فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اگه با یه ماشین لوکس تصادف کردی حواست به این نکته باشه
#تصادف
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موشن_پوستر | با چفیه میآییم
◽️کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شدهست
منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است
🎦مشاهده و دریافت نسخهی باکیفیت
#اربعین |#کربلا| #طریق_القدس
🔹خانهی طراحان انقلاب اسلامی
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥#بازنشر | رکوردهای بینظیر یک رئیسجمهور
🍃🌹🍃
🔸کلیپی بسیار مهم و راهبردی در رابطه با رکوردهای تاریخی #شهید_جمهور
#روشنگری | #هفته_دولت
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عصبانیت شهرام همایون، مدیر شبکه سلطنتطلب از شکست جبرانناپذیر هیمنۀ اسرائیل: نتانیاهو و سیاستمداران اسرائیلی باید بابت این گاف و شکست بزرگ محاکمه شوند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی از درگیری محمد میرموسوی در روستای ناصرکیاده
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺 صادرات نفت ایران به چین رکورد زد؛ روزانه ۱.۷۵ میلیون بشکه!
🔹طبق گزارش موسسه کپلر، واردات نفت خام چین از ایران در این ماه به رکورد ۱.۷۵ میلیون بشکه در روز میرسد.
🔹این رقم از اوج قبلی خود با ثبت عدد ۱.۶۶ میلیون بشکه در روز در اکتبر ۲۰۲۳ فراتر خواهد رفت و در مقایسه با ۱.۲۴ میلیون بشکه در روز در ماه گذشته، تقریبا ۵۰ درصد بیشتر است.
🔹چین در ماه جولای ۱.۴۷ میلیون بشکه نفت از مالزی وارد کرد که تقریباً سه برابر میانگین تولید روزانه نفت در این کشور است.
🔹دریاهای مالزی مدتهاست که مرکز انتقال نفت خام و فرآوردههای نفتی از یک نفتکش به نفتکش دیگر بوده تا کشور مبدا، به ویژه از ایران را بپوشاند.
🔹طبق آمار گمرک، واردکنندگان ثبتشده در استان شاندونگ چین، بزرگترین خریداران نفت خام ایران - با پوشش مالزیایی - بودند که بیش از ۷۰ درصد حجم را به خود اختصاص دادهاند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
حضور دختر پزشکیان و پسر عارف در جلسات رسمی حاکمیتی بدون مسئولیت حقوقی!!
‼️انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین باشماست👇
https://eitaa.com/joinchat/1066729623Cf64777909c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از زیباترین خورهای جهان در بندرماهشهر، نمایی زیبا از خور غزاله بندرماهشهر
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔷 قرائت سوره کهف در روز جمعه و نجات از فتنه دجال
🌴 پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
✨ مَن قرأ الکهف یوم الجمعة فهو معصوم إلی ستّة أیَام من کلّ فتنة تکون، فإن خرج الدّجّال عصم منه
🔺 کسی که سوره کهف را در روز جمعه بخواند، تا شش روز از هر گونه فتنه ای دور خواهد بود و اگر دجال خروج کند، از شر وی مصونیت خواهد داشت.
📚 نور الثقلین، جز۳ ص ۲۴۲
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
یکی از مقامات سازمان ملل:
🔰 از بازگشت ترامپ وحشت زدهایم
🔸فیلم منتشرشده از «جورج پائولتی» معاون دفتر امور حقوقی سازمان ملل نشان میدهد که میگوید این سازمان به شدت نگران پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات آمریکا است.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ همتی: کدام اسب زین شده را تحویل دولت داده اید؟ تورم ۴۰ درصدی؟ کسری بودجه ۳۰درصدی؟ بیکاری ۱۳ درصدی؟
_____________________
ملاحضه:
وقتی با نگاه سیاسی پشت دوربین باشی:
اولا نرخ بیکاری را که از افتخارات دولت سیزدهم بوده ( زیر ۸درصد)و از بعد از انقلاب تاکنون تا این اندازه کاهش نیافته، تحریف می کنید.
ثانیا چرا آنچه شما به دولت سیزدهم تحویل دادید، بیان نمی کنید. چرا نمی گویید کسری بوجه ۴۰درصدی به این دولت تحویل دادید و اکنون کسری را در یک شیب نزولی و ۲۵درصد تحویل می گیرید؟ چرا نمی گویید تورم ۵۹ درصدی (مرکز آمار) تحویل دادید و اکنون تورم ۳۴ درصدی همراه با رشد نقدینگی ۲۴درصدی ( ۲۰درصد کمتر نسبت به پایان دولت ۱۲) تحویل می گیرد؟
ثالثا چرا شما نمی گویید در بدو ورودتان به بانک مرکزی چه چیزی تحویل گرفتید و در زمان خروج از بانک مرکزی، چه شاخص هایی تحویل دادید؟
علی محمدی
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 41
💠سوره بقره: آیات 249 الی 252
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز.mp3
2.8M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه
🌺 در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز بیست ونهم
🌺 حکمت ۲۶۱ تا ۲۶۸
https://eitaa.com/kamalibasirat
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم
دست_تقدیر۸۲
قسمت_هشتاد_دوم
سرباز همانطور که دستپاچه شده بود گفت: چی خوردیم؟! خب معلومه همون که بقیه خوردن ما هم خوردیم! و بعد نگاهی به حمود کرد و گفت: چرا بیدار نمی شود؟ در همین حین محیا وارد اتاق شد، با تعجبی ساختگی به سربازان نگاه کرد و گفت:قر..قربان اینجا چه خبر است؟ فرمانده عزت اشاره ای به حمود کرد و گفت: نمی دانم! نگاه کن ببین خواب هست؟! محیا خم شد و روی صورت حمود را نگاهی انداخت، پلک چشمش را باز کرد و سپس نبض او را گرفت و همانطور که با سنگینی خاصی در حرکاتش دست روی زانو می زد، از جا بلند شد و گفت: نه خواب نیست. متاسفانه به نظر می رسد حمود مرده باشد با این حرف فرمانده عزت فریادی کشید و گفت: آخر چطور؟! خفه شده، تیر خورده؟ چطور کشته شده؟! چرا آثری از درگیری روی بدنش ندارد؟! محیا سری تکان داد و گفت: نمی دانم فرمانده دوباره به سمت سرباز برگشت و در همین حین نگاهش به محیا افتاد با اشاره دست او را مرخص کرد محیا با شتابی در حرکاتش به بیرون رفت و به سرعت می خواست خودش را به پله هایی برساند که از داخل حیاط مدرسه به در ساختمان اقامتگاه خودش می رسید، برود، او فعلا از مهلکه گریخته بود و حدس میزد با آمدن فرمانده جدید و آن مقام بلند پایه بعثی، این موضوع کمرنگ شود،یعنی فرمانده عزت برای اینکه ابهت خودش را حفظ کند، سعی می کرد این موضوع را به نحوی فیصله دهد.
فرمان عزت یک دور دور سرباز چرخید و همانطور که با باتوم دستش به بازوی او می زد گفت: به من بگو شما دیروز چه چیزی خورده اید و یا شاید داروی خاصی مصرف کرده اید؟ زود به من بگو! مگر می شود یکی از سربازان من بمیرد، اسیران زندانی در دست من فرار کنند و تو هم راحت بخوابی ومن من ته توی قضیه را در نیاورم؟! این آخرین روز خدمت من در خرمشهر است، باید تکلیف این موضوع مشخص شود وگرنه تو را خواهم کشت.
سرباز که با دیدن محیا انگار چیزی در ذهنش قلقلک می خورد گفت: نمی دانم ما هم از همان خوراکی هایی که به دیگر سربازان دادید استفاده کردیم و از طرفی هیچ داروی خاصی هم مصرف نکردیم، ولی برای خودم هم عجیب است.
فرمانده فریاد بلندی کشید و گفت: یا مشخص می کنی چه اتفاقی افتاده یا همین جا با دست های خودم خفه ات می کنم.
سرباز که می دانست فرمانده قلبی سنگی در سینه دارد با لکنت گفت:ص..صب.. صبر کنید اجازه دهید کمی افکارم را متمرکز کنم کمی فکر کنم.
فرمانده دستهایش را پشت سرش زد و با قدم های محکم عرض اتاق را می پیمود گویا ذهنش سخت درگیر شده بود در همین حین صدایی از بیرون به گوشش رسید: ق...قربان، میهمانان آمدند...دیده بان اعلام کرده که ماشین حامل میهمانان نزدیک می شوند.
فرمانده به با شتاب راه خروج را در پیش گرفت و همانطور که به سرباز اشاره می کرد تا لباس مناسب بپوشد گفت: من منتظرم، هر چی به مغز پوکت خطور کرد به من بگو، حتی اگر در جلسه هم بودم، اجازه داری بیایی و بگویی وگرنه میکشمت و شوخی هم ندارم.
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
*《 خاطرات غسال شهدا 》*
صفر آزادی نژاد، غسالی است
که در طول ۳۰ سال خدمت
پیکر افراد زیادی را غسل داده است
شهدای زیادی از اول انقلاب و دوران جنگ
از جمله شهید چمران ره
شهید رجایی ره
و شهید صیاد شیرازی ره
۳۰ سال خدمت «صفر آزادی نژاد»
در غسالخانه بهشتزهرا
آن قدر خاطره برایش به جا گذاشته
که اگر ساعتها هم نشینش شوی
باز هم حرف برای گفتن دارد
اما حال دلش با بعضی خاطرهها خوشتر است
مثل روزی که بوی عطر گلاب از پیکر شهید پلارک در غسالخانه پیچید
غسال شهدا خاطره آن روز را روایت میکند :
در غسالخانه مشغول تطهیر بودیم
که نوبت به غسل و کفن کردن یک شهید رسید
هنوز زیپ کاور را باز نکرده بودیم
بوی گلاب همه جا پیچید !!!
به کمک غسالها گفتم چرا به کاور گلاب زدید؟
بگذارید غسل بدهیم آن وقت گلاب میزنیم
کمک غسالها با تعجب نگاه کردند و گفتند :
ما گلاب نزدیم !!!
اسم شهید را خواندم " منوچهر پلارک "
( البته معروف به سید احمد پلارک )
زیپ کاور را که باز کردم و پیکر را بیرون آوردیم
بوی گلاب مشام مان را پر کرد !
فکر کردم قبلاً غسلش دادهاند و اشتباهی شده
دقت کردم دیدم نه ، هنوز خاکی است !!!
این شهید «غسیل الملائکه» بود !!!
انگار ملائک قبل از ما غسلش داده بودند
گریه کردم و او را شستم
حال همه آن روز عوض شده بود !
ما پیکر شهدا را با گلاب میشستیم
چون پیکر خیلی از آن ها
چند وقت بعد از شهید شدن
غسل داده میشد و بو میگرفت
اما این شهید خودش بوی عطر گلاب میداد
و نشان به آن نشان که هنوز هم
محل دفنش در قطعه ۲۶ بهشتزهرا
با عطر گلاب شهید پلارک عطرآگین است !
این آقای غسال ادامه داد :
در این مدت چیزهای عجیب و غریب
از شهیدان زیاد دیده بودم !
مثل جوانی که چند ماه از شهادتش میگذشت
اما بدنش هیچ آسیبی ندیده و تازه بود !
شهیدانی که وقتی آن ها را میشستم
محو لبخند روی صورتهای شان میشدم
اما شهید پلارک چیز دیگری بود !
یک هفته بعد از تشییع پیکرش
یک شب به خوابم آمد و گفت
شما برای من زحمت زیادی کشیدی
میخواهم برایت جبران کنم
اما نمیدانم چه میخواهی !؟
من در عالم خواب گفتم
آرزوی دیرینهام رفتن به کربلاست
باورکنید چند روز بعد از بلندگو
اسمم را صدا زدند و گفتند
صفرآزادی نژاد مدارکت را برای رفتن به کربلا
به مسئول سالن تطهیر تحویل بده !
هاج و واج مانده بودم و اشکم بند نمیآمد
این شهید مرا حاجت روا کرد !
همان روز سرقبرش رفتم
و یک دل سیر با او درد دل کردم
《 من مفتخرم به تطهیر شهدا 》
ایشان ادامه داد :
جنگ که تمام شد
فکر میکردم ...
پرونده غسل و کفن کردن شهدا هم بسته شد
( مثل همان فکری که
بعد از پیروزی انقلاب کردم ! )
اما وقتی مأمور غسل و کفن کردن
شهید صیاد شیرازی شدم
فهمیدم هنوز هم برای سربلندی
و حفظ این آب و خاک باید شهید بدهیم
چهره بعضی شهیدان در زمان تطهیر
تا عمر دارم از یادم نمیرود !
《 مثل صورت شهید صیاد شیرازی
که ( غرق در نور و آرامش بود !!! )
آن قدر آرام که ...
وقتی غسلش تمام شد
و پیشانی اش را بوسیدم
دور و بریهایم گفتند مگر مرده را میبوسند؟!
گفتم :
این بوسه بر پیشانی حکایتی دیگر دارد ...
شادی روح شهدا صلوات.