╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
ا📣📣📣
●بِسـْــمِ اللّٰـہِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحــــیمْ●
سلام دوستان عزیز
به امید خدا امروز سه شنبه یکبار نماز
🌷مغرب🌷
میخوانیم
در خواندن نماز اجباری نیست..
ولی دوستان عزیزی که موفق به ادای نماز قضا شدند برای حاجت روایی وسلامتی شون
🌺☆5گلصلوات☆🌺
تلاوت میکنیم:
⚠️"اللّهمَ صَلِ عَلی مُحمَد و آل مُحَمد وعَجِل فَرجَهُم"⚠️
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
AUD-20211031-WA0011.mp3
9.65M
شرح و بررسی کتاب#آن_سوی_مرگ
📣 جلسه هفدهم
* وهم، بزرگترین ظلمت
* توصیف وادی حق الناس و مشاهدات راوی ماجرا
* تطبیق تجربیات راوی با آیات و روایات
* امتداد علم و عمل در برزخ و اتحاد این دو
* بهشت صفات و ذات به وزان ایمان
* توضیح تفاوت جهنم ذات و صفات و افعال
⏰ مدت زمان : ۳۵:۰۷
❗️برای دریافت مجموع جلسات آن سوی مرگ، از طریق لینک زیر اقدام نمایید
🌐 https://aminikhaah.ir/?p=12
نردبان بهشت
. مبحث #شناخت_حضرت_زهرا #جلسه دوم...😊 ⤵️⤵️
.
مبحث #شناخت_حضرت_زهرا
#جلسه سوم...😊
⤵️⤵️⤵️
📌مبارزات سیاسی حضرت زهرا (س)
حضرت برای دفاع از حریم ولایت امامت خیلی تلاش میکرد
در مراحل مختلف و روشهای مختلف
🎗حمایت از علی (ع)
🎗 استیضاح خلیفه در جمع مهاجر و انصار
🎗دعوت شبانه
🎗موضع گیری در برابر اخذ فدک
🎗 فرستادن نماینده پیش ابوبکر جهت مطالبه میراث
🎗 قهر سیاسی
🎗 ایراد خطبه برای زنان مهاجر و انصار در بستر شهادت
🎗 مذاکره کوتاه غضب آلود با ابوبکر در بستر شهادت
🎗 وصیت سیاسی
مبارزات سیاسی حضرت فاطمه رو تیتر وار گفتیم
الان توضیح هر قسمتشو میگم خدمتتون
اولین تیتر
حمایت از علی ع
📍حمایت از علی (ع)
زمانی که عمر به خانه ی حضرت زهرا (س) حمله کرد ، تا اونایی که مخالف جریان سقیفه بودن و تو خونه ی حضرت تحصن کرده بودن ،
رو بزور ازشون بیعت بگیره
حضرت زهرا ( س) نهایت تلاش و کوشش در برابر این جریان ایستادن و از حضرت علی (ع) دفاع و حمایت کردن
📍استیضاح خلیفه در جمع مهاجر و انصار
✅دومین تیتر چی بود؟👇
در سخنرانیی که انصار و مهاجرین حضور داشتن
ابوبکر رو استیضاح میکنن و با استدلالهای محکم و منطقی حقانیت خویش و اهل بیت پیامبر رو بر همگان آشکار میکنن
و مهاجرین و انصار رو هم نکوهش میکنن بعلت حمایت از مظلوم نکردن
📍دعوت شبانه
حضرت فاطمه (س) به همراه علی (ع) ، حسن (ع) و حسین(ع) شبانه به خانه بزرگان و رجال مدینه می رفتن و آنان را برای حمایت از امامت دعوت می کردن .
در این باره عبدالله بن مسلم ، ابن قتیبه دینوری می نویسد:
علی – کرم الله وجهه – فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) را بر مرکبی سوار کرد و شبانه درخانه های مهاجر و انصار می گردانید و از آنان یاری می خواست گروهی مهاجر و انصار می گفتند:
ای دختر رسول خدا بیعت ما با ابوبکر تمام شد، اگر قبل از این که ابوبکر به این کار اقدام کند، شوهر و پسر عم شما علی (ع) می آمد ما از او رو برنمی گردانیدیم و با ابوبکر بیعت نمی کردیم.
علی – کرم الله وجهه – فرمود که من مشغول غسل و تدفین رسول خدا (ص بودم؛، آیا پسندیده بود که من جنازه پیامبر (ص) را بر زمین می گذاشتم و می آمدم تا درباره به دست آوردن حکومت به نزاع بپردازم؟!
فاطمه (س) فرمود: ابوالحسن به وظیفه خود چنان که سزاوار بود عمل نمود.
📍موضع گیری در برابر اخذ فدک
هنگامی که حضرت فاطمه (س) اطلاع یافت که ، وکیل و کارگزارش رو از فدک بیرون کردند، نزد ابوبکر رفت وبه این عملش اعتراض کرد و دلائل روشن آورد
ابوبکرقبول کرد و نوشته ای داد تا فدک به حضرت زهرا(س) برگرده .
اما عمر با خبر شد و از این کار جلوگیری نمود.
عروه نقل می کند که حضرت زهرا (س) در منازعه با ابوبکر افزون بر مطالبه فدک سهم ذوی القربی را نیز مطالبه نمود.
📍فرستادن نماینده پیش ابوبکر جهت مطالبه میراث
از عایشه نقل شده است که حضرت زهرا(س) شخصی را پیش ابوبکر فرستاد وارث پدرش رسول خدا (ص) را مطالبه کرد .
اول اموال پیامبر(ص) در مدینه ، دوم فدک و سوم باقیمانده خمس خبیر (سهم ذوی القربی) را مطالبه نمود
📍قهر سیاسی
بعد از قضیه محاجه (دلائل و حجت روشنی که حضرت زهرا (س) ،آورد وفدک رو پس ندادن )
آن حضرت تا آخر عمر با ابوبکر و عمر حرف نزد ،
در این باره حلبی از بزرگان اهل سنت می نویسد:
فاطمه بر ابوبکر خشمگین شد و تا دم مرگ از وی اعراض نمود.
ابن ابی الحدید در این باره می نویسد:
عایشه می گوید: حضرت زهرا (س) از ابوبکر میراث رسول خدا (ص) را مطالبه نمود،
ابوبکر گفت: پیامبر فرمود ما چیزی را به ارث نمی گذاریم ... ابوبکر حاضر نشد از میراث پیامبر (ص) چیزی را به حضرت زهرا (س) بدهد. فاطمه از ابوبکر ناراحت شد و تا دم مرگ با او قهر کرد.
نردبان بهشت
. 📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📝 قسمت #شانزدهم👇 🍃در مورد
.
📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
📝 قسمت #هفدهم👇
🍀عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را میشناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش می کردند تا به ایشان صدمه بزنند اما نمی توانستند...
⛔️ اتفاقات زیادی را در همان لحظات دیدم و متوجه آنها شدم، اتفاقاتی که هنوز در دنیا رخ نداده بود.
♨️ خیلی ها را دیدم که به شدت گرفتار هستند حق الناس میلیونها انسان به گردن داشتند و از همه کمک می خواستند اما هیچ کس به آنها توجهی نمیکرد.
♻️مسئولینی که روزگاری برای خودشان کبکبه و دبدبه ای داشتن و غرق رفاه و راحتی در دنیا بودند حالا با التماس غرق در گرفتاری بودند...
🔆سوالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و جواب داد.
✅مثلاً در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسیدم ایشان گفت:
باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود.
🚫 اما بیشتر مردم با وجود مشکلات امام زمان را نمی خواهند...اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه میکنند...
بعد مثال زد و گفت: مدتی پیش مسابقه فوتبال بود، بسیاری از مردم در مکان های مقدس امام زمان را برای نتیجه این بازی قسم می دادند...
✅از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری میکنند...
🌺 جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید.
🌴نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند...
🌸جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد.
🌾 به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه میدادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد.
🌼 در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستادهاند.
🍀 از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند .
🍁وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
🌹 اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی میکردم که همواره به یاد ایشان باشم.
💥ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب میآمدیم.
حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود.
💐کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش...
🥀از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم...
🍁 بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعوالم نمانده بود...
🍀از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند.
💠برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را میگذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم میداد که من بمانم.
💠نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ماه دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم.
♻️آنها می گفتند:خدایا ما نمیخواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینههای این دو کودک یتیم را می دادم و سعی میکردم برای آنها پدری کنم.
🌻 آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم...
ادامه دارد...
📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجیل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد