نردبان بهشت
. شرح صوت جلسه پانزدهم #آن_سوی_مرگ به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کل
.
شرح صوت جلسه شانزدهم
#آن_سوی_مرگ به صورت پخش شناور..
🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلیک کنید👇👇
کتاب آن سوی مرگ | جلسه ۱۶ | روشنگری
🎧 حجت الاسلام مصطفی امینی خواه
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
. شرح صوت جلسه شانزدهم #آن_سوی_مرگ به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کل
نکته این قسمت 👈دم غروب مطالعه کراهت داره
دستای مردای عربی خیلی سنگینه...
آخه دفعه اولش هم نبود...
میگن کلا دست بزن داشته و چند نفر را سیلی زده بود...حتی یه وقت یه سیلی به یکی از صحابه های پیامبر زد... چنان صورت اون صحابه پیامبر کبود شد که نگو...
زد...خیلی بد زد...
چنان زد که ... به قول یکی از علما ... دو طرف صورت دختر پیامبر کبود شد...
علی القاعده باید صورت حضرت زهرا سرخ میشد... اما چرا ... چرا کبود شد؟!
چرا میزان بینایی کم شد؟!
چرا همون لحظه اثر کرد و حتی راه خونه را هم گم کردن؟!
چرا ...مگر اینکه زبونم لال... با دست باز... ینی انگشتای باز سیلی نزده باشه... زبونم لال.... نکنه با مشت.......😭😭😭😭
نردبان بهشت
مادرم خونمون از این وره چرا از اون طرف میری؟!😭😭
#روضه
#ایام_فاطمیه
میدونی این عکس چی داره میگه؟!
این داره غرور جراحت برداشته شده یه نوجوون غیرتی را نشون میده...😭
همون پسری که باید زبونش قرص باشه و حرفی به کسی نزنه همون که میگن وقتی خیلی سینه اش به تنگ میومد، فقط آه میکشید و کشیده میگفت: مادر 😭
وقتی میرفتن، مادر اونو میبرد
وقتی برمیگشتن، اون مادرشو میاورد
هرچی روی انگشت پاهاش بلند شد که سیلی به مادر نخوره... اما از بالای سرش گذشت و...
حتی میگن وقتی بچه ها تب بی مادری گرفتن... تب امام مجتبی بدتر بود...
یکی از علما میفرمودن که امام مجتبی تا مدت ها بعد از شهادت مادرشون شبها از خواب میپریدن و یهو با داد میگفتن: نزن !😭
#روضه
#ایام_فاطمیه
بزار اینجوری برات بگم که دادت بلند شه
غریب اون کسی نیست که زائر نداره
غریب اون کسی نیست که حرم نداره
غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، آخ مادر ...😭😭
بعد کوچه ، امام حسن این ذکر رو می گفت:الهی بشکنه دستِ مغیره
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
این همیشه ورد زبون همۀ بچه های حضرت زهرا هم بود😭
khelghat-monhaser-be-fard-hazrat-zahra.hasheminejad.mp3
2.6M
📲 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #هاشمی_نژاد
🔖 خلقت منحصر به فرد حضرت زهرا(س)
■ #ویژه_ایام_فاطمیه ■
『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
. 📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📝 قسمت #شانزدهم👇 🍃در مورد
.
📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
📝 قسمت #هفدهم👇
🍀عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را میشناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش می کردند تا به ایشان صدمه بزنند اما نمی توانستند...
⛔️ اتفاقات زیادی را در همان لحظات دیدم و متوجه آنها شدم، اتفاقاتی که هنوز در دنیا رخ نداده بود.
♨️ خیلی ها را دیدم که به شدت گرفتار هستند حق الناس میلیونها انسان به گردن داشتند و از همه کمک می خواستند اما هیچ کس به آنها توجهی نمیکرد.
♻️مسئولینی که روزگاری برای خودشان کبکبه و دبدبه ای داشتن و غرق رفاه و راحتی در دنیا بودند حالا با التماس غرق در گرفتاری بودند...
🔆سوالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و جواب داد.
✅مثلاً در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسیدم ایشان گفت:
باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود.
🚫 اما بیشتر مردم با وجود مشکلات امام زمان را نمی خواهند...اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه میکنند...
بعد مثال زد و گفت: مدتی پیش مسابقه فوتبال بود، بسیاری از مردم در مکان های مقدس امام زمان را برای نتیجه این بازی قسم می دادند...
✅از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری میکنند...
🌺 جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید.
🌴نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند...
🌸جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد.
🌾 به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه میدادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد.
🌼 در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستادهاند.
🍀 از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند .
🍁وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
🌹 اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی میکردم که همواره به یاد ایشان باشم.
💥ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب میآمدیم.
حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود.
💐کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش...
🥀از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم...
🍁 بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعوالم نمانده بود...
🍀از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند.
💠برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را میگذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم میداد که من بمانم.
💠نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ماه دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم.
♻️آنها می گفتند:خدایا ما نمیخواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینههای این دو کودک یتیم را می دادم و سعی میکردم برای آنها پدری کنم.
🌻 آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم...
ادامه دارد...
📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجیل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b