eitaa logo
شهید کمالی
940 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
5.4هزار ویدیو
603 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 269 💠سوره نحل: آیات 15 الی 26 @ahlolbait_story
𝓐.𝓜: دختر_شینا ✫⇠قسمت :3⃣3⃣2⃣ آتش دشمن آن قدر زیاد بود که دیگر کاری از دست ما برنمی آمد. به آن هایی که سالم مانده بودند، گفتم برگردید. نمی دانی لحظه آخر چقدر سخت بود؛ وداع با بچه ها، وداع با ستار.» یک لحظه سرش را روی فرمان گذاشت. فریاد زدم: «چه کار می کنی؟! مواظب باش!» زود سرش را از روی فرمان برداشت. گفت: «شب عجیبی بود. اروند جزر کامل بود. با حمید حسین زاده دونفری باید برمی گشتیم. تا زانو توی گل بودیم. یک دفعه چشمم افتاد به کشتی سوخته ای که به گل نشسته بود. حالا عراقی ها ردّ ما را گرفته بودند و با هر چه دم دستشان بود، به طرفمان شلیک می کردند. گلوله های توپ کشتی را سوراخ سوراخ کرده بود. از داخل آن سوراخ ها خودمان را کشاندیم تو. نزدیک های صبح بود. شب سختی را گذرانده بودیم. تا صبح چشم روی هم نگذاشته بودیم. جایی برای خودمان پیدا کردیم تا بتوانیم دور از چشم دشمن یک کمی بخوابیم. نیرویی برایمان نمانده بود. حسابی تحلیل رفته بودیم.» گفتم: «پس دلهره من و مادرت بی خودی نبود. همان وقتی که ما این قدر دلهره داشتیم، ستار شهید شده بود و تو زخمی.» انگار توی این دنیا نبود. حرف های من را نمی شنید. حتی سر و صدای بچه ها و شیطنت هایشان حواسش را پرت نمی کرد. همین طور پشت سر هم خاطراتش را به یاد می آورد و تعریف می کرد. ✫⇠قسمت :4⃣3⃣2⃣ از صبح چهارم دی توی کشتی بودیم؛ بدون آب و غذا. منتظر شب بودیم تا یک طوری بچه ها را خبر کنیم. شب که شد، من زیرپوشم را درآوردم و طرف بچه های خودمان تکان دادم. اتفاقاً نقشه ام گرفت. بچه های خودی مرا دیدند. گروهی هم برای نجاتمان آمدند، اما آتش دشمن و جریان آب نگذاشت به کشتی نزدیک بشوند. رو کرد به من و گفت: «حسین آقای بادامی را که می شناسی؟!» گفتم: «آره، چطور؟!» گفت: «بنده خدا بلندگویی را گذاشته بود جلوی رود و طوری که صدایش به ما برسد، دعای صباح را می خواند. آنجا که می گوید یا ستارالعیوب، ستار را سه چهار بار تکرار می کرد که بگوید ستار! ما حواسمان به تو است. تو را داریم یک بار هم به ترکی خیلی واضح گفت منتظر باش، شب برای نجاتتان به آب می زنیم.» خندید و گفت: «عراقی ها از صدای بلندگو لجشان گرفته بود. به جان خودت قدم، دوهزار خمپاره را خرج بلندگو کردند تا آن را زدند.» گفتم: «بالاخره چطور نجات پیدا کردی؟!» گفت: «شب ششم دی ماه بود. نیروهای 33 المهدی شیراز به آب زدند. بچه های تیز و فرز و ورزیده ای بودند. آمدند کنار کشتی و با زیرکی نجاتمان دادند.» ✫⇠قسمت :5⃣3⃣2⃣ دوباره خندید و گفت: «بعد از اینکه بچه ها ما را آوردند این طرف آب. تازه عراقی ها شروع کردند به شلیک. ما توی خشکی بودیم و آن ها کشتی را نشانه گرفته بودند.» کمی که گذشت، دست کرد توی جیبش؛ قرآن کوچکی که موقع رفتن توی جیب پیراهنش گذاشته بودم، در آورد و بوسید. گفت:« این را یادگاری نگه دار.» قرآن سوراخ و خونی شده بود. با تعجب پرسیدم:«چرا این طوری شده؟!» دنده را به سختی عوض کرد. انگار دستش نا نداشت. گفت: «اگر این قرآن نبود الان منم پیش ستار بودم. می دانم هر چی بود، عظمت این قرآن بود. تیر از کنار قلبم عبور کرد و از کتفم بیرون آمد. باورت می شود؟!» قرآن را بوسیدم و گفتم:«الهی شکر. الهی صد هزار مرتبه شکر.» زیر چشمی نگاهم کرد و لبخندی زد. بعد ساکت شد و تا همدان دیگر چیزی نگفت؛ اما من یک ریز قرآن را می بوسیدم و خدا را شکر می کردم. همین که به همدان رسیدیم، ما را جلوی در پیاده کرد و رفت و تا شب برنگشت. بچه ها شام خورده بودند و می خواستند بخوابند که آمد؛ با چند بسته پفک و بیسکویت. نشست وسط بچه ها. آن ها را دور و بر خودش جمع کرد. با آن ها بازی می کرد. ✫⇠قسمت :6⃣3⃣2⃣ دانه دانه پفک توی دهانشان می گذاشت. از رفتارش تعجب کرده بودم. انگار این صمد همان صمد صبح یا دیروزی نبود. اخلاق و رفتارش از این رو به آن رو شده بود. سمیه ستار را قلقلک می داد. می بوسید. می خندید و با او بازی می کرد. فردا صبح رفتیم قایش. عصر گفت: «قدم! می خواهم بروم منطقه. می آیی با هم برگردیم همدان؟» گفتم: «تو که می خواهی بروی جبهه، مرا برای چی می خواهی؟! چند روزی پیش صدیقه می مانم و برمی گردم.» گفت: «نه، اگر تو هم بیایی، مادرم شک نمی کند. اما اگر تنهایی بروم، می فهمد می خواهم بروم جبهه. گناه دارد بنده خدا. دل شکسته است.» همان روز عصر دوباره برگشتیم همدان. این بار هم سمیه ستار را با خودمان آوردیم. فردای آن روز صبح زود از خواب بیدار شد. نمازش را خواند و گفت: «قدم! من می روم، مواظب بچه ها باش. به سمیه ستار برس. نگذاری ناراحت شود. تا هر وقت دوست داشت نگهش دار.» گفتم: «کی برمی گردی؟!» گفت: «این بار خیلی زود!»... ادامه دارد....
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اَلسَّلامُ عَلى أَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ أَبي طالِبٍ الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ، سلام بر امير مؤمنان حضرت على فرزند ابو طالب كه برادرى پيامبر ويژۀ او شد؛ اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ الزَّهْراءِ ابْنَتِهِ، سلام بر حضرت فاطمۀ زهرا، دختر رسول خدا؛ اَلسَّلامُ عَلى أَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَصِيِّ أَبيهِ وَخَليفَتِهِ، سلام بر حضرت ابو محمّد امام حسن كه وصىّ پدرش و جانشين او بود. (ڪپے‌ مجازاست بہ‌شرط صلوات برای تعجیل در ظہوࢪوسلامتی امام زمان به نیابت ازشهداواموات) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ، سلام بر امام حسين كه نفسش بزرگوارى نمود با ريختن خون او (در راه خدا)؛ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللَّهَ في سِرِّهِ وَعَلانِيَتِهِ، سلام بر كسى كه خدا را در پنهان و آشكارا فرمانبردارى كرد؛ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ، سلام بر كسى كه خداوند شفا را در خاك قبرش قرار داد. (ڪپے‌ مجازاست بہ‌شرط صلوات برای تعجیل در ظہوࢪوسلامتی امام زمان به نیابت ازشهداواموات)
اردوی جهادی یک روزه حلقه صالحین شهیدخواجه با موضوع پیاده‌روی و پاکسازی محوطه گلزار شهدای گمنام ونشیت بصیرتی با موضوع عفاف و حجاب و برگزاری زیارت عاشورا با حضور متربیان و مادرانشان پایگاه حضرت معصومه(س) حوزه سردارهمدانی
رهبر انقلاب در دیدار کارکنان و خانواده‌های ناوگروه ۸۶ : کاری که شما انجام دادید یک افتخار بزرگ بود/ ۳ اقیانوس را درنوردیدید و سرافراز به میهن بازگشتید/ شما نشان دادید اینکه میگویند ما اجازه نمیدهیم فلان کشتی‌ها از فلان تنگه‌ها عبور کنند غلط زیادی است/ محرم امسال پرشورتر از سال‌های گذشته بود؛ درست نقطه مقابل خواست دشمن
♨️ فرایند برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس آغاز شد 🔹️فرایند برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس امروز (یکشنبه) با دستور وزیر کشور به فرمانداران و بخشداران سراسر کشور، آغاز شد. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
"یکی از سخنگویان فایزر اذعان کرد که به کارمندان شرکت یک مجموعه ویژه از واکسن کووید-19 زده شده است که از نظر ماده درون آن متفاوت با واکسنی است که بین بقیه مردم توزیع شده است. این افشاگری تکان دهنده در جریان جلسه استماع سنا در استرالیا رخ داد، زمانی که سخنگوی فایزر فاش کرد که این شرکت بزرگ داروسازی یک دسته ویژه از واکسن‌های کووید-19 را صرفاً برای برنامه واکسیناسیون کارکنان خود استفاده کرده است. مالکوم رابرتز سناتور استرالیایی از کریشان تیرو، مدیر پزشکی فایزر استرالیا در مورد این واکسن سوال کرد و در نهایت تیرو اعتراف کرد که کارکنان فایزر واکسن معمولی را دریافت نکرده اند. این خبر مبنی بر اینکه کارمندان فایزر واکسن معمولی فایزر کووید-19 که به اجبار به مردم تحمیل شده بود را نزده اند، تعجب آور نیست زیرا اوگور شاهین، مدیر عامل بایون‌تک(شرکتی که با فایزر برای ساخت این واکسن همکاری می کرد) در مقابل دوربین اعتراف کرد که او از آن واکسن کووید استفاده نکرده است. رابرتز معتقد است که این شرکت از مردم استرالیا به دلیل مدیریت سختگیرانه در مورد تزریق واکسن، ثروت زیادی به دست آورده است. او خواست که بداند فایزر چه نقشی در تصمیمات دولت برای اجباری کردن واکسن ها برای استخدام و ممنوعیت های وضع شده توسط دولت در مورد درمان های جایگزین ایفا کرده است. تیرو در این مورد جواب داد که این شرکت هیچ نقشی در این مورد نداشته است. و در مورد ارتباطات دولت و این شرکت با طفره رفتن گفت: «محتوای قرارداد فایزر با دولت استرالیا محرمانه است و من هیچ اطلاعاتی ندارم که بتوانم در این رابطه به کمیته ارائه دهم.»   این جلسه و سخنان مدیران فایزر در مورد واکسن توجه بسیاری از کاربران ایکس را نیز به خود جلب کرد و بحث در مورد تفاوت افراد معمولی با کارمندان فایزر و اجبار استرالیایی ها برای ترزیق واکسن بالا گرفت. یکی از کاربران نوشت: این افراد دقیقاً می دانند چه کار کرده اند و هیچ پشیمانی ندارند زیرا استفاده از زور برای آنها سود بی سابقه ای به همراه داشته است." 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴پلیس آلبانی کنترل مقر منافقین را در دست گرفت 🔹در پی فشار بیشتر آلبانی به منافقین مستقر در مقر اشرف3 در تیرانا، پلیس این کشور محدودیت‌های جدیدی را برای کنترل این مقر اعمال کرده که بر اساس آن، هیچکس بدون اجازه پلیس حق ورود و خروج در این اردوگاه را ندارد. 🔹فشارهای دولت آلبانی به منافقین خصوصاً پس از حمله پلیس ضدشورش این کشور به اشرف3 در خردادماه سال جاری، موجی از اعتراض و انتقاد را از سوی اعضای این فرقه که تحقیر و فشار روانی زیادی را تحمل می‌کنند، برانگیخته است. 🔹سران منافقین از جمله مریم رجوی، درقبال اتفاقات اخیر سکوت کرده‌اند که همین مسئله فشارهای داخلی به اعضا را بیشتر کرده و تعداد زیادی از آنها خواهان خروج از اشرف شده‌اند. 🔹سران گروهک منافقین به این افراد قول داده‌اند که به شرط حفظ موضع مخالف با جمهوری اسلامی پس از خروج، این موضوع را پس از سالگرد فوت مهسا امینی و اتفاقات سال گذشته بررسی کنند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat