🔺 سخنگوی ستاد انتخابات: ۳۹۸۱ نفر امروز برای انتخابات مجلس پیشثبتنام خود را انجام دادند
🔹۲۵ درصد افرادی که در این ۲ روز ثبتنام کردند تهرانی هستند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺 رئیسی: میز برجام را ترک نکردیم اما به غربیها اعتماد نمیکنیم
🔹ما میز گفتوگو را هیچوقت ترک نکردیم و عزتمندانه کار را دنبال کردیم. ما به آمریکا اعتماد نکرده و اعتماد نخواهیم داشت. سخن اصلی ما خنثیکردن تحریمهاست.
🆔 https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺خاندوزی: برنامهای برای افزایش قیمت بنزین نداریم
وزیر اقتصاد:
🔹هیچ طرحی برای افزایش قیمت بنزین در دولت مطرح نیست.
🔹درباره افزایش قیمت نان نیز وزیر کشور توضیحاتی دارد که چون در استانهای مختلف متفاوت است به زودی اعلام میکند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
شهید کمالی
🔺 سخنگوی ستاد انتخابات: ۳۹۸۱ نفر امروز برای انتخابات مجلس پیشثبتنام خود را انجام دادند 🔹۲۵ درصد ا
ستاد انتخابات: تاکنون ۱۳۹۱۶ نفر برای انتخابات مجلس پیشثبتنام کردهاند
🔹۱۲ درصدِ این تعداد خانم و ۸۸ درصد آقا هستند. ۲۳ درصدِ پیشثبتنامکنندگان در بازۀ سنی ۳۵ تا ۴۰ سال قرار دارند.
ناکامی صهیونسیتها در ترور مهندس ایرانی
🔸 شبکه ۱۳ رژیم صهیونسیتی اعلام کرد که حمله هوایی که روز دوشنبه توسط رژیم تروریست اسرائیل به دمش صورت گرفت در واقع برای ترور مهندس ایرانی که در حال یک پروژه بزرگ در سوریه بود انجام گرفت که بعد از حمله مشخص شد این مهندس ایرانی در بین کشته شدهها این حمله نبوده است.
وستانیوز
Https://eitaa.com/westanews
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
دختر_شینا
✫⇠قسمت :4⃣4⃣2⃣
تا شما از حمام بیایی، من هم آماده می شوم.»
پدرشوهرم قبول کرد. من هم سفره صبحانه را انداختم. خدیجه و معصومه را از خواب بیدار کردم. داشتم صبحانه شان را می دادم که صمد آمد و نشست کنار سفره.
گفت: «قدم!»
نگاهش کردم. حال و حوصله نداشتم. خودش هم می دانست. هر وقت می خواست به منطقه برود، این طور بودم کلافه و عصبی. گفت: «یک رازی توی دلم هست. باید قبل از رفتن بهت بگویم.»
با تعجب نگاهش کردم.
همان طور که با تکه ای نان بازی می کرد، گفت: «شب عملیات به ستار گفته بودم برود توی گروهان سوم. اولین قایق آماده بود تا برویم آن طرف رود. نفراتم را شمردم. دیدم یک نفر اضافه است. هر چی گفتم کی اضافه است، کسی جواب نداد. مجبور شدم با چراغ قوه یکی یکی نیروها را نگاه کنم. یک دفعه ستار را دیدم. عصبانی شدم. گفتم مگر نگفته بودم بروی گروهان سوم. شروع کرد به التماس و خواهش و تمنا. ای کاش راضی نمی شدم. اما نمی دانم چی شد قبول کردم و او آمد.
آن شب با چه مصیبتی از اروند گذشتیم.
ادامه دارد...✒️
✫⇠قسمت :5⃣4⃣2⃣
زیر آن آتش سنگین توی آن تاریکی و ظلمات زدیم به سیم خاردارهای دشمن. باورت نمی شود با همان تعداد کم، خط دشمن را شکستیم و منتظر نیروهای غواص شدیم؛ اما گردان غواص ها نتوانست خط را بشکند و جلو بیاید. ما دست تنها ماندیم. اوضاع طوری شده بود که با همان اسلحه هایمان و از فاصله خیلی نزدیک روبه روی عراقی ها ایستادیم و با آن ها جنگیدیم. یک دفعه ستار مرا صدا کرد. رفتم و دیدم پایش تیر خورده. پایش را با چفیه ام بستم و گفتم برادر جان! مقاومت کن تا نیروها برسند.
آن قدر با اسلحه هایمان شلیک کرده بودیم که داغ داغ شده بود. دست هایم سوخته بود.»
دست هایش را باز کرد و نشانم داد. هنوز آثار سوختگی روی دست هایش بود. قبلاً هم آن ها را دیده بودم، اما نه او چیزی گفته بود و نه من چیزی پرسیده بودم.
گفت: «برایم چای بریز.» صدای شرشر آب از حمام می آمد. سمیه، زهرا و مهدی خواب بودند و خدیجه و معصومه همان طور که صبحانه شان را می خوردند، بهت زده به بابایشان نگاه می کردند. چای را گذاشتم پیشش. گفتم: «بعد چی شد؟!»
گفت: «عراقی ها گروه گروه نیرو می فرستادند جلو و ما چند نفر با همان اسلحه ها مجبور بودیم از خودمان دفاع کنیم. زیر آن آتش و توی آن وضعیت، دوباره صدای ستار را شنیدم. دویدم طرفش، دیدم این بار بازویش را گرفته. بدجوری زخمی شده بود. بازویش را بستم.
ادامه دارد..
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#قسمت_پانزدهم
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسادِ الْعارِياتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشَّاحِباتِ،
سلام بر پيكرهاى عريان شده، سلام بر جسم هاى رنگ پريده،
اَلسَّلامُ عَلَى الدِّماءِ السَّائِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَعْضاءِ الْمُقَطَّعاتِ،
سلام بر خون هاى جارى شده، سلام بر عضوهاى قطعه قطعه شده،
اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ.
سلام بر سرهاى به نيزه رفته، سلام بر زنانى كه نمودار گشته (از خيمه بيرون آمده).
(ڪپے مجازاست
بہشرط صلوات برای تعجیل در ظہوࢪوسلامتی امام زمان به نیابت ازشهداواموات)
#قرآن
#مترجمی_قرآن
#امام_زمان_عج
#اللّهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#استاد_ناجی