هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
#به نام خدا....
به نیت سلامتی فرج آقا امام زمان۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه ام یجیب .
#به نام پروردگاری که عاشق است و عاشق آفرین...خدایی که از جوهره ی وجود خود در جوهر ما نهاد تا کمال انسان ، لقاء خودش باشد.
روایت دلدادگی ما از آن زمان شروع شد که آتش عشقی افروختند و ندای «الست بربکم» سر دادند و ما سر از پانشناخته «قالو بلی» گویان خود را به هرم آتش عشق علی (ع) و اولاد او سپردیم و دلدادیم به دلدادگان الهی...
روایت دلدادگی............
.#قسمت اول 🎬
سهراب که جوانی نوپا و با هیکلی پهلوانی بود، آخرین بسته ای را که به تاراج گرفته بودند ، بین یارانش تقسیم کرد و مثل همیشه عادلانه و با انصاف....
جمع راهزنان از غنیمت های رنگارنگی که به چنگ آورده بودند ،چشمانشان میدرخشید و بی صدا به سهمشان خیره شده بودند.
سهراب نگاهش را در حلقه ی یارانش چرخاند و همانطور که سهم خودش را به دست گرفته بود ، می خواست برای خارج شدن، به طرف دهانه ی غار که سالها مخفیگاه کریم راهزن بود ،برود.
در حین رفتن ، باز سرش را به طرف جمع چرخانید وگفت : چرا ماتتان برده؟ خوب بردارید سهمتان را و تا غارتی دیگر، بروید و خوش بگذرانید ، حقا که اینبار لقمه ی چربی گیرتان آمد.
هنوز پای سهراب به دهانه ی غار نرسیده بود که مردی از آن میان به حرف درآمد : آهای سرکرده ی روی پوشیده...چرا نگذاشتی آخرین شتر را که بارش برابری با تمام این غنیمتها می کرد را مصادره کنیم هااا؟ صاحب مال هم هیچ مقاومتی نداشت ، اگر تو لحظه ی آخر نرسیده بودی و مانع کار ما نشده بودی ،الان سهم هر راهزان دوبرابر این مقداری بود که جلویشان است.
سهراب با شتاب ،قدم های رفته را برگشت ، جلوی آن مرد که در سن و سال جای پدر او را داشت ایستاد ،دستی به شانه اش زد و گفت : مرادسیاه مثل اینکه یادت رفته ، آنزمانی که کریم راهزن از اسب افتاد و یک پایش افلیج شد و شما همگی به خاطر مهارت جنگاوری من، دست به دامنم شدید که گروهتان را رهبری کنم تا از هم نپاشد ، من فقط یک شرط برای پذیرفتن پیشنهادتان گذاشتم .
سهراب نگاهی به دیگر راهزنان انداخت و با لحنی بلندتر ادامه داد: فکر نمی کنم فراموش کرده باشید...من گفتم، رهبریتان را به عهده می گیرم ،نقشه های زیرکانه می کشم و موفقیتتان را تضمین میکنم و کاری میکنم که سفره هایتان همیشه رنگین و شادیتان همیشه برقرار باشد...اما به یک شرط ...آنهم اینکه در هر کاروانی که کودکی وجود داشت ، به جان و اموال آن کودک و والدینش سر سوزنی تجاوز نشود...درست است؟
تمام جمع بی صدا ،سرشان را به نشانه ی تأیید تکان دادند.
سهراب دستی به نقاب جلوی صورتش که از زمانی که به خاطر داشت بر چهره اش می پوشید ،کشید و ادامه داد: آن سوار کودکی همراه داشت..پس حرف اضافه موقوف...هرکس اعتراض دارد...مشرررف...بفرمایید دنبال زندگی خودتان بروید ،من از یاران عهد شکن بیزارم...
سهراب با زدن این حرف تکلیف معترض یا معترضین را مشخص کرد و بدون اینکه توجهی به دیگران کند از غار بیرون رفت ، به سمت اسب سیاهش که کریم، نام او را رخش گذاشته بود ، رفت . دستی به یال اسب کشید و رخش هم که انگار منتظر این ناز و نوازش بود ،شیهه کوتاهی سرداد، سهراب بسته ی غنیمتی اش را داخل خورجین اسب گذاشت و با یک جست خود را روی رخش نشاند و به سمت شهر روان شد...شهری که در آنجا غریبه بود و جز کریم راهزن ،کسی در انتظار او نبود. اصلا انگار در این دنیا کسی در انتظار او نبود، انگار اوآفریده شده بود که در سرگردانی خود دست و پا زند.
ادامه دارد....
روایت دلدادگی....
#قسمت🎬 ۲:
رخش عجولانه رو به سمت شهر می تاخت ،راهی که هر سوار تیزرو در دوساعت طی می کرد ، این اسب اصیل ایرانی ،یک ساعته می پیمود تا سوارش را به مقصد برساند.
سواد شهر از دور نمایان شد ، سهراب به رسم همیشه ، افسار رخش را کج کرد و به طرف چشمه ای جوشان که در همان نزدیکی بود ،تاخت.
کنار چشمه از اسب پیاده شد، رخش را رها کرد تا کام خشکش را از آبی گورا سیراب کند و سپس از چمن های کنار چشمه ،یک دل سیر نوش جان کند.
رخش پوزه اش را از آب بیرون کشید و سرش را تکانی داد که با این تکان قطرات آب خنکی که بر پوزه اش نشسته بود. را به اطراف پراند.
سهراب دستی به پهلوی رخش زد و گفت : برو رفیق راه ، برو در این مرغزار سرسبز خوش باش ، تا من هم آماده ی رفتن به شهر شوم. رخش که انگار زبان این سوار دیرینش را خوب می فهمید ، شیهه ای کشید و به طرف درختی در همان نزدیکی رفت.
سهراب دستار سرش را که حکم نقاب صورت او را داشت ، از چهره برداشت.
روی زانو نشست و میخواست صورت به آبی گوارا و خنک بگذارد و گلویی تازه کند که با دیدن چهره ی عرق ریزان داخل آینه ی آب، خیره در چشمان مشکی درشت و ابروهای کشیده سیاه و مردانه اش شد ، صورت گندمگون سهراب ، خسته تر از همیشه به نظرش می آمد.
سهراب چهره ی خودش را در آب نظاره می کرد ،زیر لب با خود گفت : آخر توکیستی؟ اینجا چه می کنی؟ همیشه احساس می کنم، متعلق به اینجا نیستی، راهزنی شغل تو نباید می بود....اما تو راهزنی و عمری نان دزدی و غارت خورده ای...اما باید فکری دیگر کرد...فکرش را که کرده ام....راهش را یافته ام...فقط نباید مردد شوم همین....
وبا زدن این حرف، دستش را داخل آب خنک چشمه فرو برد و آینه ی زلال آب را در هم شکست و مشتی آب به سر و صورتش زد.
لباس سیاه راهزنی را از تن بیرون آورد و شمشیر تیز و برانش را که همچون جانش دوست میداشت در پارچه ای پیچید و داخل خورجین رخش گذاشت.
افسار رخش را به دست گرفت و همانطور که او را نوازش میکرد گفت : بس است دیگر...نزدیک غروب است ، تا شهر راهی نمانده ، بتاز که اصطبل راحت و علف تازه در انتظارت است و همزمان با زدن این حرف ، سوار بر رخش شد.
دم دم های غروب بود و دود آتش
اجاق خانه ها بر هوا میرفت...
سهراب همانطور که آرام آرام اسب را هدایت می کرد ،قدم به شهر گذاشت.
مردم شهر در شور و زندگی هر روزه بودند و چون نزدیک غروب بود ، هر کس بی توجه به دیگری ،دنبال کار خودش بود تا شب نشده خود را به خانه اش برساند.
رخش خرامان خرامان جلو میرفت و صدای تق تق سم رخش بر روی سنگ فرش کوچه ها ، آهنگی بود که سهراب دوست داشت و در حین رفتن ، از زیر چشم همه جا را می پایید .
بالاخره در انتهای کوچه ای بن بست ، جلوی درب چوبی بزرگی ، رخش ایستاد.
سهراب از اسب به زیر آمد و همانطور که کوبه ی در را محکم میزد، با خود فکر می کرد: براستی به مخیله ی هیچ کس نمیرسد که اینجا خانه ی کریم افلیج ، سر کرده ی گروه راهزنانی ست که سالها در کوه و کمر اطراف کمین می کردند و اموال مردم را به تاراج می بردند و حال همان مردم با دیده ی ترحم به پیرمردی نگاه می کردند که هر روز عصا زنان به میدان شهر میرفت، تا با گفتگویی روزش را به شب برساند و مردم بدون اینکه بدانند او کیست ، دل به خاطرات هیجان انگیزش میدادند و او و داستانهایش را دوست داشتند.
صدای کشیده شدن پای کریم و پشت سرش باز شدن درب خانه ، سهراب را از عالم فکر و خیال به حال کشانید.
کریم در چهارچوب درب قرار گرفت ، سهراب سلامی کرد و مانند همیشه می خواست از کنار او بگذرد که با صدای نازک زنانه ای که از پشت سرش بلند شد ، متوجه زنی در کنارش شد....
ادامه دارد...
💦⛈💦⛈💦⛈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺نماهنگ معرفی | آیات عهد؛ دفاع از قانون در جریان فتنه ۸۸
آیات عهد، یک روایت تصویری ویژه از چهل سال فعالیتها و نقاط مهم عملکرد انقلابی حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای است که مخاطبان را با گوشههای بینظیری از کنشهای اثرگذار ایشان از آغاز پیروزی انقلاب و سی سال رهبری نظام اسلامی آشنا میکند.
شمارهی ویژهی این مجموعه به گوشههایی از تدابیر حضرت آیتالله خامنهای در جریان فتنه سال ۱۳۸۸، با محوریت دفاع از «قانون» و حقوق ملت میپردازد. در این قسمت که به مناسبت سالروز حماسه نهم دی منتشر میشود، سیری از تحولات مرتبط با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، مدعیات جریان اغتشاشگر و اقدامات متقابل رهبری و نظام اسلامی را مشاهده میکنید.
نماهنگ: نماهنگ معرفی | آیات عهد؛ دفاع از قانون در جریان فتنه ۸۸
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
📰 نشریه اخبار و تحلیلهای دوشنبه ۴ دی ۱۴۰۲
🔺نقل قول از رهبر معظم انقلاب درباره صلاحیتها صحت داشت؟
«هادی طحاننظیف» سخنگوی شورای نگهبان درباره پاسخ به پرسشی درباره نقل قولهایی که در رسانهها درباره این دیدار میشود، نسبت به صلاحیت برخی اشخاص و همچنین درباره مقوله عدم احراز گفت: «مسائل گفته شده در برخی رسانهها در جلسهای که اعضای شورای نگهبان خدمت رهبرمعظم انقلاب بودهاند، به شکلی که نقل شده در جلسه طرح نشده است. اساساً برخی از اشخاصی که این روزها اسمشان مطرح میشود، در تمام ادواری که در انتخابات مجلس شرکت کردهاند، توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شدهاند و بعضاً الآن هم نماینده مجلس هستند. نظر اخیری هم که نسبت به این افراد داده شده، نظر شورای نگهبان نبوده، بلکه نظر هیئتهای اجرایی بوده است که در همان زمان هم ما خطاب به همه کسانی که صلاحیتشان تأیید نشده بود، اعلام کردیم که فرصت اعتراض نسبت به نظر هیئتهای اجرایی را دارند.» وی در پایان گفت: «ما الآن در حال بررسی این اعتراضها هستیم و این بررسیها تا ۱۴ دی ادامه دارد و بعد از آن هم نتیجه ابلاغ میشود که البته آنجا هم باز کار تمام شده و نهایی نیست.»
🔗 ادامه مطلب را از اینجا بخوانید
📌#نشریه_اخبار_و_تحلیل_ها
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
روابطعمومی کل سپاه در اطلاعیهای از شهادت سید رضی موسوی از مستشاران نظامی قدیمی سپاه در سوریه خبر داد
متن اطلاعیه به این شرح است:
🔹به آگاهی ملت ایران میرساند ساعاتی قبل در حمله موشکی جنایتکارانه رژیم کودککش صهیونیستی به دمشق «سردار سرتیپ پاسدار سید رضی موسوی» از مستشاران نظامی باسابقۀ سپاه در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🔹شهید موسوی از همرزمان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و مسئول پشتیبانی جبهه مقاومت در سوریه بود.
🔸تاکید می شود بیتردید رژیم غاصب و متوحش صهیونیستی تاوان این جنایت را خواهد پرداخت.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
تصویری از شهید «سیدرضی موسوی»
🔹تصویری از شهید سیدرضی موسوی (سمت راست تصویر) در کنار شهید سیدمحمد حجازی (سمت چپ تصویر)
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
شهید کمالی
تصویری از شهید «سیدرضی موسوی» 🔹تصویری از شهید سیدرضی موسوی (سمت راست تصویر) در کنار شهید سیدمحمد ح
📌کانال 14 عبری در مورد ترور سید رضی موسوی فرمانده ارشد سپاه قدس ایران در سوریه: جنگنده اسرائیل او را به همراه دو مشاورش که در ساختمانی در منطقه سیده زینب در نزدیکی دمشق اقامت داشتند، ترور کرد.
موسوی، مشاور ارشد تسلیحات و انتقال آن به حزبالله لبنان، پس از این که تخمین زده شد ایرانیها تلاش خواهند کرد از جنگ غزه و اوضاع شمال استفاده کنند و به زودی اقدامات زیادی را انجام دهند، ترور شد.
ترور وی هوشیاری و آمادگی (IDF) را در مرز شمالی (مرز لبنان) افزایش می دهد
وستانیوز
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
هدایت شده از ثامن حوزه حضرت خدیجه(س)
✋
نکات مهم بیانات رهبر انقلاب دربارهی انتخابات
🔸انتخاباتِ مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی بایستی #باشکوه برگزار شود.
🔹چهار خصوصیتِ مشارکت قوی، رقابت واقعی، سلامت به معنای حقیقی و امنیت انتخابات باید انجام بگیرد.
🔸دو کلمهی جمهوری و اسلامی هر دو وابسته به انتخابات است.
🔹اگر انتخابات در کشور نباشد یا دیکتاتوری است یا هرج و مرج.
🔸با انتخابات است که ولی فقیه از طریق منتخبان ملت در مجلس خبرگان تعیین میشود.
🔹حضور پرشور مردم در انتخابات وحدت ملی و انگیزه ملت ایران برای حضور در صحنه را نشان میدهد. انگیزهی ملت قدرت_ملی به وجود میآورد.
🔸انتخابات تحول ایجاد میکند.
🔹همه کسانی که مخاطبانی دارند وظیفه دارند مردم را به انتخابات دعوت کنند.
🔸اگر مشارکت ضعیف باشد مجلس، ضعیف خواهد شد.
🔹رقابت یعنی جناحهای سیاسی برای شرکت در انتخابات با هم مسابقه بگذارند و میدان برای مسابقه جناحها و نگاههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی باز باشد.
🔸بعضیها مردم را از انتخابات دلسرد میکنند این اشتباه و بهضرر کشور است.
🔹راهحل مشکلات، انتخابات است و برای رفع مشکلات باید در انتخابات شرکت کرد.
🟣 با شیوههای قدیمی نمیشود کار کرد
در جنگهای سخت با سلاحهای قدیمی دیگر نمیشود جنگید. در جهاد تبیین هم همین جور است؛ با شیوههای قدیمی نمیشود کار کرد. البتّه بعضی از شیوههای قدیمی جایگزین ندارد، مثل منبر، مثل مدّاحی؛ اینها همچنان اثرگذار است و هیچ چیز دیگری جای اینها را نمیگیرد، لکن از لحاظ ابزارهای گوناگون بایستی بِهروز حرکت کرد.
سلاح تبیین یک بخش نرمافزاری مهمّی دارد؛ در اینجا بایستی نوآوری صورت بگیرد، بایستی سخن نو گفته بشود و شیوهی نو در بیان ذکر بشود.
۱۴۰۰/۱۲/۱۹
#سلسله_مباحث
#جهاد_تبیین
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
مبهم باش
اگه یکی یه روز ازم بخواد که یک نصیحت بهش بکنم بهش می گم “مبهم باش.”
اگه حالت بده تو فضای مجازی جار نزن، اگه حالت خوبه تو فضای مجازی جار نزن. شاید هضمش سخت باشه ولی دوروبریات اگه از ناراحتیت خوشحال نشن، ناراحتم نمی شن. از تصمیمات مهمت به کسی نگو، حسودن، باعث خراب شدنش می شن. غیر قابل پیشبینی باش، آدما غافلگیر شدنو دوست دارن. داستان زندگی و گذشتت چیزیه که فقط به خودت مربوطه، واسه هرکی هرکی سفره ی دلتو باز نکن تا حتی تو ذهنشونم توانایی اینو نداشته باشن که قضاوتت کنن.
تمام احساستتو بروز نده. اجازه نده بفهمن که راجبشون چه فکری میکنی. نذار از موندنت مطمن شن. درواقع اونارو از هیچ چیزی مطمئن نکن. این آدما عاشق ماجراجویین، بذار انقد دنبالت بگردن تا بالاخره خودشون کشفت کنن. اینجوری قشنگ تره؛ هم واسه اونا، هم واسه تو.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخن های شنیدنی شریعتمداری در مورد هاشمی رفسنجانی:
▪️شما جوری صحبت میکنید که انگار آقای هاشمی رفسنجانی دایره المدار کل نظام بوده، اینجوری نیست.
▪️آقای هاشمی هشت ماه قبل از فتنه ۸۸ گفته بود که قراره تقلب بشه.
▪️اگر مجلس نبود و دیدگاه آقای هاشمی که دوران گفتمان است و نه موشک را رعایت کرده بودیم تمام مملکت را شخم زده بودند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
■جزئیات شهادت سردار سید رضی موسوی از زبان سفیر ایران در سوریه
●حسین اکبری سفیر ایران در سوریه: امروز ساعت ۲ایشان در سفارت بودند و در محل دفتر کارشان حضور داشتند و سپس در بعد از ظهر به محل اقامت و منزلشان در محله زینبیه رفتند. با توجه به اینکه همسر این شهید معلم هستند در آن ساعت در منزل حضور نداشتند و در ساعت ۴:۲۰ بعد از ظهر، منزل ایشان ظاهرا با سه موشک رژیم صهیونیستی هدف قرار میگیرد و ساختمان تخریب میشود پیکر این شهید به حیاط پرتاب میشود.
●ایشان دیپلمات و رایزن دوم در سفارت بودند که گذرنامه دیپلماتیک و اقامت دیپلماتیک در اینجا داشتند و در واقع بر اساس کنوانسیونهای بینالمللی ۱۹۶۱ و کنوانسیون ۱۹۷۳ این حمله به عنوان جنایت از سوی رژیم صهیونیستی انجام شده است.
●صهیونیستها ضمن اینکه این جنایت را مرتکب شدند به حوزه امنیت کشور سوریه نیز تعدی کردند زیرا که تامین امنیت دیپلماتها به عهده کشور میزبان است. ایشان در در مدت زمان حضورشان در سوریه فعالیت مستشاری داشتند.
#ثامن_خراسان_شمالی
https://eitaa.com/kamalibasirat
🌷 تقدیم به سردار سرافراز
#شهید_سیدرضی_موسوی و همه شهدای #مدافع_حرم
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
گفتند در باغِ شهادت باز است
ای کاش فداییان زینب باشیم
✍ #یوسف_رحیمی
#ثامن_خراسان_شمالی
https://eitaa.com/kamalibasirat