سلام
مخاطبین محترم درصورت داشتن شرایط نماز لیله الدفن برای پاسدار عزیزمان
مرحوم یاسین عزیزی فرزند الیاس فراموش نشود.باتشکر
یکی از درسهای #کودتای۲۸مرداد این است که آمریکاییها مطیع کامل میخواهند. مصدق از حیث سیاسی و فرهنگی همانی بود که آمریکاییها میخواستند. مصدق فقط میخواست کشور مستقل باشد و نفت ایران در اختیار کمپانیها قرار نگیرد. اما همین را هم برنتابیدند و با کودتا کار دولتش را یکسره کردند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺یادداشت قابل تامل الیاس حضرتی در اعتماد:
🔰قدردانی از حضور سرزده «مخبر» در جایگاههای عرضه سوخت
👈 نمونه بارز این نوع ارتباطات در رفتار شهید رجایی قابل مشاهده است
جزئیات و ارسال نظر در👇
http://www.jahannews.com/news/847829
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
کودتای 28 مرداد
فرجام اعتماد به آمریکا
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#قسمت_بیست_و_یکم
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى.
سلام بر آن آقاى بزرگزاده اى كه روستانشينان (بنى اسد) دفنش كردند .
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتينِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعينٍ،
سلام بر آن كه رگ گردن مباركش بريده شد، سلام بر آن حمايتگر بى ياور،
اَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الخَضيبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الخَدِّ التَّريبِ،
سلام بر محاسن با خون خضاب شده، سلام بر آن گونه و رخسار خاك آلوده
#قرآن
#مترجمی_قرآن
#امام_زمان_عج
#اللّهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#استاد_ناجی
.......... به نام خدا............
خوشا به حال انان که زیبا اما مظلومانه در این دنیا زیستند وخیلی زیباتر ومظلومانه تر از,این سرای,فانی پرکشیدند ودر جوار رحمت حق مأوا گزیدند....
((تقدیم به تمامی,شهدای حرم,علی الخصوص شهیدان لشکر فاطمییون,که در پاسداری از حریم اهل بیت ع گوی سبقت را از دیگران ربودند وعاشقانه رفتند,رفتند تا ما با ارامش بمانیم))
یوزارسیف قسمت۱:
امروز چه روز شیرین وحزین وعظیمی بود,روزی که هرساله عاشقان,عاشق تر ومجنونان حسین ع,مجنون تر میشوند,روز عاشورا بود...
امروز به نیت دلم که همه میدانند قبولی در کنکوری ست که در پیش رو دارم,نذر کردم با پای برهنه همراه هیأت عزاداری کنم وبا لب تشنه برسینه وسربزنم,البته لازم به ذکر است که هرساله به خاطر عشق زیادی که به مولایم دارم ,از سحرگاه عاشورا تا سحرگاه روز یازدهم محرم,به یاد لبان تشنه ی اباعبدالله وکودکان مظلومش,قطره ای اب نمیخورم.
روی تختم دراز کشیدم دارم به امروز فکر میکنم,طرف صبح با مامان ودوستم سمیه وعروس کوچکه ,ملیحه جانم,رفتیم سینه زنی که جاتون خالی خیلی چسپید,عصر هم طبق روال هرسال توی محله ی ما مجلس تعزیه برپا بود,اما اینبار یه فرق اساسی داشت..
امسال نقش (حضرت ابوالفضل ع)را (یوزارسیف)بازی میکرد,البته اسمش یوزارسیف نیست هااا اصلا نمیدونیم اسمش چی چی,هست فقط تومحله معروفه به حاج اقا سبحانی,میگم حاج اقا فکر نکنید که پیرمرده هاا,نه نه خیلی هم جوانه چون روحانی مسجد هست بهش میگن حاج اقااا ولی,من وسمیه بهش میگیم یوزارسیف,چون ماشاالله هزار ماشاالله اینقد زیباست که زیباییش چشمگیره وحتی,از یوزارسیف فیلم حضرت یوسف هم بااونهمه گریم وارا گیران,زیباتره....اوووه خدا برا خانواده اش نگهش داره ,اما واقعا نمیدونم خانواده ای داره؟نداره؟
اخه....
ادامه دارد
یوزارسیف قسمت ۲:
اخه حاجی سبحانی ,محل اقامتش یه سوییت کوچلو که طبقه ی دوم خانه ی حاج محمد هست زندگی میکنه,هنوز من وسمیه موفق به سر دراوردن از زندگی حاجی نشدیم ,اخه تازه به محله ی ما امده ,اما هیچ وقت نشانی از اینکه کنارش کسی باشه نیست,
تنها راهی که به نظرمان رسید برای حلول به این خواسته ,بعداز,کلی,فکر ومکر این بود که من وسمیه با دختر حاج محمد که همون صاحبخونه ی حاجی سبحانی,هست طرح دوستی بریزیم.
حاجی محمد توراسته ی,بازار یه دهنه ی برنج فروشی داره ودوتا فرزند هم داره که پسرش علیرضا مهندس برق خونده ودخترش مرضیه هم یک سال از ماکوچکتره یعنی کلاس یازدهم هست...
دوباره ذهنم کشیده شد سمت تعزیه,من همیشه از دیدن اجرای تعزیه لذت میبردم اما امسال با اجرای یوزارسیف ودیدن اون چهره ی زیبا در قالبی زیباتر ومعصوم تر,قلبم به تپش افتاد,اینقد طبیعی بازی میکرد که انگار درصحرای کربلاست,وقتی که مثلا با امام حسین ع گفتگو میکرد ازشدت اخلاصش ,اشک از چهار گوشه ی چشماش سرازیر میشد وتمام تماشا چیها چه کودک وچه بزرگ همراه گریه ی ابوالفضل گریه سرمیدادند,حال وهوای مجلس باوجود یوزارسیف خیلی خیلی معنوی شده بود,من هم از شدت گریه,چشمام به سوزش افتاده بود اما یک لحظه هم پلک نمیزدم تا هیچ حرکتی را از دست ندهم...لبخندی روی لبم نشسته بود,توعمق تعزیه بودم که با صدای مادرم که میگفت:زررری,زری جان کجایی بیا مادر....
از,عالم تفکر وخیالات به درامدم وبا یه جست از روی تختم پاشدم ,اشکهای چشمام را که ناخوداگاه جاری شده بود پاک کرده,یه نگاه توایینه ی روی در کمدلباسم به خودم انداختم...توعمق چشمام تصویر کسی را دیدم که....هیچ بگذریم....
در اتاق راباز کردم به,سمت مادرم تواشپزخانه رفتم..
ادامه دارد...
اینترنت مقر منافقین در آلبانی قطع شد
🔹دولت آلبانی در جدیدترین محدودیت خود برای منافقین در تیرانا، شبکۀ اینترنت مقر اشرف ۳ را قطع کرده.
🔹یک منبع آگاه امنیتی گفته این اقدام برای جلوگیری از فعالیتهای تروریستی منافقین صورت گرفته و در پی آن اعضای این گروهک مجبور به استفاده از اینترنت سیمکارت و برخی روشهای غیرقانونی دیگر شدند.
@Farsna - Link