eitaa logo
شهید کمالی
909 دنبال‌کننده
13هزار عکس
5هزار ویدیو
585 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ کارشناس شبکه 13 اسرائیل: 📍در لحظات بسیار خطرناکی قرار داریم، روابط ما با آمریکا تضعیف و شکاف داخلی تشدید شده است، ایرانیان اختلافات داخلی ما را می‌بینند و آن را تحقق پیش بینی خامنه‌ای میدانند، نیاز به ابراز قدرت در منطقه داریم... پایگاه مطهره دشت حوزه شهید باهنر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردی که باعث شد موشکی تا این حد گسترش پیدا بکنه و نام او هیج جا برده نشد و همچنان گمنامه و امروز با آزادی عمل، دیگه می تونیم اون مطرح بکنیم آقای دکتر قالیبافه! سردار حاجی زاده 🇮🇷https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️امروز سالروز ‎اسارت شهید مدافع حرم محسن حججی هست 🔹محسن حججی درچنین روزی اسیر و در روز هجدهم مردادماه سال ۱۳۹۶ توسط تروریست‌ های داعش سر بریده شد. حاج قاسم سلیمانی در زمان شهادت او گفته بود قسم به حلقوم بريده‌ شهيد حججی زمين را از لوث داعش پاک می‌کنيم. ۴ماه بعد شهید سلیمانی پایان سیطره داعش را اعلام کرد. ‌‌‌‌‌ 🇮🇷https://eitaa.com/kamalibasirat
✳️جلسات متعدد آمریکا و رژیم موقت صهیونیستی برای اغتشاش و ترور در ایران اطلاعات بدست آمده نشان می‌دهد آمریکا و رژیم موقت صهیونیستی طی هفته‌ها و روزهای گذشته تحرکات و دیدارهایی را برای ناامن‌سازی مجدد منطقهٔ غرب آسیا و بی‌ثبات‌سازی ایران از طریق ایجاد اغتشاش و ترور دانشمندان در دستور کار قرار داده‌اند و در همین راستا «رونالد مولتری» معاون وزیر جنگ آمریکا در امور اطلاعاتی و امنیتی، ریاست یک هیئت آمریکایی در سفر رسمی این هفته به فلسطین اشغالی را برعهده داشت. 🇮🇷https://eitaa.com/kamalibasirat
✅ امروز ۷۷۰۰ نفر برای انتخابات مجلس پیش‌ثبت‌نام کردند 🔹این تعداد نزدیک به نصفِ کل ثبت‌نامی‌های انتخابات قبلی مجلس است. 🆔 https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 271 💠سوره نحل: آیات 35 الی 42 @ahlolbait_story
𝓐.𝓜: دختر_شینا ✫⇠قسمت :1⃣4⃣2⃣ بچه ها که دیدند صمد آن ها را به بازار نبرده، ناراحت شدند. صمد سربه سرشان گذاشت. کمی با آن ها بازی کرد و بعد نشست به درسشان رسید. به خدیجه دیکته گفت و به معصومه سرمشق داد. گوشه ای ایستاده بودم و نگاهش می کردم. یک دفعه متوجه ام شد. خندید و گفت: «قدم! امروز چه ات شده. چشمم نزنی! برو برایم اسپند دود کن.» گفتم: «حالا راستی راستی می خواهی بروی؟!» گفت: «زود برمی گردم؛ دو سه روزه. بابا ناراحت است. به او حق بده. داغ دیده است. او را می برم تا لب اروند؛ جایی که ستار شهید شده را نشانش می دهم و زود برمی گردم.» به خنده گفتم: «بله، زود برمی گردی!» خندید و گفت: «به جان قدم، زود برمی گردم. مرخصی گرفته ام. شاید دو سه روز هم نشود. حالا دو تا چای بیاور برای حاج آقایتان. قدر این لحظه ها را بدان.» 🔸 فصل هجدهم فردا صبح زود پدرشوهرم آمد سراغ صمد. داشتم صبحانه آماده می کردم. گفت: «دیشب خواب ستار را دیدم. توی خواب کلافه بود. گفتم ستار جان! حالت خوب است؟! سرش را برگرداند و گفت من صمدم. رفتم جلو ببوسمش، از نظرم پنهان شد.» بعد گریه کرد و گفت: «دلم برای بچه ام تنگ شده. حتماً توی خاک دشمن کنار آن بعثی های کافر عذاب می کشد. نمی دانم چرا از دستم دلخور بود؛ حتماً جایش خوب نیست.» ادامه دارد... ✫⇠قسمت :2⃣4⃣2⃣ صمد که می خواست پدرش را از ناراحتی درآورد، با خنده و شوخی گفت: «نه بابا. اتفاقاً خیلی هم جایش خوب است. ستار الان دارد برای خودش پرواز می کند. فکر کنم از دست شما ناراحت است که این طور اسم های ما را به هم ریختید.» چشم غره ای به صمد کردم و لب گزیدم. صمد حرفش را عوض کرد و گفت: «اصلاً از دست من ناراحت است که اسمش را برداشتم.» بعد رو کرد به من و گفت: «حتی خانمم هم از دستم ناراحت است؛ مگر نه قدم خانم.» شانه بالا انداختم. گفت: «هر چه می گویم تمرین کن به من بگو حاج ستار، قبول نمی کند. یک بار دیدی فردا پس فردا آمدند و گفتند حاج ستار شهید شده، باید بدانی شوهرت را می گویند. نگویی آقا ستار که برادرشوهرم است، چند وقت پیش هم شهید شد.» این را گفت و خندید. می خواست ما هم بخندیم. اخم کردیم. پدرش تند و تیز نگاهش کرد. صمد که اوضاع را این طور دید، گفت: «اصلاً همه اش تقصیر آقاجان است ها! این چه بلایی بود سر ما و اسم هایمان آوردید؟!» پدرشوهرم با همان اَخم و تَخم گفت: «من هیچ بلایی سر شما نیاوردم. تو از اول اسمت صمد بود، وقتی شمس الله و ستار به دنیا آمدند، رفتم شهر برایتان یک جا شناسنامه بگیرم.... ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✫⇠قسمت :3⃣4⃣2⃣ آن وقت رسم بود. همه این طور بودند. بعضی ها که بچه هایشان را مدرسه نمی فرستادند، تازه موقع عروسی بچه هایشان برایشان شناسنامه می گرفتند. تقصیر ثبت احوالی بود. اشتباه کرد اسم تو که از همه بزرگ تر بودی را نوشت ستار. شمس الله و ستار که دوقلو بودند؛ نمی دانم حواسش کجا بود، تاریخ تولد شمس الله را نوشت 1344 مال ستار را نوشت 1337. موقع مدرسه که شد، رفتیم اسمتان را بنویسیم، گفتند از همه بزرگ تر کدامشان است؟! تو را نشان دادیم. گفتند این ستار است، بیاید کلاس اول. بقیه هم حالا وقت مدرسه شان نیست. خیلی بالا پایین دویدم؛ بلکه شناسنامه هایتان را درست کنم؛ نشد.» صمد لبخندی زد و گفت: «آن اوایل خیلی سختم بود. معلم که صدایم می زد ستار ابراهیمی ؛ برّ و بر نگاهش می کردم. از طرفی دوست ها و هم کلاسی هایم بهم می گفتند صمد. این وسط بدجوری گیر کرده بودم. خیلی طول کشید تا به این اوضاع عادت کردم.» صمد دوباره رو کرد به من و گفت: «بالاخره خانم، تمرین کن به حاج آقایتان بگو حاج ستار.» گفتم: «کم خودت را لوس کن. مگر حاج آقا نگفتند تو از اول صمد بودی.» صمد دیگر پی حرف را نگرفت و به پدرش گفت: «آقا جان! بهتر است شما یک دوش بگیری تا سرحال و قبراق بشوی. من هم یک خرده کار دارم. ادامه دارد...✒️
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَداءِ، اَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الْأَدْعِياءِ، اَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلاءَ، سلام بر شهيد شهيدان، سلام بر كشته شده به دست حرام‏زادگان؛ سلام بر ساكن كربلا؛ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّماءِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّيَّتُهُ الْأَزْكِياءُ. سلام بر كسى كه فرشتگان آسمان بر او گريستند؛ سلام بر كسى كه فرزندانش پاك‏ترين و ناب‏ترين انسان‏ها بودند. اَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الدّينِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهينِ، سلام بر پادشاه دين؛ سلام بر منزلگاه‏ هاى دلايل روشن الهى. (ڪپے‌ مجازاست بہ‌شرط صلوات برای تعجیل در ظہوࢪوسلامتی امام زمان به نیابت ازشهداواموات) اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ السَّاداتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ، سلام بر امامان والا و شرافتمند؛ سلام بر گريبان‏هاى خون آلوده؛ اَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذَّابِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ، سلام بر لب ‏هاى خشكيده، سلام بر جانهاى بلا ديده؛ اَلسَّلامُ عَلَى الْأَرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ. سلام بر روح ‏هاى از بدن رها شده. (ڪپے‌ مجازاست بہ‌شرط صلوات برای تعجیل در ظہوࢪوسلامتی امام زمان به نیابت ازشهداواموات)
💜💜 💫🌺براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد ، که در فرج من فرج شما نيز هست🌺💫 💫🌸خدا را بحق عمه ام زینب سلام الله علیها، قسم دهید تا فرج مرا برساند🌸💫 🌿بخوان دعای فرج را که دعا اثر دارد🌹💫 🌿دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد🌹💫 💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 سخنگوی ستاد انتخابات: ۳۹۸۱ نفر امروز برای انتخابات مجلس پیش‌ثبت‌نام خود را انجام دادند 🔹۲۵ درصد افرادی که در این ۲ روز ثبت‌‌نام کردند تهرانی هستند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺 رئیسی: میز برجام را ترک نکردیم اما به غربی‌ها اعتماد نمی‌کنیم 🔹ما میز گفت‌وگو را هیچ‌وقت ترک نکردیم و عزت‌مندانه کار را دنبال کردیم. ما به آمریکا اعتماد نکرده و اعتماد نخواهیم داشت. سخن اصلی ما خنثی‌کردن تحریم‌هاست. 🆔 https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺خاندوزی: برنامه‌ای برای افزایش قیمت بنزین نداریم وزیر اقتصاد: 🔹هیچ طرحی برای افزایش قیمت بنزین در دولت مطرح نیست. 🔹درباره افزایش قیمت نان نیز وزیر کشور توضیحاتی دارد که چون در استان‌های مختلف متفاوت است به زودی اعلام می‌کند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
شهید کمالی
🔺 سخنگوی ستاد انتخابات: ۳۹۸۱ نفر امروز برای انتخابات مجلس پیش‌ثبت‌نام خود را انجام دادند 🔹۲۵ درصد ا
ستاد انتخابات: تاکنون ۱۳۹۱۶ نفر برای انتخابات مجلس پیش‌ثبت‌نام کرده‌اند 🔹۱۲ درصدِ این تعداد خانم و ۸۸ درصد آقا هستند. ۲۳ درصدِ پیش‌ثبت‌نام‌کنندگان در بازۀ سنی ۳۵ تا ۴۰ سال قرار دارند.
ناکامی صهیونسیت‌ها در ترور مهندس ایرانی 🔸 شبکه ۱۳ رژیم صهیونسیتی اعلام کرد که حمله هوایی که روز دوشنبه توسط رژیم تروریست اسرائیل به دمش صورت گرفت در واقع برای ترور مهندس ایرانی که در حال یک پروژه بزرگ در سوریه بود انجام گرفت که بعد از حمله مشخص شد این مهندس ایرانی در بین کشته شده‌ها این حمله نبوده است. وستانیوز Https://eitaa.com/westanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 272 💠سوره نحل: آیات 43 الی 54 @ahlolbait_story
دختر_شینا ✫⇠قسمت :4⃣4⃣2⃣ تا شما از حمام بیایی، من هم آماده می شوم.» پدرشوهرم قبول کرد. من هم سفره صبحانه را انداختم. خدیجه و معصومه را از خواب بیدار کردم. داشتم صبحانه شان را می دادم که صمد آمد و نشست کنار سفره. گفت: «قدم!» نگاهش کردم. حال و حوصله نداشتم. خودش هم می دانست. هر وقت می خواست به منطقه برود، این طور بودم کلافه و عصبی. گفت: «یک رازی توی دلم هست. باید قبل از رفتن بهت بگویم.» با تعجب نگاهش کردم. همان طور که با تکه ای نان بازی می کرد، گفت: «شب عملیات به ستار گفته بودم برود توی گروهان سوم. اولین قایق آماده بود تا برویم آن طرف رود. نفراتم را شمردم. دیدم یک نفر اضافه است. هر چی گفتم کی اضافه است، کسی جواب نداد. مجبور شدم با چراغ قوه یکی یکی نیروها را نگاه کنم. یک دفعه ستار را دیدم. عصبانی شدم. گفتم مگر نگفته بودم بروی گروهان سوم. شروع کرد به التماس و خواهش و تمنا. ای کاش راضی نمی شدم. اما نمی دانم چی شد قبول کردم و او آمد. آن شب با چه مصیبتی از اروند گذشتیم. ادامه دارد...✒️ ✫⇠قسمت :5⃣4⃣2⃣ زیر آن آتش سنگین توی آن تاریکی و ظلمات زدیم به سیم خاردارهای دشمن. باورت نمی شود با همان تعداد کم، خط دشمن را شکستیم و منتظر نیروهای غواص شدیم؛ اما گردان غواص ها نتوانست خط را بشکند و جلو بیاید. ما دست تنها ماندیم. اوضاع طوری شده بود که با همان اسلحه هایمان و از فاصله خیلی نزدیک روبه روی عراقی ها ایستادیم و با آن ها جنگیدیم. یک دفعه ستار مرا صدا کرد. رفتم و دیدم پایش تیر خورده. پایش را با چفیه ام بستم و گفتم برادر جان! مقاومت کن تا نیروها برسند. آن قدر با اسلحه هایمان شلیک کرده بودیم که داغ داغ شده بود. دست هایم سوخته بود.» دست هایش را باز کرد و نشانم داد. هنوز آثار سوختگی روی دست هایش بود. قبلاً هم آن ها را دیده بودم، اما نه او چیزی گفته بود و نه من چیزی پرسیده بودم. گفت: «برایم چای بریز.» صدای شرشر آب از حمام می آمد. سمیه، زهرا و مهدی خواب بودند و خدیجه و معصومه همان طور که صبحانه شان را می خوردند، بهت زده به بابایشان نگاه می کردند. چای را گذاشتم پیشش. گفتم: «بعد چی شد؟!» گفت: «عراقی ها گروه گروه نیرو می فرستادند جلو و ما چند نفر با همان اسلحه ها مجبور بودیم از خودمان دفاع کنیم. زیر آن آتش و توی آن وضعیت، دوباره صدای ستار را شنیدم. دویدم طرفش، دیدم این بار بازویش را گرفته. بدجوری زخمی شده بود. بازویش را بستم. ادامه دارد..