eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
یه تیره دیگه آمد فأصاب صدره خورد وسط قلبش😭😭 تیر سه شعبه فقط به قلب ابی عبدالله نخورداینجا راوی میگه: فانقلب عن فرسه باصورت روی زمین افتاد... 😭چه قدر شما دو برادر شبیه همید و صاح إلى أخیه الحسین أدركنی صدا زد اَخا ادرك اَخاك حسین برادرت رو دریاب.ابی عبدالله اومد فلما رآهُ الحسین علیه السلام مَصْروعاً عَلى شَطِ الفُرات  وَبَكى بُكاءً شدیداً وقتی حسین دید برادر كنار نهر افتاده شروع كرد بازم گریه كردن اینجا دیگه صدا زد: الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی. بخدا پشتم شكست،بعد تو عباس دیگه بیچاره شدم. حسین......😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویژگیها و فضائل حضرت امّ البنین علیهاالسلام از تبار دلیرمردان بانوی وارسته، حضرت أمّ البنین، فاطمه، دختر حزام، فرزند خالد بن ربیعة بن کلاب است. مادر آن گرامی، لیلا و یا شمامه از خانواده سهل بن عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب است که همه پدرانش، از مردان شجاع و نامدار عرب در منطقه حجازند. همچنین جناب امّ البنین با چند واسطه به عبد مناف، جد اعلای رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، نسب می رساند. ابو الفرج اصفهانی نیز در مقاتل الطالبین از ایشان یاد کرده است. به گواهی تاریخ؛ پدران و داییهای امّ البنین علیهاالسلام در دوران قبل از اسلام در ردیف دلیران عرب محسوب می شده اند و مورخان، آنان را به دلیری و شهامت در رزمگاههای نبرد ستوده اند. آنان افزون بر شجاعت و قهرمانی، سالار و سرور قوم خود نیز بوده اند؛ آن چنان که سلاطین زمان در برابرشان سر تسلیم فرود آورده اند. نویسنده: عبد الکریم پاک نیا لینک مطالعه مقاله↙️ http://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6600/77011/
YEKNET.IR - roze - vafat omolbanin 99.11.07 - mohamad taheri.mp3
9.89M
◾️ (س) 🌴روضه حضرت ام البنین(س) 🌴من سائلم ... 🎧مداح: ◾️@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توضیح شفاهی وصیت، بخش سوم.mp3
1.67M
🍃 توضیح شفاهی درباره وصیت 👈 🔺 در این صوت می شنوید: - تکلیف مهریه زن بعد از وفات زن یا شوهر - رد مظالم چیست و چگونه باید پرداخت کرد؟ - لزوم کسب رضایت از طلبکاران
نردبان بهشت
. #وصیت_نامه ✅ #بخش_دوم : 👈تعیین وصی ، ناظر و قیم برای اطفال صغیررا به شرح ذیل معرفی میکنم و امیدو
: 👈بدهکاری ها بدهی های اینجانب به شرح زیر می باشد :👇 🔷1 – تمام مهریه همسرم خانم ...........که مبلغ .............می باشد 🔷2 – خمس در آمد های اینجانب از سال خمسی گذشته تا تاریخ فوت ( سال خمسی اینجانب در تاریخ  ............ می باشد ) 🔷3 – مبلغ  ........... خمس از سال های گذشته  . 🔷4 – مبلغ .............زکات از سال های گذشته  . 🔷5 – حج واجب یعنی  حج تمتع به عهده من می باشد ( نمی باشد ) 🔷6 – رد مظالم به مبلغ ......... 🔷7 – به افراد ذیل این مبالغ را بدهکارم الف : آقای/ خانم ............. مبلغ .......... ب :  آقای/ خانم .........مبلغ .............. ج :   آقای/ خانم ........... مبلغ ............. 🔷8 – اماناتی که دیگران نزد من دارند و باید به صاحبان آن تحویل گردد : الف : ................. ب : .................... ج : .................. ×××××××××××××××××××××××××
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
khod-ra-bartar-az-digaran-nadanim.ali_.mp3
3.85M
📲 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 خود را برتر از کسی ندانیم 🔖 『💕』 @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌿قراره هر صبح🌿🌸 🔅هرصبح سه مرتبه بگو : 🌴صَلَّی اللّهُ عَلیکَ یا اَباعَبدِاللّه 🌴 (درود خدا بر تو یا ابا عبدالله) تا ثواب زیارت سیدالشهداء از راه دور برات ثبت بشه ان شاءالله💕 @kanale_behesht 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
متن دعای عهد 🌸اَللَّـهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالاِْنْجيلِ وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ وَالاَْنْبِيآءِ وَالْمُرْسَلينَ، 🌼اَللَّـهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ، وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ، اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَالاْخِرُونَ، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ، وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ ،يا مُحْيِيَ الْمَوْتي وَمُميتَ الاَْحْيآءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ، 🌸اَللَّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقآئِمَ بِاَمْرِكَ، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلي ابآئِهِ الطّاهِرينَ، عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ، وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وَاَحاطَ بِهِ كِتابُهُ، اَللَّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي، عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، 🌼اَللَّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ، وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضآءِ حَوآئِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لاَِوامِرِهِ، وَالْمُحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلي اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللَّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلي عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً، فَاَخْرِجْني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَني، شاهِراً سَيْفي، مُجَرِّداً قَناتي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، 🌸اَللَّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحَلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَاَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ، وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ، ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ، فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّي بِاسْمِ رَسُولِكَ، حَتّي لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ اِلاّ مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ 🌸اَللَّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ، وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللَّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَاْسِ الْمُعْتَدينَ اَللَّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ، وَمَنْ تَبِعَهُ عَلي دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، 🌼اَللَّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَريهُ قَريباً بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. 👈پس مرتبه راست خود مي زني و در هر مرتبه مي گويي: 💖 «اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ» 🔅🔅🔅🔅🔅 از حضرت صادق(عليه السلام) منقول است كه هركه چهل صباح اين عهد را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خدا او را از قبر بيرون آورد كه در خدمت آن حضرت باشد و حقّ تعالي به هر كلمه هزار حسنه او را كرامت فرمايد و هزار گناه از او محو كند 『💕』 @kanale_behesht
بهتر از اعتماد به نفس - @Panahian_ir.mp3
3.04M
◀️ بهتر از اعتماد به نفس! 👈🏻 فقط در این صورت به آرامش می‌رسیم ... @kanale_behesht
یه وقتایی هست که با خودت شرط میکنی، دیگه دور گناهو خط بکشی! دیگه آلوده نشی! دیگه پاک بمونی! بعد شیطون میاد در گوشِت میگه: بابا اینطوری که نمیشه زندگی کرد.. یکم کِیف کن از دنیات لذت ببر ، خودتو پیچوندی دور این همه محدودیت!! میبینه داری به حرفاش فکر میکنی نزدیکه که تاییدش کنی، شروع میکنه ... ( میگه اگه فلان جا یه دروغ کوچیک بگی به جایی برنمیخوره مصلحتیه دیگه خدا به اون بزرگی چیکار به دروغ مصلحتی تو داره ؟؟؟ خدا که نیازی به راستگویی تو نداره! میگه میگه میگه ... ) همین پیشنهاد کوچیکاش کم کم بزرگ میشه! حواست نبود وقتی که داشت میگفت خدا به اون بزرگی چیکار به گناه تو داره... داشت تو رو مینداخت جلوی خدا که بی ادبی کنی! یعنی چی؟ تا حالا شده جلوی کسیکه خیییلی برات محترمه آب دهن بندازی زمین؟؟! نه هرگز! زشته... اون گناه کوچیکا عین همون آب دهن میمونه که داری جلوی خدا میندازی و فکر میکنی خدا به اون بزرگی نیاز به با ادبی تو نداره! ولی در حقیقت داری خودتو کوچیک میکنی.... و به خدا میگی ببین من حرمت تو رو نگه نمیدارم! مراقب تر باش رفیق 🌱 @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توضیح بخش چهارم وصیت.mp3
2.35M
🌸 توضیحاتی درباره وصیت نامه - ۱ 🔺 در این صوت می شنوید: - احکام نماز و روزه قضا - نحوه محاسبه کفاره ی روزه - نحوه پرداخت کفاره
ادامه توضیح بخش چهارم.mp3
2.4M
🌸 توضیحاتی درباره وصیت نامه - ۲ 🔺 در این صوت می شنوید: - اشاره به سایر موارد کفاره - توضیح درباره رد مظالم - طبقات ارث - وصیت برای اقوام نیازمند - وصیت برای مراسمات ختم
نردبان بهشت
✍ #وصیت_نامه ✅ #بخش_سوم : 👈بدهکاری ها بدهی های اینجانب به شرح زیر می باشد :👇 🔷1 – تمام مهریه همس
: وصیت به ثلث 👈وصیت به ثلث ( یک سوم اموال ) یک سوم از اموالم در این امور هزینه شود . 🔶1 - .................سال نماز و ............ سال روزه . 🔶2 – مبلغ ............... بابت رد مظالم احتیاطی من پرداخت گردد . 🔶3 – این کفارات به عهده اینجانب میباشد که هزینه آن از محل ثلث اموالم پرداخت گردد : الف : ...................... ب : ......................... ج : ......................... 🔶4 – هزینه غسل ، کفن ، دفن و مراسم اول ، سوم ، هفتم و چهلم و سایر مراسم و هزینه های مورد نیاز مجالس 🔶5 – وصیت برای خویشاوندان نیازمندی که ارث نمی برند ( مثل خواهر زاده ، برادر زاده ، خاله ، عمو، دایی ، عمه و...... ) مثلا مبلغ ........... برای ............... و مبلغ .............. برای ....................و ......... 🔶6 – باقیمانده از ثلث اموالم برای ..............هزینه شود . (مثلا مدرسه ، مسجد ، بیمارستان و ..... ) ××××××××××××××××××××××××
اگه راحب نوشتن وصیت نامه سوالی براتون پیش اومد بیاین تو این گروه بپرسین 👇 ورود آقایون ممنوع ⛔️ https://eitaa.com/joinchat/2306146399Cfac7dd4301
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
🍒#من_میترا_نیستم 🍒 #قسمت_شانزدهم🍓 زینب بعد از انقلاب بنا به سفارش حضرت امام به جوان ها، دوشنبه ها
. شهلا هم در همان مدرسه بود او بک روز برای ما تعریف می کرد که معلم علوم زینب، وقتی می‌خواست ستون فقرات را درس بدهد دست روی کمر زینب گذاشت و توضیح داد. زینب آنقدر لاغر بود که بچه‌های کلاس می‌گفتند از زینب میشه تو کلاس علوم استفاده کرد. زینب بعد از انقلاب تصمیم گرفت به حوزه علمیه برود و طلبه بشود به رشته علوم انسانی و درسهای دینی، تاریخ و جغرافیا علاقه زیادی داشت و می گفت ما باید دینمون رو خوب بشناسیم تا بتونیم از اون دفاع کنیم. در آن زمان زینب 12 سال داشت و نمی توانست حوزه برود قرار شد وقتی اول دبیرستان را تمام کرد به حوزه علمیه قم برود. شاید یک علت این تصمیم زینب وجود کمونیست‌ها در آبادان بود. بچه های مذهبی باید همیشه خودشان را آماده می‌کردند تا با آنها بحث کنند و کم نیاورند. زینب به همه آدم‌های اطرافش علاقه داشت یکی از غصه هایش کمک به آدم های گمراه بود. خواهرهایش به او می‌گفتند تو خیلی خوش بینی به همه اعتماد می کنی فکر می کنی همه آدما رو میشه اصلاح کرد. این حرف‌ها روی زینب اثر نداشت و بیشتر از همه بچه‌ها به من و مادربزرگش محبت میکرد دلش می‌خواست مادرم همیشه پیش ما بماند از تنهایی او احساس عذاب وجدان می کرد. یک سال از انقلاب گذشته بود که بیماری آسم من شدت گرفت خیلی اذیت شدم نمی توانستم نفس بکشم تابستان که هوا گرم و شرجی میشد بیشتر به من فشار می آمد. دکتر به بابای مهران تاکید کرد که حتماً چند روز من را از آبادان بیرون ببرد تا حالم بهتر شود. بعد از بیست و چند سال که با جعفر عروسی کرده بودم برای اولین بار پایم را از آبادان بیرون گذاشتم و به شهر مشهد رفتیم. از بچه ها فقط زینب و شهرام را با خودمان بردیم در مدتی که سفر بودیم مادرم پیش بقیه بچه‌ها بود. از دوران بچگی آتش کربلا توی جانم رفته و هنوز خاموش نشده بود زیارت امام رضا را مثل رفتن به کربلا می‌دانستم. بعد از عروسی با جعفر آرزو داشتم که ماه محرم و صفر در خانه خودم روضه حضرت عباس و امام حسین و علی اکبر بگذارم و خانه ام را سیاه پوش کنم. سال های سال مستاجر بودیم و یک اتاق بیشتر دستمان نبود بعدش هم که خانه شرکتی به ما دادند بابای بچه ها راضی به این کارها نمی‌شد. جعفر حتی از اینکه من تمام ماه محرم و صفر را سیاه میپوشیدم ناراحت بود من هرچه به او می گفتم که نذر کرده امام حسین هستم و تا آخر عمر در محرم و صفر باید سیاه پوش باشم او با نارضایتی می گفت مادرت نباید این نظر رو می کرد من دوست ندارم همیشه لباس سیاه تنت باشه
🎊 یک شب از شب‌های محرم خواب دیدم درِ خانه ما باز شد و یک آقای با اسب داخل خانه آمد دست و پای آن آقا قطع بود با چوبی که در دهانش بود به پای من زد گفت برو روسریت رو سبز کن. من می خواستم جواب بدهم که نذر کرده هستم و باید این دو ماه را سیاه بپوشم اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اصغر حسین، روسری سبز بپوش این را گفت و از خانه ما رفت. با دیدن این خواب فهمیدم که خدا و امام حسین علیه السلام راضی نیستند که من بدون رضایت شوهرم دوماه سیاه بپوشم. خواب را برای مادر مادرم تعریف کردم مادرم گفت حالا که شوهرت راضی نیست روسری سیاه رو در بیار. خودش هم رفت و برای من روسری و لباس سبز خرید. سفر به مشهد برای من مثل سفر به کربلا بود زینب برای اولین بار مسافر امام رضا علیه السلام شده بود و سر از پا نمی شناخت بارها قصه رفتنم به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را شنیده بود. از قبر شش گوشه امام حسین علیه السلام از قتلگاه و از حرم عباس علیه السلام برایش گفته بودم. زینب مثل خودم شیفته زیارت شده بود می‌گفت مامان حاضر نیستم تو مشهد یه لحظه هم بخوابم باید از همه فرصت مون استفاده کنیم. شاید هم چند سال حسرت رفع سفر رفتن زینب را حریص کرده بود در حرم طوری زیارتنامه می خواند که دل سنگ آب میشد زنها دورش جمع می‌شدند و زینب برای آنها زیارتنامه و قرآن می‌خواند. نصف شب من را از خواب بیدار میکرد و میگفت مامان پاشو اینجا جای خوابیدن نیست بیدار شو بریم حرم من و زینب آرام و بی سر و صدا می رفتیم و نماز صبح را در حرم می خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن قرآن و زیارت مشغول می شدیم. او از مشهد یک سری کتاب‌های مذهبی خرید کتاب هایی درباره علائم ظهور امام زمان. زینب کلاس دوم راهنمایی بود و سن و سالی نداشت اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودن عروسک های کاغذی درست می کردند. روی تکه های روزنامه نقاشی عروسک می کشیدند و بعد آن را می چیدند و با همان عروسک کاغذی ساعت ها بازی می کردند. یک بار که زینب مریض شد و برای اولین بار یک عروسک واقعی برایش خریدم هیچ کدام از دختر ها عروسک نداشتند زینب عروسک خودش را دست آنها داد و گفت این عروسک مال همه ماست. مامان برای چهار تایی مون خریده. این را گفت ولی من و زینب هر دو می دانستیم که اینطور نیست. من یک سرویس غذاخوری اسباب بازی برای دخترها خریده بودم و عروسک را فقط برای زینب که مریض بود گرفتم. اما او به بچه ها گفت مامان عروسک رو برای همه ما خریده بعد از برگشتن از مشهد تمام کتاب‌هایی را که خریده بود به مهری و مینا داد.