان بوده و حالت مطلوب، فعالیت ۱۱ هزار اتوبوس شهری است. 🔹عقب‌‎ماندگی وحشتناک در دولت روحانی و نیاز اورژانسی تهران به ناوگان جدید، باعث شد که شهرداری تهران قرارداد خرید ۲۵۰۰ اتوبوس برقی و ۲۵ هزار تاکسی برقی را با تولیدکنندگان داخلی امضا کند. 🔹اما این اقدام کافی نبود و شهرداری تهران برای نوسازی ناوگان با چینی‌ها وارد همکاری شد و قراردادی به ارزش ۱.۶۷ میلیارد یورو برای خرید ۲۵۰۰ اتوبوس برقی، ۲۷.۵ هزار تاکسی برقی، ۱۰ هزار ون برقی و ۱۵۰ هزار موتور برقی امضا کرد. 🔹همچنین در این قرارداد، درباره انتقال تکنولوژی و ایجاد خط تولید اتوبوس با یک کنسرسیوم ایرانی توافق شد، تا علاوه بر تامین این نیاز اورژانسی، بستر تولید داخل این ناوگان نیز ایجاد شود. 🔹پس درباره توئیت بالا چند نکته وجود دارد: ۱- قرارداد با چین برای خرید چند دستگاه نیست و یک قرارداد بزرگ، آن هم با وجود تحریم‌هاست. ۲- با توجه به عقب‌ماندگی شدید و نیاز اورژانسی، فرصتی برای پاسخ به نیاز تهران صرفا با ساختن کارخانه در داخل کشور نیست. ۳ـ البته در قرارداد در کنار واردات، برای انتقال تکنولوژی و ایجاد خط تولید نیز برنامه‌ریزی انجام شده. ۴ـ از حداکثر توان داخلی نیز برای تامین ناوگان استفاده شده. 🔹احتمالا تنها دلیل انتقاد از این قرارداد، تسویه حساب سیاسی با علیرضا زاکانی باشد، وگرنه نوسازی اندک ناوگان فرسوده تهران اگر شایسته تقدیر نباشد، مستحق تخریب نیز نیست؛ آن هم در قالب چنین قرارداد بزرگی با چین. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat

﷽ 🔰 راز مرکب شب «قُمِ ٱلَّيۡلَ إِلَّا قَلِيلٗا» (سوره مزمل، آیه۲)؛ ✍🏻 شب را قیام کن. چرا که در آن تراکم لیل و ظلمت و فشار و تاریکی و ابهام، فجر رخ می‌دهد و کمالات بروز می‌کند. «إِنَّ نَاشِئَةَ ٱلَّيۡلِ هِيَ أَشَدُّ وَطۡـٔٗا وَأَقۡوَمُ قِيلًا» (سوره مزمل، آیه۶)؛ ✍🏻 در شب می‌شود سیر کرد و رفت، نه در روز. چون در شب هنگام، رابطه‌ات با عالم کثرات قطع می‌شود از کسب و کار و پول و زندگی و اعتباریات درمی‌آیی. تمام قوای درونی و قوای بیرونی تعطیل می‌شود. ▫️در این حالتِ تعطیل شدن و محو شدن همه قوا و کثرات است که او ظهور می‌کند و آن نور حقیقت طلوع می‌کند. 🔘 امام حسن عسکری (علیه‌السلام) فرمودند: وصول الی الله، سفری است که میسر نمی‌شود مگر خود شب را مرکب بگیری. بدون شب، خلوت، تاریکی، عزلت و فراق نمی‌شود رسید، و این همان وتر است. ⬅️ این فجر و وصال از پس ده شب رخ می‌دهد. و لذا در چله سی شب اول، مقدمه‌ای است برای ده شب آخر است و نتیجه در آن ده شب آخر حاصل می‌شود. [1] بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۳۸۰. #نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم

🔹صفحه: 603 💠سوره كافرون: آیات 1 الی6 💠سوره نصر: آیات 1 الی3 💠سوره مسد: آیات 1 الی 5 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story

بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم دست_تقدیر۳۴ قسمت_سی_چهارم مهدی سوار ماشین شد و سرش را به عقب برگرداند و گفت: زنگ زدم یه خونهٔ بزرگ، درست مثل مال خودتون، یه محله بالاتر با وسایل و مبله خالی بود، اول میریم کمیته انقلاب کلیدش را میگیریم و بعد با هم میریم طرف خونه ... رقیه با تعجب گفت: من خونه واسه کرایه می خوام، کمیته انقلاب چی هست؟! مهدی لبخندی زد و گفت: شما خیلی وقته ایران نبودین، خیلی چیزا تغییر کرده، یه نهادهای حذف و یه نهادهایی اضافه شدن...مثل ساواک حذف شده و ساواکی ها هم فراری اند و کمیته انقلاب که بچه انقلابی ها اداره اش میکنن بوجود اومده و منم یکی از اعضای این نهاد هستم. راستش یک سری خونه ها هست که مال همین ساواکی ها و وابستگان به دربار بودن که همه از بیت المال مردم تغذیه می کردند و برا خودشون خوش می گذروندن؛ الان که صاحب هاشون فراری شدن، تا وقتی که تکلیفشون مشخص بشه، هر کدوم را به دست یه فرد امین میدیم که اونجا ساکن باشه و مراقب وسایل خونه هم باشه، آخه جز بیت المال مسلمین هست، الانم میریم طرف یکی از همین خونه ها... رقیه آهانی گفت و بعد زمزمه کرد: آخه اینجوری نمیشه که... مهدی ماشین را روشن کرد و گفت: چرا نشه رقیه خانم؟! شما اونجا باشین، ان شاالله هم تکلیف خودتون روشن میشه و هم تکلیف خونه، خونه هم مبله با تمام وسایل و ملزومات زندگی... محیا دست رقیه را فشاری داد و رقیه هم دیگه چیزی نگفت و به این ترتیب، رقیه و محیا ساکن خانه ای شدند که مهدی برایشون در نظر گرفته بود. مهدی بعد از رساندن رقیه و محیا، مستقیم به طرف کمیته رفت و تا وقت غروب مشغول کار و فعالیت بود و هر وقت، کمی سرش خلوت میشد، مدام اسم محیا توی سرش اکو میشد. دم دم های غروب به خانه رسید، وارد ساختمان خانه شد، مادرش مثل همیشه صداش از آشپزخانه می امد که مشغول پخت و پز بود. با باز و بسته شدن در هال، اقدس خانم که زنی خودرأی و به نوعی مستبد بود و همیشه حرف حرف او می بایست باشد؛ خودش را به هال رساند و همانطور که لبخند میزد گفت: چرا دیر کردی مادر؟! مهدی به سمت پشتی کنار دیوار رفت و نشست و همانطور که جوراباش را در می آورد گفت: مثل همیشه دم غروب اومدم، تازه یه ذره هم زودتر... اقدس خانم گفت: مگه بهت نگفتم؟! مهدی ابروهاش را بالا داد و گفت: چی را نگفتی؟! اقدس خانم خنده بلندی کرد و گفت: اوه ببخشید پس فراموشم شده، راستش خاله اعظم یه کم سرما خورده، من یه قابلمه سوپ درست کردم و می خوام باهم ببریم خونه شان، به بهانه احوال پرسی، قول و قرار عقد تو و فرزانه... حرف توی دهان اقدس خانم بود که مهدی مثل اسپند روی آتش از جا پرید و... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼

🔹️ تصویری از دیدار رئیس و نمایندگان مجلس دوازدهم با رهبر انقلاب اسلامی و حضور رئیس‌جمهور منتخب در این دیدار. ۱۴۰۳/۴/۳۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir