eitaa logo
شهید کمالی
906 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
586 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 32 💠سوره بقره: آیات 203 الی 210 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story
4_5834570251068509777.mp3
9.3M
⬆️⬆️⬆️ سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی
4_5834570251068509778.mp3
10.23M
⬆️⬆️⬆️ سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم دست_تقدیر۷۳ قسمت_هفتاد_سوم ماشین داخل خیابان شد و با راهنمایی آن مرد، کمی جلوتر ایستاد. آن مرد خانه ای را اوایل کوچه نشان داد و گفت: آنجا را می بینید؟! خانه ای با در کوچک آبی رنگ! خانه اون خانم هست، اسمش منیژه هست و با عمه اش زندگی می کند... مرد داشت توضیح می داد که در خانه باز شد و منیژه با کودکی در آغوش بیرون آمد، عمه خانم هم به دنبالش هراسان داخل کوچه شد و گفت: منیژه! بچه ام را به تو سپردم، برو نشون دکتر بدش، جان خودت و جان صادق... منیژه سری تکان داد و گفت: عمه خانم برای همین از حجره اومدم،مراقب هدیه باش و با زدن این حرف به سمت خیابان حرکت کرد. مرد که دستپاچه شده بود گفت: تو رو خدا بزارین برم این خانم....این ...منیژه است... مهدی در را باز کرد و پیاده شد و می خواست به سمت همان خانمی که او ادعا می کرد منیژه است برود که ناگهان آن مرد مثل قرقی از ماشین پیاده شد و در رفت. مهدی بی توجه به آن مرد به سمت منیژه رفت و می خواست چیزی بگوید که منیژه جلو آمد و همانطور که نگاهی به قد و قامت و لباس سپاهی مهدی میکرد گفت: برادر خدا خیرت بده ماشین داری؟! بچه ام تو تب میسوزه، میخوام برسونمش به یه درمونگاهی چیزی... مهدی نفسش را آروم بیرون داد و با اشاره به ماشین، گفت: آره، بیا سوار ماشین شو و با زدن این حرف به سمت ماشین آمد، در سمت راننده را باز کرد و به حمید گفت: برو اون بسته بالا ماشین را بردار و ببر خونه ضیاء، اینطور معلومه تا اونجا راهی نیست و چشمکی زد و گفت: منم این خانم را میرسونم به درمونگاه... حمید چشمی گفت و از ماشین پیاده شد، مهدی باند را کلا از گردنش درآورد و پشت فرمان نشست و همانطور که سعی می کرد دردی که در دستش پیچیده را نادیده بگیره به منیژه اشاره کرد سوار بشود. منیژه سوار شد و همانطور که روسری اش را جلو‌می کشید گفت: خدا خیرتون بده، خدا زن و بچه تون را براتون نگه داره بچه ام ... مهدی بی توجه به حرفهای منیژه نگاهی به بچه انداخت و چشمانش خیره بر چیزی شد که برایش آشنا می آمد. پلاک زنجیری شبیه همانکه خودش برای محیا گرفته بود و بعد چیز اشنای دیگری دید. مهدی ماشین را روشن کرد و گفت: بچه تون چند وقتشه؟! منیژه نگاهی به صادق کرد و‌گفت: شش ماه..یعنی چند روز دیگه ازشش ماه... مهدی وسط حرف منیژه پرید و گفت: همسرتون کجان که مجبور شدین تنهایی توی کوچه و‌خیابون بیافتین ؟... ماشین از پیچ خیابان گذشت ، منیژه اوفی کرد و گفت: همسرم!! اون دو ساله عمرش را داده به شما.... و اصلا حواسش نبود که سوتی بزرگی داده... مهدی زهر خندی زد و گفت: راست میگن دروغ گو ها حافظه ضعیفی دارن، بچه مال کیه؟! چون شوهرتون دوسال پیش .... منیژه که تازه فهمیده بود چه گلی کاشته با لکنت گفت:نه...را...راستش... مهدی محکم روی فرمان کوبید و‌گفت: راستش تو یک زن کلاش هستی منیژه خانم، همون که محیای من را ربود و با این کارش می خواست به دشمن خوش خدمتی کنه.. منیژه که با شنیدن اسم محیا، انگار یک سطل آب سرد روی سرش ریخته باشن گفت:چ..چ..چی میگین؟! محیا کیه؟! مهدی صدایش را بالا برد و فریاد زد: کمتر دروغ بگو خانم، محیا همونی هست که گردنبندش گردن این بچه و حلقه اش هم دست تو هست و با زدن این حرف، بیسیم جلو داشتبرد را برداشت ... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌼🌿🌺🌿🌼🌿
ختم نهج‌البلاغه در ۱۹۲ روز.mp3
2.07M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه ☘🌹 در ۲۷۰ روز ☘🌹 روز بیست و یکم ☘🌹 حکمت ۱۷۸ تا ۱۹۰ https://eitaa.com/kamalibasirat
🌹🌿🌹 🌿🌹 🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز سهم روز بیست ویکم ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : بدی را از سينه ديگران، با كندن آن از سينه خود، ريشه كن نما. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : لجاجت تدبير را سست می كند. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : طمع ورزی بردگی هميشگی است. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : حاصل كوته فکری پشيمانی و حاصل دورانديشی سلامت است. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی خيری نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيری نخواهد بود. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : دو دعوت به اختلاف نرسد جز اين كه يكی باطل باشد. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : از روزی كه حق برای من نمايان شد، هرگز دچار ترديد نشدم. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند و هرگز گمراه نشدم و كسی به وسيله من گمراه نشده است. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : آغازكننده ستم در قيامت انگشت به دندان می گزد. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : كوچ كردن نزديك است. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : هر كس كه با حق درآویزد نابود می گردد. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : كسی را كه شكيبایی نجات ندهد، بی تابی او را هلاك خواهد كرد. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 📒 : شگفتا! آيا معيار خلافت صحابی پيامبر بودن است؟ اما صحابی بودن و خويشاوندی ملاك نيست؟ (از امام شعری در همين مسئله نقل شد كه به ابابكر فرمود) اگر ادعا می كنی با شورای مسلمين به خلافت رسيدی، چه شورایی بود كه رای دهندگان حضور نداشتند؟ و اگر خويشاوندی را حجت می آوری ، ديگران از تو به پيامبر نزديك تر و سزاوارترند. ══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 پیشنهاد مادر اسیر صهیونیست به یحیی السنوار 🍃🌹🍃 🔹مادر یکی از اسرای صهیونیست در ویدیویی گفت: پیشنهاد می‌کنم ۱۰۹ اسیر اسرائیلی را در یک نوبت آزاد کنی و در مقابل ۵ اسیر جدید اسرائیلی تحویل بگیری؛ پسر رئیس ستاد ارتش، پسر وزیر [جنگ]، پسر دادستان نظامی اسرائیل، پسر رئیس شاباک و پسر مسئول پروندۀ مذاکرات اسرا. | 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت نفیسه کوهنورد، خبرنگار ارشد BBC از بازتاب گسترده اظهارات جدید سخنگوی سپاه در مورد خون‌خواهی شهید هنیه در رسانه‌های عربی: 🔹سخنان سخنگوی سپاه یک سورپرایز بود و انعکاس وسیعی در رسانه‌های عربی داشت؛ این تاکتیک ایران است که می‌خواهد اسرائیل را در انتظار بگذارد... 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🚨🚨🚨المیادین: بیانیه حماس و جهاد اسلامی پس از دیدار در قطر: توافقی با اشغالگری بدون خروج از نوار غزه وجود ندارد. رهبری حماس و جهاد اسلامی، رهبران اشغالگر را مسئول شکست مذاکرات آتش بس و انکار آنچه در مراحل قبلی انجام شد، به ویژه پیشنهادی که جنبش در دوم ژوئیه تصویب کرد، می داند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️خیلی قشنگ میخونه،جا مونده ها اینو ببینید و بسوزید مثل من حقیر 😭😭😭😭😭 مخصوصا گریه های شهید خدمت آیت الله رئیسی 😭😭😭😭😭 💌نشرحداکثری باذکرصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🏴خداحاظ رفیق... 🔹️سال پیش کلیپشون خیلی دیده شد؛ دو رفیق در پیاده‌روی اربعین، یکی از بصره و دیگری از اهواز... 🔹️ امسال اما رفیق اهوازی دار فانی رو وداع گفت؛ زائر اهل بصره تصویر رفیقش رو روی کوله‌اش گذاشته و عازم کربلا شد. ‌ ‼️انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین باشماست👇 https://eitaa.com/joinchat/1066729623Cf64777909c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 درک ظهور و یار حضرت شدن 🔵 امام صادق علیه السلام فرمودند : 🟢 هر کس سوره اسراء را در هر شب جمعه بخواند نمی میرد تا آنکه زمان قائم آل محمد علیه السلام را درک کند و از یاران او بشود. 📚 ثواب الاعمال شیخ صدوق ص ۲۲۵ 🟠 متن وصوت سوره اسراء 🆔 eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ پسر حاج شیخ عبّاس قمی رحمت الله علیه می‌گوید: یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم: چرا اشک می‌ریزید؟ ❗️فرمود: برای این که دیشب نخواندم! گفتم: پدر جان! نماز شب که مستحب است و واجب نیست، شما که ترک واجب نکرده‌اید و حرامی مرتکب نشده‌اید، چرا این طور نگرانید؟ 👈 فرمود: فرزندم! نگرانی من از این است که من چه کرده‌ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂😅آمادگی مردان ترکیه جهت اعزام به فلسطین برای جنگ با اسرائیل ‼️انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین باشماست👇 https://eitaa.com/joinchat/1066729623Cf64777909c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 33 💠سوره بقره: آیات 211 الی 215 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story
4_5839191867807238748.mp3
10.92M
⬆️⬆️⬆️ سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه 🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ. 🆔 eitaa.com/kamalibasirat
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم دست_تقدیر۷۴ قسمت_هفتاد_چهارم منیژه نگاهش به بیسیم افتاد و گفت: تورو خدا، بچه مریض هست، بزارید اول این بیچاره را ببریم دکتر بعدش ...اصلا همه چی را میگم، این بچه...این بچه، بچه محیاست، قرار بود به دستتون برسونم که ادرستون را گم کردم.. مهدی همانطور که بیسیم را سرجایش می گذاشت و رانندگی می کرد گفت: اولا، اول بچه را میبرم دکتر و بعد تکلیف تو رو مشخص میکنم، دوما محیا مگه اصلا باردار بود که بچه شش ماهه بخواد داشته باشه؟! بازم داری دروغ میگی خانم نامحترم... منیژه آب دهنش را قورت داد و گفت: بچه محیا که نه! اون بیچاره شاید تازه دوماهش بود هنوز ویار داشت، این بچه را محیا به دنیا آورد وچون پدر ومادرش تو جنگ کشته شدن، خواست خودش بزرگ کنه.... و بعد با حالت تعجب سوال کرد: یعنی هنوز محیا نیومده؟! مهدی که با هر حرف منیژه تعجبش بیشتر می شد گفت: چی می گی تو؟! جنگ؟! محیا؟! برگرده!!! منیژه که الان مطمئن شده بود محیای بیچاره برنگشته بغض گلوش را فرو داد و گفت: آره، قرار بود محیا را از مرز خارج کنیم و بفرستیمش عراق و ما نزدیک مرز بودیم که اونجا را بمباران کردند، نجات ما از مرگ، مثل یک معجزه بود، معجزه ای که ویار محیا باعثش شد... مهدی که انگار آتش گرفته بود گفت: ویار محیا؟! محیا باردار بود؟! منیژه دستی به گونه داغ صادق کشید و گفت: آره، اما به کسی نگفته بود، تو بیابون از ماشین پیاده شد، دل و روده اش داشت بالا میومد، منم همراش پیاده شدم تا مراقبش باشم، اما انگار خدا میخواست، بچه محیا، جون من و مادرش را نجات بده، تا ما پیاده شدیم، یه خمپاره خورد درست وسط ماشین اون دوتا مردی که همراهمون بودن همراه ماشین دود شدن و بر هوا رفتن، من و محیا برگشتیم عقب، اولین آبادی که رسیدیم، قیامت کبری را به چشم خودمون دیدیم، همونجا محیا، صادق را به دنیا آورد، مادر صادق مرده بود، شکمش را بریدیم و... منیژه به اینجای حرفش که رسید، بغضش ترکید و شروع به گریه کرد، حال مهدی هم دست کمی از منیژه نداشت. مهدی ترمز کرد، ماشین متوقف شد، مهدی بچه را از دست منیژه گرفت و همانطور که پیاده میشد گفت: بریم درمانگاه، بقیه اش را اونجا تعریف کن. توی نوبت دکتر نشسته بودند که منیژه همه چی را برای مهدی تعریف کرد و بعد، آرام حلقه محیا را از انگشتش بیرون آورد و به مهدی داد. مهدی حلقه را توی مشتش گرفت و داخل مطب شد، صادق را روی تخت گذاشت و دکتر مشغول معاینه شد. مهدی نفهمید که دکتر چی گفت و وقتی به خود آمد که پاکتی دارو به دست داشت و جلوی ماشین ایستاده بود و خبری از منیژه نبود. مهدی، بوسه ای از گونه صادق که حال گریه کردن هم نداشت گرفت و او را به خودش چسپانید و زیر لب گفت: تو آخرین یادگار محیا هستی...باید برم...باید بفهمم چه بلایی سر محیای من اومده و با زدن این حرف سوار ماشین شد و به سمت خانه مامان رقیه حرکت کرد. جلوی خانه توقف کرد، نگاهی به در خانه خودشان کرد، خانه ای که بعد از رفتن محیا، از یاد مهدی هم رفت و دیگر قدم به انجا نگذاشته بود. کلید خانه مامان رقیه را از جیبش بیرون آورد و در را باز کرد. آقا رحمان که خودش را با درختان مشغول کرده بود جلو دوید و با تعجب نگاهی به کودک در آغوش مهدی کرد و گفت: سلام آقا...رقیه خانم هم الان اومدن. مهدی سری تکان داد و به طرف ساختمان رفت... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
1_1145674643.mp3
2.63M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه 🍃🌸 در ۲۷۰ روز 🍃🌸 روز بیست ودوم 🍃🌸 حکمت ۱۹۱ تا ۱۹۹ https://eitaa.com/kamalibasirat