eitaa logo
شهید کمالی
909 دنبال‌کننده
13هزار عکس
5هزار ویدیو
585 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰نحوه دستگیری جمشید شارمهد و انتقال به ایران 🔹وزیر سابق اطلاعات: ما در شرایطی که نیروی دریایی سپاه در دریای عمان مانور برگزار کرده بود و عبور شناور در این شرایط بسیار سخت بود، این فرد(شارمهد) را وارد کشور کردیم و البته او تصور می‌کرد به پاکستان می‌رود و بعد در نوارهای مرزی میان بندر چابهار و گواتر(نزدیک بریس) بچه ها، وی را پیاده کردند و چند ماشین هم به عنوان جیش‌العدل وی را دستگیری کردند و گفتند که شما مزدور جمهوری اسلامی هستید و آمده‌اید که در اینجا و در میان ما جاسوسی کنید. وی لب‌ تاب خود را آورد و «پسورد» خود را وارد کرد و بچه‌ها نیز «پسورد» وی را به ذهن سپردند؛ سپس وی گفت که من دشمن جمهوری اسلامی هستم و در جمهوری اسلامی این کارها(عملیات تروریستی) را انجام داده‌ام و همه آن چیزی که باید را در مورد خودش در بازجویی بازگو می‌کرد، باز نمی‌کرد اما طی این برنامه فریب به عنوان افتخار بیان کرد. به او گفتند که اگر روشن شود که مزدور جمهوری اسلامی ایران هستید، شما را به قتل می‌رسانیم. شارمهد هم گفته بود اگر شما به چنین نتیجه‌ای رسید مرا بکشید، اما اگر من با جمهوری اسلامی جنگیدم چطور؟ بچه‌ها گفته بودند در این صورت ما با شما همکاری می‌کنیم؛ این آقا را آوردند، چشم‌های وی را بستند و وسط چابهار چشم‌بند وی را باز کردند. وی نگاه کرد، به جای آنکه تابلوها به زبان اردو و پاکستانی نوشته شده باشد، نوشته شده بود فرمانداری چابهار و تازه متوجه شد که چه رودستی خورد و به او گفتند: آقای شارمهد به جمهوری اسلامی خوش‌آمدید! 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 زیرِ سرِ اسرائیل 🎥 آمریکایی‌ها به اسرائیلی‌ها گفتند تمرکزتان را بجای جنگ بگذارید روی عملیاتِ‌ترور! حادثه تروریستی کرمان کارِ اسرائیل بود... 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥آیا همه غیر مسلمانان به جهنم می‌روند؟ 💥ماجرای خانم دکتری که حواس استاد ازغدی را در نماز پرت کرد 😄 🇮🇷 🇵🇸 🏴
آلمان محتوای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک، توئیتر و تله‌گرام را به شدت کنترل می‌کند! از اکتبر سال 2017 قانونی در آلمان برای کنترل محتوای شبکه‌های اجتماعی اعمال شد. بر اساس این قانون در صورتی که شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها مطالب غیرقانونی مانند سخنان نفرت را حذف نکنند، جریمه‌های سنگین می‌شوند. این قانون Netzwerkdurchcezungsgesetz - NetzDG یا قانون اقدام شبکه نامیده می‌شود. بر اساس این قانون، شبکه‌های اجتماعی بزرگ (آن‌هایی که بیش از دو میلیون کاربر آلمانی دارند) موظف‌ند ظرف ۲۴ ساعت پس از اعلام دولت نسبت به حذف «محتوای ناخوشایند غیرقانونی» اقدام کنند. برای مطالبی که خیلی جدی نیستند، شبکه‌هایی مانند فیسبوک و اینستاگرام ۷ روز مهلت دارند تا نسبت به بررسی و حذف پُست‌ها اقدام کنند. عدم رعایت این مهلت می تواند منجر به جریمه تا ۵۰ میلیون یورو شود!!! چقدر جای قوانین سایبری و فضای مجازی و کنترل هوشمندانه در کشور ما خالی است. سایت انگلیسی بی بی سی در مورد NetzDG بیشتر بررسی کرده است: https://www.bbc.com/news/amp/blogs-trending-41042266 📝 جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی 📲مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد: 📝 @FarajNezhad110
🔺 کلوخ‌ریزه‌های یک پرونده واقعی https://www.qudsdaily.com/Newspaper/item/79878 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
📣 خط تقویت جبهه مقاومت باید ادامه پیدا کند ✏️ رهبر انقلاب: شهید سلیمانی... با تدبیر، با سیاست، با عقل، با اخلاق، با تحرّک و تلاش تمام‌نشدنی این کار [احیا و تقویت جبهه مقاومت] را دنبال میکرد و این بسیار مهم بود و مهم است؛ امیدواریم ان‌شاءاللّه ادامه پیدا کند. البتّه آقای قاآنی حقّاً و انصافاً خوب دارد حرکت میکند؛ حرکت ایشان خیلی خوب است الحمدللّه. بایستی همین خطّ تقویت جبهه‌ی مقاومت که شهید در این زمینه خیلی فعّال بود و خیلی شاخص است و رتبه‌ی خیلی بالایی در این قضیّه دارد، ان‌شاءاللّه ادامه پیدا کند. ۱۴۰۲/۱۰/۱۰
📸جنایت هولناک! 🔸نظامیان ارتش اسرائیل در محله شیخ رضوان غزه به یک خانه وارد شدند و اعضای خانواده که از ترس هواپیماها در زیرزمین آن خانه پناه گرفته بودند را تیرباران کردند. 🔸در این جنایت کودک چهارساله به نام خالد که در سمت چپ نشسته است به طور معجزه آسای زنده ماند و در بعد از یک روز توسط برخی از مردم به بیمارستان الشفا منتقل شد و هم اکنون در وضعیت وخیمی قرار دارد. 🔸دیده بان حقوق بشر سازمان ملل این جنایت را تایید کرده و گفته از هر کدام از مناطق غزه که اسرائیل عقب نشینی می کند موجی از جنازه یافت می شود که اعدام شده اند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
انتشار اسناد و جزئیات ماموریت هتک حرمت و اباحه‌گری سازمان یافته رویا حشمتی از خارج از کشور در ازای دریافت اضافه‌کار طی روزهای گذشته اخبار مرتبط با ادعاهای فردی با نام رویا حشمتی در برخی رسانه های معاند و فضای مجازی منتشر شده‌است. رویا حشمتی خانم جوانی است که با انتشار پستی در فیسبوک توجه‌ برخی رسانه های معاند را به خود جلب کرد و سپس با قرار دادن عکس آرشیوی که از گوگل دانلود شده بود سعی کرد ترحم و توجه افراد را به خود جلب نماید. روز گذشته مرکز رسانه قوه قضاییه با انتشار گزارشی از وضعیت پرونده این فرد که حکم قانونی در موردش اجرا شده است، ادعاهای کذب وی و وکیلش را برملا کرد. بررسی های بیشتر این پرونده حاوی نکات جدید و قابل تاملی در این خصوص است. اسناد موجود در پرونده این خانم حاکی از این است که وی در مقطعی از طریق ارتباط گرفتن با یک جریان سازمان یافته در خارج از کشور و دریافت مبالغی، در ساعات مشخص در مکان‌های پر رفت و آمد شهر تهران و با‌ وضعیت پوشش بسیار زننده به ترویج اباحه ‌گری پرداخته که پس از بازداشت و انجام بازجویی و تحقیقات قضایی موضوع فوق مبنی بر اقدام سازمان یافته در قبال دریافت مبالغی از خارج از کشور اثبات می‌شود. اما ماجرای سازمان یافته بودن تحرکات و اقدامات رویا حشمتی چیست؟ بررسی ها نشان می دهد ، مدتی بوده که خانمی با وضعیت زننده و‌ پوششی نامتعارف در برخی معابر پرتردد شهر تهران حاضر می‌شده است. با شناسایی و بازداشت فرد یاد شده تحقیقات از وی آغاز و در وسایل الکترونیکی او اسناد قابل تاملی به دست می‌آید. در تحقیقات اولیه از این خانم مشخص می‌شود او کارمند یک شرکت مستقر در آمریکاست که به صورت دورکار با آن‌ها همکاری کرده و برای آنها پروژه های ویژه را انجام می‌دهد. با توجه به وضعیت خانم رویا حشمتی و انتشار تصاویر متعددی از وی در فضای مجازی و گزارش‌های ضابط، مقام قضایی در وسایل الکترونیکی وی به گروه مهمی برخورد می‌کند. در این گروه که متعلق به شرکت خارجی و مستقر در آمریکا بوده است افراد پروژه بگیر در کنار انجام پروژه کاری یک ماموریت ویژه هم داشته‌اند و آن حضور در معابر پرتردد شهر با استاندارد و شرایط تعریف شده از سوی رئیس شرکت بوده است. در ماموریت تعریف شده از سوی رئیس شرکت آمریکایی که به زبان فارسی با افراد در ایران صحبت می‌کرده اینگونه آمده بود که خانم‌ها به شرط اینکه با مسئولیت خود بدون حجاب و با وضعیت تعریف شده از سوی رئیس شرکت در سطح شهر حاضر شوند و از حضور خود مستنداتی در قالب فیلم و عکس ارسال کنند سه روز اضافه کار دریافت می‌کنند. رویا حشمتی پس از هر بار انجام ماموریت واگذار شده در گروه متعلق به شرکت در فضای مجازی حاضر شده و ضمن ارسال مستندات برای کارفرمای آمریکایی از اقداماتش که با آگاهی کامل و به دفعات متعدد در معابر مختلف شهر تهران انجام می‌شده صحبت می‌کرده و گزارش می‌داده است. او سپس عکس‌ها و فیلم‌های ارسال شده را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذاشته است. قابل ذکر است بر اساس این گزارش، رویا حشمتی و هم تیمی‌هایش در اقدامات سازمان یافته و ماموریت خود صرفا به داشتن پوشش زننده اکتفا نکرده و در مقاطع مختلفی مثل ماه رمضان، اقداماتی همچون روزه خواری در ملاعام را هم در دستور کار داشتند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🎞 نوجوان‌ها را به استعمال سیگار علاقمند می‌کند. آنوقت توقع داریم که فرهنگ جامعه‌مان اسلامی بشود. خطر در کمین است. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
تحول جدید در جنگ محور مقاومت علیه اسرائیل 🔸️امشب مقاومت عراق با یک موشک کروز پیشرفته و دور برد که نام "الارقب" بر آن نهاده اند ، حیفا بندر اصلی اسرائیل را با موفقیت هدف قرار داد. در خصوص این اتفاق مهم چند نکته باید ذکر شود. 1️⃣ این موشک از سوی مقاومت عراق "الارقب" به معنای "مرد گردن کلفت" نام نهاده شده که حاکی از تهدید رژیم صهیونیستی توسط این گروههاست. 2️⃣ این موشک کروز دوربرد توانسته از سامانه های دفاعی اردن و رژیم صهیونیستی عبور کند و به بخش صنعتی بندر حیفا در غرب فلسطین اشغالی اصابت نماید. 3️⃣ نکته مهم تکنولوژیکی این حمله اینست که سامانه های راداری رژیم صهیونیستی این موشک را کشف نکرده و حتی آژیر خطر به صدا در نیامده است‌. 4️⃣ این اتفاق یک تحول مهم در جنگ با اسرائیل است زیرا بخش قابل توجهی از تاسیسات مهم و راهبردی اسرائیل شامل پالایشگاه و تاسیسات انرژی در این بندر قرار گرفته و در صورت لزوم می تواند به راحتی هدف قرار گیرد. 5️⃣ برخی از حلقه های محور مقاومت به دلیل محذورایت و محدودیاتی که دارند ، نمی توانند با این کیفیت و چنین سلاحی به حیفا حمله کنند و به همین دلیل این وظیفه را مقاومت عراق بر عهده گرفته تا با سلاح های پیشرفته و ویرانگر در صورت لزوم فشار بر تل آویو را افزایش دهند. 6️⃣ یکی از راهبردهای دفاعی اسرائیل تکیه بر سامانه های پیشرفته پدافندی است تا تکنولوژی ، ضعف ها و تنگناهای ژئوپلیتیکی رژیم صهیونیستی را پوشش دهد اما حمله امشب نشان داد که تکنولوژی محور مقاومت بر سامانه های پیشرفته دفاعی اسرائیل غلبه دارد. 7️⃣ در پایان ذکر این نکته ضروری است که محور مقاومت در پاسخ به ترورهای اخیر اسرائیل رفتار هیستیریک و غیرعقلانی انجام نمی دهد بلکه همین روند کنونی ۳ ماهه که به فرسایش رژیم صهیونیستی منجر شده را ادامه داده و به تدریج کیفیت و کمیت ضربات خود را افزایش خواهد داد. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
دستگیر شد مطالبه اثر داره 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 419 💠سوره احزاب: آیات 7 الی 15 @ahlolbait_story
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب المهدی به نیت سلامتی فرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را میخوانیم روایت دلدادگی ۲۹ 🎬 : شب شد و سهراب بعد از رسیدگی به رخش ، وارد اتاق شد. یاقوت که پشت میز کوچکش نشسته بود و در زیر نور شمع روی میز خود را مشغول کاری نشان می داد ، با چشم سالمش ، نگاهی به سهراب کرد و گفت : نگفتی امروز در گشت و گذارت چه شد؟ سهراب که حوصله ی حرف زدن نداشت و اصلا هم نمی خواست از ماجرای دزدی چیزی بگوید ، همانطور که گیوه هایش را پشت در اتاق می انداخت، جلوتر آمد ، کنار یاقوت نشست و گفت : خراسان شهر بزرگی ست ، دیدنی های زیادی دارد. در همین حین قلندر با فانوس روشن در دستش وارد شد و پشت سرش چندین نفر طبق به سر وارد اتاق شدند و با سلامی کوتاه مشغول چیدن سفره شدند، سفره ای که از شب گذشته هم رنگین تر بود و بوی کباب بره و درخشش دنبه های کباب شده در زیر نور شمع ،اشتهای هر بیننده ای را بر می انگیخت... سهراب همانطور که خیره به غذاهای رنگ ووارنگ پیش رویش بود گفت : یاقوت خان ، باید بگم اگر سفره های شاهانه برای من می‌گسترانی تا من هم مثل کریم با مرام ، هدیه و...به شما دهم ، باید بگویم به کاهدان زدی ،چون سهراب هیچ در بساط ندارد... یاقوت یک چشم به جلو خزید و همانطور خرمای نرم و‌تازه را در پیاله ی ماست جلویش فرو میکرد تا به دهان ببرد گفت : چه کسی گفته که تو باید بابت یک سفره ناچیز ، چیزی پس دهی و سپس با دست بر روی ران سهراب زد و‌ ادامه داد: اینها جبران شده است، بخور نوش جانت ، حلال تنت، از شیر مادر هم حلال ترت... قلندر که در تاریکی اربابش را می پایید ، نیش خندی زد و گفت : این پذیرایی ها برای ما هم که عمری خدمت یاقوت خان را کردیم ،عجیب است ، کاملا معلوم است که عزیز کرده هستید. یاقوت که دوست نداشت قلندر بیش از این سخن بگوید ، تکه نانی کند و به طرف او پراند و گفت : برو بیرون ،کلاغ بد صدا ... قلندر خنده اش بلندتر شد و گفت : به چشم ارباب ، اما خداییش از زمانی که آقا سهراب آمدند به کاروانسرا ،انگار در رزق و نعمت به روی ما باز شده و با زدن این حرف بیرون رفت. بعد از رفتن قلندر ، چند دقیقه سکوت فضای اتاق را گرفت و گاهی ملچ‌ملوچ یاقوت این سکوت را می شکست. سهراب لقمه ی در دهانش را فرو داد گفت : بابت این دوشب چقدر باید بپردازم ، چون فردا می خواهم به سمت قصر بروم و برای نام نویسی در مسابقه ، گویا آنجا ، شرکت کنندگان را اسکان می دهند. یاقوت کباب داخل دستش را به هم چلاند تا له شود و همانطور که دست های چربش را می لیسید گفت : کی حرف پول و کرایه زد؟ می خواهی نام نویسی کنی ، برو ،اما باید برگردی همین جا...یعنی تا در خراسان حضور داری ،قدمت روی چشم ، یاقوت اجازه نمی دهد که شما جای دیگری ساکن شوی، اگر در این اتاق هم راحت نیستی ، به محض خالی شدن اتاقها، اتاقی مستقل به تو خواهم داد. سهراب خیره به یاقوت در ذهنش با خود می گفت ،بی شک‌کاسه ای زیر نیم کاسه ات است که اینچنین به من ،عرض ارادت می کنی وگرنه کاسب جماعت را چه به این دست و دلبازی ها....ولی از افکارش چیزی به زبان نیاورد و گفت : نه بحث اتاق و...نیست، چون خودم دوست دارم رقیبانم را از نزدیک ببینم و آنها را کمی بسنجم تا بدانم چگونه با آنها دست و پنجه نرم کنم ، پس باید یک شب در کنارشان باشم. یاقوت سرش را تکان داد و‌گفت : باشد این هم یک شب....باید قول بدهی بعد از تمام مسابقه به اینجا بیایی... سهراب چیزی نگفت و مشغول خوردن شد... ادامه دارد.. 📝 به قلم : ط_حسینی روایت دلدادگی ۳۰ 🎬 : صبح زود ، سهراب از خواب بیدار شد ، یاقوت در کنارش نبود و داخل اتاق تنها بود ،‌چون قصد رفتن داشت و عادت نداشت مدیون کسی باشد، چند سکه از کیسه ای که آقا سید برایش داده بود ، بیرون آورد ، روی طاقچه ،جایی که در دید یاقوت باشد گذاشت ، بقچه ی لباسش را نگاهی انداخت ، او دوست نداشت آن لباس ها که با پول راهزنی تهیه کرده بود را با خود ببرد ، به نظرش همین لباس سید که مطمئنا با پول حلال تهیه شده و قطعا با برکت هم بود ، برایش کافی بود. پس بقچه را برای یاقوت گذاشت و از اتاق بیرون آمد و به سمت اصطبل حرکت کرد، در بین راه ، قلندر را از فاصله ای کمی دورتر دید که با چند کودک خودش را سرگرم کرده بود ، دستی بالا برد و وارد راهروی کاه گلی که به اصطبل می رسید شد . رخش ،قبراق تر از همیشه ، با دیدن او ،شیهه ای بلند کشید. سهراب افسار اسب را آزاد کرد و به دست گرفت ،از اصطبل بیرون آمدند، با یک جست روی رخش پرید و همینطور که با پا به پهلوی رخش میزد از حیاط کاروانسرا گذشت و به جلوی درب رسید.
قلندر نفس زنان جلو آمد و گفت : داری میروی؟‌کجا؟ کمی صبر کن تا یاقوت خان هم بیاید ،آخر‌سفارش کرده تا نیامده ، نگذارم شما بروید. سهراب با بی حوصلگی گفت : به میدان قصر میروم ، دیشب به یاقوت خان گفته ام ، بعدشم اگر خواستم از این شهر بروم ،دوباره به یاقوت خان سری میزنم...حالا بگو از کدام طرف بروم ،زودتر به مقصد می رسم؟ قلندر که انگار با خودش درگیر بود ،بینی اش را بالا کشید و همانطور که جلو را نشان میداد گفت : از کاروانسرا که خارج شدی ، وارد بازار نشو از راه سمت راست بگیر و مستقیم برو به جلو ، نرسیده به حرم مطهر باید به راه سنگ فرش سمت چپت بپیچی و از آنجامستقیم که بروی ، برج و باروی قصر را خواهی دید....اما...اما اگر می شود تا یاقوت.... حرف در دهان قلندر بود که سهراب رخش را هی کرد و بیرون رفت... قلندر در حالیکه به دنبال سهراب می دوید بلند فریاد زد : اما من گفتم که نری.....فقط قولت یادت نرود....برنده شدی.... دیگر سهراب از سخنان قلندر چیزی نمی فهمید ، چون رخش به تاخت ،جلو می رفت. بعد از طی مسافتی ، همانطور که قلندر گفته بود اول خیابان سنگفرش و بعد دیوارهای بلند قصر در دید سهراب قرار گرفت. سهراب قبل از پیچیدن به سمت چپش ، رو به گنبد امام کرد و درحالیکه دست روی سینه اش گذاشته بود ،سلام داد و آرام گفت : ضامنم بشو ای ضامن آهو! هر چه جلوتر می رفت ،ازدحام جمعیت بیشتر می شد، بالاخره به جایی رسید که چادرهای زیادی بر پا بود و جمعیت در شور و شوقی درونی در اطرافش ،هر کدام به کار خود مشغول بودند. سهراب از اسب به زیر آمد و پرسان پرسان چادر مسؤل نام نویسی را پیدا کرد ، جلوی چادر ،صف بلندی تشکیل شده بود، سهراب انتهای صف ایستاد و شروع به بررسی افراد جلویش کرد که بی شک هر کدام میتوانست رقیب قدری برای او باشد. از هر سنی در میان شرکت کنندگان به چشم می خورد ، اما مردان جوانی مانند سهراب ، جمعیت شان بیشتر بود. صف به پیش میرفت ، ناگهان موضوع خاصی نظر سهراب را جلب کرد...با خود گفت : یعنی چه؟ چرا اینکار را می کنند؟ ادامه دارد... 📝 به قلم : ط_حسینی