eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
527 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
بايد هميشه قلب و دل بى قرار داشت تا راه در حريمِ نگاه نگار داشت جانم فداى اسم تو كه با شنيدنش چشمم هميشه گريه‌ى بى اختيار داشت آرى همان گدام كه دستان خالى‌ام وقت كرم فقط ز خودت انتظار داشت با “الحسين يجمعنا” كه شعار ماست شيعه هميشه در همه جا اقتدار داشت پايش روى صراط نلغزد هر آن كه در... راه زيارتت قدمى استوار داشت از كربلا دوباره فراقش به ما رسيد پس حق بده اگر دل من حال زار داشت جا مانده‌ام درست شبيه سه ساله‌اى كز تازيانه‌ها به تنش يادگار داشت در موكب دلم شده‌ام ميزبانِ غم شد اربعين و هست به دل حسرت حرم محمدحسین_مهدی_پناه کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دوباره هر که عزیز است دستچین شده است مسافر سفر عشق، اربعین شده است دوباره هر که دلش سوخت انتخاب شده ملازم قدم حضرت رباب شده فرشتگان خدا هر که را جدا کردند برات داده و راهی کربلا کردند هر آنکه در حرمش سر بر آستان دارد به روی پا ز ملک بوسه‌ای نشان دارد خوشا کسی که گرفته برات با دل شاد زدست معجزه آسای پنجره فولاد هر آنکسی که برات از امام هشتم داشت نه یک پیاله، جواز تمامی خم داشت خوشا کسی که رضا کرده صاحب نظرش دعای حضرت معصومه توشه‌ی سفرش مسیر عشق پر از پیچ وتاب و باریک است سواره نه، که به پای پیاده نزدیک است در این سفر که سلوکی به مقصد نور است بحکم "فاخلع نعلیک" وادی طور است تواضع و ادب اینجا به کار می‌آید پیاده زودتر از هر سوار می‌آید پیادگان حریمی که محترم شده‌اید! شما که همسفر بانوی حرم شده‌اید! "معاشران ز حریف شبانه یاد آرید"!* ز ماندگان سفر در میانه یاد آرید به جای ما دلتان چون شکست گریه کنید به پای کودکی تاول نشست، گریه کنید :: بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد دوباره نوبت روضه به اربعین افتاد سلام ما به زنی که ز دور می‌آید شکسته است ولی با غرور می‌آید دوباره پرچم سرخ قیام در دستش می‌آید و سند فتح شام در دستش سلام کشته‌ی لب تشنه! خواهر آمده است نه زینب است که زخمی مکرر آمده است... اگر چه سخت ولی با شکوه آمده‌ام شبیه صاعقه رفتم چو کوه آمده‌ام تمام راه به عشق سر تو آمده‌ام فقط ببخش که بی دختر تو آمده‌ام رقیه ماند که در شام انقلاب کند که خواب شب زدگان را پر اضطراب کند اگر چه با جگر پاره پاره آمده‌ام هزار سال پس از تو دوباره آمده‌ام به پاست تا به ابد خطبه خوانی زینب لهیب شعله‌ی جنگ جهانی زینب ببین چقدر برای تو لشکر آوردم چقدر عاشق عباس و اکبر آوردم پیادگان حریمت ز خاک هر وطنند مدافعان قسم خورده‌ی حریم منند چقدر دور ضریح تو جابر آمده است به پیشواز بیا، خیل زائر آمده است سیده_اعظم_حسینی * حافظ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
من عشق و صفا و شور را می‌طلبم با روی سیاه، نور را می‌طلبم چون منتظر حجت ثانی عشرم در هر قدمم ظهور را می‌طلبم کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای آرزوی خفته به خون ای برادرم این قبر،قبر توست که باشد برابرم؟ گل چیده ام ز اشک که ریزم به تربتت ای خفته زیر خاک که خاک تو برسرم  ازبس که نیزه خورده تنت پیش چشم من آید هنوز خون دل از دیدۀ ترم چل روز درفراق ،به سر بُرده ام، ولی هرگزگمان نبود که طاقت بیاورم  گلهای باغ سبز تو نیلوفری شدند منهم چو غنچه های کبود تو پرپرم ای محرم همیشۀ زینب، بدان هنوز ازضرب تازیانه کبود است پیکرم  درمانده ام چگونه بگویم جواب او پُرسداگررباب که کو قبر اصغرم؟ داغ رقیۀ تو مراپیرکرده است ازخواهرت مپُرس کجا رفته دخترم  من ازمدینه باتو رسیدم به کربلا بی توچگونه عازم کوی پیمبرم آتش گرفته است «وفایی» ازاین سخن! وقتی رسم مدینه چه گویم به مادرم سیدهاشم_وفایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آنانکه ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ‌ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ ﮐﻤﯿﻞ_ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سحر چون پیک غم از در درآید شرار از سینه، آه از دل برآید ندای کاروانی از وطن دور به گوش جان ز دیوار و در آید گمانم کاروان اهل‌بیت است که سوی کعبه‌ی دل، با سر آید گلاب از چشم هر آلاله، جاری است که عطر عترت پیغمبر آید پس از یک اربعین اندوه و هجران به دیدار برادر، خواهر آید همان خواهر که غوغا کرده در شام همان ریحانه‌ی پیغمبر آید همان خواهر که با سِحر بیانش به هر جا آفریده محشر، آید همان خواهر که کس نشناسد او را به باغ لاله‌های پرپر آید همان خواهر ولی خاطر پریشان سیه‌پوش و بنفشه‌پیکر آید اگر از کربلا، غمگین سفر کرد کنون از گَرد ره، غمگین‌تر آید نوای «وای وای» از جان زهرا صدای «های های» حیدر آید از این دیدار طاقت‌سوز ما را همه خون دل از چشم تر آید غم‌آهنگی به استقبال یک فوج کبوترهای بی‌بال و پر آید بیا با این کبوترها بخوانیم سرودی را که شام غم سرآید: «شمیم جان‌فزای کوی بابم مرا اندر مشام جان برآید» «گمانم کربلا شد، عمّه! نزدیک که بوی مُشک ناب و عنبر آید» «به گوشم، عمّه! از گهواره‌ی گور در این صحرا، صدای اصغر آید» «مهار ناقه را یک دم نگه‌دار که استقبال لیلا، اکبر آید» «ولی ای عمّه! دارم التماسی قبول خاطر زارت گر آید»، «در این صحرا مکن منزل که ترسم دوباره شمر دون با خنجر آید» محمدجواد_غفورزاده پ‌ن: ابیات داخل «» از جودی خراسانی است. کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
من نیمه جان زِ داغ تو در این سفر شدم یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم من آب رفته‌ام! تو مرا می‌شناسی‌ام؟ من زینبم! اگر چه کمی مختصر شدم آن زینبم که بی تو نکردم شبی سحر چون شمع، آب، بی تو به شام و سحر شدم سنگین‌ترین مصیبتم این بود بعدِ تو با قاتلانِ سنگْ‌دلت همسفر شدم از کوچه‌های شام چه گویم برای تو؟ آماجِ سنگ و طعنه‌ی هر رهگذر شدم هر جا که تازیانه به اطفال می‌زدند با یادِ مادرم تَنِشان را سِپر شدم رضا_رسول_زاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
لطف خداى تا نشود یاور کسی دیدار کربلا نشود باور کسی پاى پیاده کس نرود سوی قتلگاه عشق حسین تا نشود رهبر کسی امروز خاطرات اسیران کربلا کى می‌رود ز خاطر غم‌پرور کسی امروز یاد می‌کند از اهل‌بیتِ نور در راه اگر ورق بخورد دفتر کسی :: در این سفر به تشنه‌لبان آب می‌دهند خنجر فرو نیامده بر حنجر کسی اینجا کبوتران همه را ناز می‌کنند سنگ ستم نخورده به بال و پر کسی در پیش چشم هم‌سفران شکسته‌دل بر نیزه نیست ماه بلنداختر کسی در طول این مسیر مقدس، نمی‌زنند با تازیانه بر سر و بر پیکر کسی گل هدیه می‌دهند به هر زائری ولی سیلی نمی‌زنند به نیلوفر کسی با پای غرق آبله و چشم اشک‌بار دنبال کاروان ندود دختر کسی در کاروان خانه‌به‌دوشانِ اربعین کنج خرابه‌ای نشود بستر کسی وقت عبور قافله، از روى پشت بام خاکستری نریخته روى سر کسی امروز می‌روند ولی وقت بازگشت صد داغ نیست بر جگر خواهر کسی یادش به‌خیر قافلهٔ کربلا که بود هشتاد و چار گل همه نیلوفر و کبود محمدجواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ی از جانب تمام زیارت نرفته‌ها فطرس، ببر سلام زیارت نرفته‌ها یک چشمه اشک و یک دل پر آه هدیه‌ای‌ست تقدیم بر امام زیارت نرفته‌ها باید که بر سه ساله‌ی او اقتدا کنند در هجر او تمام زیارت نرفته‌ها در حسرت زیارت آقا حلاوتی‌ست این شهد شد به کام زیارت نرفته‌ها زائر به روز وصل خوش و در حرم گذشت هر لحظه صبح و شام زیارت نرفته‌ها در یاد زائران حرم موج می‌زند دلتنگی مدام زیارت نرفته‌ها اشک است در نگاه تمامی زائران بغض است در کلام زیارت نرفته‌ها بعد از سلام و روضه، بخوان روضه‌ای دگر تنها به احترام زیارت نرفته‌ها سیدروح_الله_موید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
امروز اربعین عزیز دو عالم است یا این که روز دوم ماه محرّم است؟ یک‌قافله رسیده که ره‌توشه‌اش غم است یک‌قافله که قامت بانوی آن خم است یک‌قافله بدون علمدار آمده یک قافله که از سر بازار آمده گرد و غبار چادر زن‌ها مشخّص است آثار خستگی‌بدن‌ها مشخّص است رنگ کبود و جای زدن‌ها مشخّص است از آه آه و لحن سخن‌ها مشخّص است ... ... خیلی میان راه اذیّت شدند، آه! چل روز اسیر داغ اسارت شدند، آه! در این میان زنی که شبیه فرشته است آمد ولی حجاب سرش رشته‌رشته است پیداست که به او چه‌قدَر بد گذشته است با اشک، روی قبر برادر نوشته است: قبر حسین، کُشته‌ی عطشان کربلا «در خاک و خون تپیده‌ی میدان کربلا» من زینبم... شناختی آیا؟ بلند شو ای نور چشم مادرم از جا بلند شو یا که بگیر جان مرا یا بلند شو ای سر بُریده‌ام! به روی پا بلند شو برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن آوارگی اهل حرم را نگاه کن هر کس رسیده محضر تو گریه می‌کند دارد سکینه دختر تو گریه می‌کند در پشت خیمه همسر تو گریه می‌کند بالای قبر اصغر تو گریه می‌کند لالایی رباب، دلم را شکسته است آوای آب آب، دلم را شکسته است دارد رباب صحبت سربسته با فرات لب‌تشنه بود اصغرم ای بی‌وفا فرات! یک لحظه هم برای رضای خدا فرات ... ... اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟ رویت سیاه! موی سفید مرا ببین زخم گلوی طفل شهید مرا ببین یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین! از شام و کوفه هدیه‌ای آوردم ای حسین! بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین! عبّاس اگر نبود که می‌مُردم ای حسین! چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود در شهر شام، خنده و هورا زیاد بود با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد حرف از کنیز بردن یک بی‌پناه شد وقتی سه‌ساله‌ی تو لبش غرق آه شد با تازیانه پیرهنش راه راه شد بین خرابه خاطره‌ها را گذاشتم شرمنده‌ام که یاس تو را جا گذاشتم چل روز پیش بود که پیشانی‌ات شکست از لا به لای جمعیّتی نیزه‌دار و پست دیدم که شمر آمد و بر سینه‌ات نشست راه نفس‌نفس‌زدنت را به زور بست خنجر کشید و آه... بماند برای بعد آهی شنید و آه... بماند برای بعد محمد فردوسی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
خیز ای سردارِ بی سر بین که سر آورده ام من سرت را از میانِ تشتِ زر آورده ام کن حلالم ای برادر راس پُر خونِ تو را گر که از کاخِ یزیدِ بد گُهر آورده ام خیز ای سردارِ بی سر من فقط این اربعین قدرِ صدها اربعین بر تو خبر آورده ام زینبم در چهل منزل رنج و غمها دیده ام شرحی از ویرانه های پُر خطر آورده ام بر سرم یک اربعین جز نیزه و خنجر نبود سینه ای آکنده از خونِ جگر آورده ام خیز ای جانم ببین از شامِ ویرانِ خراب قصه ی آن دختر و راسِ پدر آورده ام ای تو نورِ دیده ام شرمنده ام گویم اگر زخم های تن پُر از تیغِ شرر آورده ام خطبه خواندم،خطبۀ قراء و زهرا گونه ای اشکِ عالم را من از این صحنه در آورده ام خوانده ام شرحِ سقیفه ماجرای پشتِ در باغِ غصبیِ فدک را من ثمر آورده ام ای برادر جان برایت تحفه ای از این سفر آهِ سردِ سینه و اشکِ بصر آورده ام شاهِ بی غسل وکفن اینک برای شستشوت من گلابِ تازه ای از چشم تَر آورده ام امان_از_دل_زینب هستی_محرابی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن زیارت اربعین .pdf
2.13M
متن_زیارت ❣ التماس دعا🌱 کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نوحه؛ ای که خواندی مرا.mp3
1.14M
علیه‌السلام نوحه واحد لشکر اشک ما سویت روان است خانه‌ها موکبِ جاماندگان است قلب ما زائر مسیر شط و چشم گریان ما به کاروان است ما عاشقانیم، جاماندگانیم، چه کنیم آقا ما بی‌قراریم، راهی نداریم، چه کنیم آقا «یا حسین مولا، یا حسین مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوری از کربلا... نمی‌توانم کوله‌ام را دوباره می‌تکانم تشنه‌ام، تشنۀ زیارت تو چایی موکبت صفای جانم در انتظارم، شوق تو دارم، یا حسین لبیک تا کی بنالم، بنگر به حالم، یا حسین لبیک «یا حسین مولا، یا حسین مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یادی از داغ ما کن ای برادر لحظۀ دیدن عمود آخر نائب قلب ما شو یا حبیبی التماس دعا تا سال دیگر مشتاق راهم، در اشک و آهم، که پرم بسته‌ست خانه‌نشینم، بند زمینم، که پرم بسته‌ست «یا حسین مولا، یا حسین مولا» علی_مؤیدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
تمام دشت به حالم نظاره می‌کردند به یکدگر پی غارت، اشاره می‌کردند برای بردن یک گوشواره‌ی ناچیز حرامیان به خدا گوش پاره می‌کردند محمدحسن_بیات_لو کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بعد از تو بهر ما همه ساز سفر زدند فریاد الرحیل به کوه و کمر زدند بستند دست کودک و زن را به ریسمان آتش به جان و قلب و دل شعله‌ور زدند رحمی به کودکان تو هرگز نکرده‌اند با ضرب تازیانه به آنان تشر زدند رجاله‌های کوفه، اسیران خویش را گاهی به تازیانه و گاهی سپر زدند سرتاسر وجود همه لطمه خورده است گاهی به چهره، گاه به دست و کمر زدند خواندم وان یکاد برایت ولی حسین این کوفیان شوم، سرت را نظر زدند خون می‌گریست بهر مصیبات اهل بیت سنگی که برسر همه در هر گذر زدند آن لحظه‌ای که چوب، عدو بر لب تو زد خنجر به قلب زینب خونین‌جگر زدند داغ رقیه را به دل ما گذاشتند آتش به بال کودک بی بال‌وپر زدند این غم کجا برم که در آغوش یک پدر تیر سه شعبه را به گلوی پسر زدند وقتی زدند آتش کینه به خیمه‌ها یادآور مدینه شد آتش به در زدند آن قدر تکه تکه شدی که به جسم تو گویی به جای نیزه و خنجر، تبر زدند پیروز این قیام، قیام حسینی است در پیش زینبت ز چه دم از ظفر زدند؟ آتش گرفت جان «وفایی» که اهل بیت در اربعین زمین و زمان را شرر زدند سیدهاشم_وفایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
💔 حسین همه اربعین گرچه تقدیرِ دل این شد به حرم تا نرود تو حسینِ همه‌ای هرکه رود یا نرود تو حسینِ همه‌ای صحبت خوب و بد نیست آنکه رود است محال است به دریا نرود تو حسینِ همه‌ای بارشِ باران و نسیم اَبر اَبر است ندیدیم به هرجا نرود تو حسینِ همه‌ای ، در دلِ هر دلشوره پشتِ هر بغض که می‌گفت مبادا نرود نه فقط آنِ همانی که حرم را دیده آنِ آنکه قدمی سوی تو  حتی نرود نه محال است محال است محال است حسین پیشِ جامانده از این جاده‌ی زیبا نرود پیش آن مرد که در گوشه‌ی بیمارستان کنج شش گوشه برایش شده رویا ، نرود پیش آن مادرِ پیری که ندارد پایی که قدم را بگذارد دل صحرا ، نرود پیش سجاده‌ی آن مادرِ نابینایی که نشسته به دلش داغِ تماشا ، نرود یا که در وقت گرفتاری آن مردی‌که ارمنی است ولی عاشقِ سقا ، نرود یا به دیدارِ جوانی که گرفتار شده هیچ‌کس نیست به دادش برسد تا نرود یا به دادِ دل آواره‌ی  معتادی که چاییِ روضه چشیده است به لبها ، نرود پیش آن لاتِ جوانی که زمین‌گیرش کرد پدری پیر و زمین‌گیر .... که حالا نرود پیش آن محتضری که به نفس اُفتاده تا حسینش نرسیده  است زِ دنیا نرود فاصله نیست میان حرمت با دلها تو حسین همه‌ای هر که رود یا نرود سخت آن نیست که پا رنجِ بیابان بکشد سخت آن است که مجنون سوی لیلا نرود هرکه اُفتاد به این راه پس از آن حس کرد مُردن آسان‌تر از آن است که آنجا نرود گرمی روزِ نفَس سوز و تب و تاول پا اینهمه عشق که  از خاطرِ زهرا نرود آنکه خرج سفر یک دو نفر را داده دست خالی دمِ مرگش تک و تنها نرود هرکه هرجاست به دنبال طبیب است طبیب هرکه اینجاست به دنبالِ مداوا نرود سفرم را سرِ تو با همه قسمت کردم به خصوص آنکه به من گفت که هرجا نرود ما نرفتیم به جایی و به مولا سوگند که حسین است و بهشتی است که بی ما نرود.... کربلا سخت شلوغ است بیا شام رویم تا عقیله به سوی علقمه تنها نرود بارِ خود بسته و محمل به زمین است ولی بی سه‌ساله چه کند آه روَد یا نرود به لبش بود دعا کاش پس از این با سر بغل دخترکی ، سر زده بابا نرود می‌رسد کرببلا قافله‌ای پاشیده که بجز آه  زِ لبها به ثریا نرود زینب از ناقه زمین خورد همه اُفتادند آنکه بالا به جز از زانوی سقا نرود زینب است و روی زانو بدنش را می‌بُرد نذر کرده است به گودال که با پا نرود نوزده طفل از این قافله جامانده چرا... گفت از شام ، کسی کاش به آنجا نرود دید با مشک سکینه است دعایش این شد برود هر طرف و علقمه اما نرود همه‌اش فکر رُباب است حواسش جمع است به سرِ تربت خالیِ علی تا نرود بستری نرم‌تر از سینه‌ی بابایش نیست هیچ جای دگر این کودکِ زیبا نرود یادش اُفتاد از این خیمه به آن خیمه دوید که حرامی به سوی دختر نوپا نرود پیکری دید ولی مزرعه‌ی نیزه شده حق بده اینهمه سرنیزه به یکجا نرود عاقبت پیش حسین  آمد و عریانش دید... دست خالی کسی از غارتِ آقا نرود می‌زدندش برود شام ولی فهمیدند تا که بوسه نزند بر روی رگها نرود... حسن لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
یک اربعین چو کاسه‌ی خون، هر دو دیده شد یک اربعین سرت به سر نیزه دیده شد یادم نمی‌رود که در اینجا چه دیده‌ام گل‌های باغ فاطمه با خنده چیده شد ای همسفر! ز رنج سفر این قدر بدان از داغ غصه‌های تو زینب خمیده شد ای گوشوار عرش برین! بهر گوشوار گوش تمام دخترکانت دریده شد هر وقت بین ره به زمین خورد کودکی آنجا صدای گریه‌ی زهرا شنیده شد سربسته گویمت که مپرس از سه ساله‌ات درگوشه‌ی خرابه یتیمت شهیده شد در چار فرسخ است اگر حد تربتت چون زیر نعل جسم تو هرسو کشیده شد زینب کجا و کوچه و بازار برده‌ها رنگ از رخ تمام اسیران پریده شد محمود_اسدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت تا روز حشر از حسناتى چنين نوشت از کشتى وسيع نجاتى چنين نوشت از شور بهتر از عرفاتى چنين نوشت بر گردن جهان تشيع چه دِيْنى است اين شور بى‌مقايسه حج حسينى است کى ديده است جمعيتى اينچنين، بگو شور و شعور و تربيتى اينچنين، بگو يک مکتب و اهميتى اينچنين، بگو کى ديده است تسليتى اينچنين، بگو پاى پياده در دل صحرا به شوق کيست؟ گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست اين رستخيز عام که درسى حماسى است يک مکتب مجرب انسان‌شناسى است رزمايش بزرگ عبادى سياسى است اين کار ريشه‌ای‌ست، پيامش اساسى است بى‌سابقه‌ترين تجمع روى زمين شده است حالا مدال وحدت ما اربعين شده است اين اربعين همايشى از اتحاد ماست يک پرده از نمايش يوم‌الجهاد ماست مقياسى از تلاطم مردم نهاد ماست اين اربعين نشانه‌اى از اعتقاد ماست ما سال‌هاست عاشق يک بى‌کفن شديم تأثير عاشقى است که دور از وطن شديم وقت وصال مى‌طلبد دل به جاده زد موکب به موکب از لب پیمانه باده زد بايد در اين مسير قدم بى‌اراده زد بوسه به روى تاول پاى پياده زد عاشق‌شدن وسيله‌ی آواره‌بودن است آوارگى نتيجه‌ی بيچاره‌بودن است مردم دلى به سوى قرن مى‌برند آه جان‌هاى مست را سوى تن مى‌برند آه سر را براى کشته‌شدن مى‌برند آه دنبال خويش بچه و زن مى‌برند آه شکر خدا که غذاى فراوان رسانده‌اند زوار شاه تشنه که تشنه نمانده‌اند پاى پُر آبله غم مرهم نداشتند چيزى براى طى سفر کم نداشتند زن‌هاى اين پياده‌روى غم نداشتند يک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند يک لحظه چادر از سر يک زن جدا نشد يک گوشواره دردسر گوش‌ها نشد بعد از حسين جوشش مکتب شروع شد خونش که ريخت، گريه‌ی هرشب شروع شد در بين دختران حرم تب شروع شد يک اربعين رسالت زينب شروع شد گرچه به روى ناقه‌ی عريان سوار شد حيدر شد و همه سخنش ذوالفقار شد مرثيه را به وادى کوفه رساند و رفت او سنگ خورد؛ ولى خطبه خواند و رفت در بين کوچه چادر خود را تکاند و رفت ابن زياد را سر جايش نشاند و رفت کاخ يزيد را به سر او خراب کرد او يک‌تنه به جاى همه انقلاب کرد محمدجواد_پرچمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
...من در پی هر کودک تنها دویدم بعد از تو یک روزِ خوش از دنیا ندیدم آتشْ پرستار تن سجاد بود و ... کار همه اهل حرم فریاد بود و ... از دردِ کعب نی، یکی فریاد می‌زد او سوی مقتل می‌دوید و داد می‌زد دستی به رخسار سه‌ساله قاب گردید سیلی به گوش کودکانت باب گردید دیدم سکینه رو به سوی علقمه داشت "بنگر عموجان حال ما را" زمزمه داشت بار غمت بر شانه‌ها تا شام بردم سنگ از عدوی مرتضی، از بام خوردم بزم شراب و خیزران و رأس در طشت طفل سه‌ساله و خرابه، یادِ آن دشت یک یادگارت در خرابه ماندْ، بی من اما به زودی در کنارش می‌رسم من درکوفه هم برحال ما رحمی نکردند بر آل پاک مصطفی رحمی نکردند محزون شدم اما اسیر غم نگشتم غم روی غم دیدم ولیکن خم نگشتم من هرچه دیدم غیر زیبایی ندیدم از قتلگاه تو به عرش حقّ رسیدم وحید_دکامین کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مناجات_اربعین باز شور تو در سرم افتاد اشک از چشم مضطرم افتاد خود به خود تشنه می‌شوم زیرا تشنه بر خاک، دلبرم افتاد دل من بی‌هوا هوایی شد با نگاه شما خدایی شد این دل بی قرار آلوده ناله‌ای کرد و کربلایی شد گوش من پر شد از صدای کسی در نمی‌آید از کسی نفسی قافله آمده مهیا شو همتی کن به کاروان برسی خواهری خسته، دل غمین آمد صاحب نطق آتشین آمد کاروان آمد و قیامت شد محشر عالم اربعین آمد از شترها تمام افتادند مثل صیدی به دام افتادند بین گرما و خاک تفدیده روی قبر امام افتادند هر کسی روی قبر دلبر خود برسر خاک می‌نهد سر خود آه از آن لحظه‌ای که خواهرها یاد کردند از برادر خود شور محشر دوباره بر پا شد لب زینب به روضه‌ها وا شد ای برادر بلند شو از جا تا بگویم به تو چه با ما شد من کی‌ام زینب ستم سوزم کشته‌ی داغ‌های آن‌روزم گرچه قلبم شکسته شد اما زینبم سربلند و پیروزم کوفه رفتم ولی علی بودم غرق ذکر سینجلی بودم بین نامحرمان که جایم نیست بین نامحرمان ولی بودم ابرخونبار کاروان بودم من علمدار کاروان بودم زینب و چند کودک زخمی من پرستار کاروان بودم گریه کردم تمام خندیدند پای رأس امام خندیدند گفتم این سر، سر حسین من است بی حیاها مدام خندیدند خواهرت را به شام می‌بردند بین آن ازدحام می‌بردند پسرت را به تازیانه‌شان با غضب چون غلام می‌بردند کس نکرده به ما وفا هرگز بینشان صحبت از خدا هرگز همه را می‌برم ز یاد اما ستم نیزه‌دار را هرگز بی وضو دست بر سرت می‌زد پنجه بر موی اطهرت می‌زد تیشه می‌زد به ریشه‌ی قلبم دخترت را برابرت می‌زد همه را با تو رو به رو می کرد نیزه را در گلو فرو می کرد سر عباس را زمین می زد دختر تو عمو عمو می کرد کشته‌ی دور از وطن! برخیز عشق من! پاره پیرهن! برخیز پیکر بین بوریا مانده بهرت آورده‌ام کفن برخیز ابر غم روی ماه می‌افتاد دخترت بین راه می‌افتاد جسم تو در خیال من دائم بین آن قتلگاه می‌افتاد اربعین کربلا چه حالی بود عطر زهرا در آن حوالی بود همه بودند دور قبر حسین حیف جای رقیه خالی بود روی خود را به لطمه آزردند بر سر هر مزار پژمردند بعد از آن بانوان اهل حرم عمه را سوی علقمه بردند نَفَسِ پاک و پُر اثر زینب نافله خوان هر سحر زینب قد خود نه، که قد دشمن را خم نموده است تا کمر زینب مجتبی_شکریان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مناجات_اربعین اى جان ما فداى تو؛ لبيك ياحسين هستى است رونماى تو؛ لبيك ياحسين اى نَفْس مُطمَئنّه كه تنها فقط خداى گرديده خونْ بهاى تو؛ لبيك ياحسين هَلْ مِنْ مُعينْ تو گفتى و گوئيم يك صدا در پاسخ نداى تو: لبيك ياحسين توحيد را به قتلگهت كرده‌اى بيان حق راضى از رضاى تو؛ لبيك ياحسين زينب كنار پيكر تو گفت: تا ابد برپا بُوَد لَواى تو؛ لبيك ياحسين شكرخدا كه فاطمه ما را دعا نمود گشتيم مبتلاى تو؛ لبيك ياحسين جا مانده‌ايم و دل به همين خوش كنيم كه اينجاست كربلاى تو؛ لبيك ياحسين :: پيغمبرانه مُعتكفم در حَراى تو هر روضه شعبه‌ای‌ست ز صحن و سراى تو با سينه‌اى پر از غم و با ديده‌ی ترى قامت خميده مى‌رسد از راه خواهرى باور نمی‌كند كه چه‌ها آمده سرش! يك اربعين گذشته ز هجر برادرى دارد مرور مى‌كند آن خاطرات را بر روى خاك بود چه گل‌هاى پرپرى تنها حسين ماند و زمان وداع شد بوسه زند به زير گلو جاى مادرى يك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِديد بر جاى بوسه‌اش بزند بوسه خنجرى لرزيد كربلا و هوا تيره گشت و ديد رفته به روى نيزه‌ی بيدادگر سرى اما هنوز كينه‌ی دشمن نشد تمام ده اسب تاختند روى جسم اطهرى بعد از حسين بود كه غارت شروع شد بعد از حسين رنج اسارت شروع شد على_اصغر_انصاريان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
حق من این بود از رفیقان جا بمانم! ماندم چرا نگذاشتی تنها بمانم؟! من که نمی‌دانم چرا در کربلایم! شاید مرا اینجا کشاندی تا بمانم این زائران امواج شورانگیز عشقند بگذار در آغوش این دریا بمانم حتی اگر هم این زیارت خواب باشد تا عمر دارم کاش در رؤیا بمانم من برنمی‌گردم دلم اینجاست اما ای کاش می‌شد با دلم اینجا بمانم! من هر چه دارم از دعای مادر توست بگذار زیر سایهٔ زهرا بمانم محمدعلي_بياباني کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
صحرا به صحرا، کو به کو، داريم نم نم می‌ر‌ويم پشت سر هم، دم به دم، آدم به آدم می‌رويم ما هر دو عالم را به اين معراج دعوت می‌کنيم از اين سوى عالم اگر آن سوى عالم می‌رويم راهى‌شدن، دريا شدن، يعنى کمال قطره‌ها ما هم به راه افتاده‌ايم و جانب يم می‌رويم در شعله آتش می‌شويم، آتش به عالم می‌زنيم هم مثل يک پروانه می‌سوزيم ما، هم می‌رويم هم در نجف، هم کربلا، پرچم به دست زينب است هر جا که پرچم می‌رود، دنبال پرچم می‌رويم عيسى بن مريم، آدم، ابراهيم، موسى، نوح، هود اين راه را پيغمبران رفتند و ما هم می‌رويم ما تشنه‌ی وصليم و دنبال سلوک وصلتيم پس پابرهنه، تشنه‌لب، تا نهر علقم می‌رويم بى‌واسطه اسماء حق در ما تجلى می‌کند هر وقت تحت قبه‌ى سلطان عالم می‌رويم علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مجنون‌ترين آواره‌ی روي زمينم آواره‌ی كرب و بلا در اربعينم ديگر نخواهم داشت در دل آرزويی امروز اگر مهدی زهرا را ببينم آقا كجاي شهر هستي تا بيايم قدری به پای روضه‌های تو نشينم با گريه كردن بر غريبی تو آقا امروز كامل می‌شود اركان دينم اي كاش مي‌شد تا كه همچون جاده من نيز از خاك پايت هرقدم بوسه بچينم اي وای كه از راه آمد اربعين و از غصه‌ی زينب نمردم، شرمگينم محمدعلی_بیابانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نه باورم نمی‌شه که اومدم باور نمی‌کنم مسافر شدم اگه که خوابم، منو بیدار نکن چه خوبه خوابِ اینکه زائر شدم خوبا همه جمعن و من بینشون یعنی که این بدم سعادت داره من؟! اربعین؟! راه نجف کربلا؟! رؤیاهام انگار که حقیقت داره حقیقته میخام بیام کنارت؟ با اینکه بیشتر شبیه خواب شده نمی‌دونی وقتی که راهی شدم پشتْسر من چه دلایی آب شده خودت بگو حالا به غیر روضه کجا برن از کربلا جامونده‌ها سلام اول من و قبول کن از طرف تموم جامونده‌ها هر چی توقع تو از من کمه رو دوشم التماسْ دعا زیاده شاه دو عالم! کرمت رو برم دور و برت چقد گدا زیاده یه شب توی یکی از این موکبا انگاری روحم از بدن جدا شد آخه تو آسمون، کبوتر دیدم یهو دلم تنگ امام رضا شد نمی‌دونم کی و کجا از آقا دوای زخم سینه‌مو گرفتم فقط اینو می‌دونم آخر امسال برات اربعینمو گرفتم حالا می‌خوام یه سر برم زیارت به نیت آقای مهربونم میرم توی گودال قتلگاه و روضه‌ی یابن شبیب‌و می‌خونم یابن شبیب! جدم‌و سر بریدن جدم‌و با شمشیر و دشنه کشتن ذبیح و قبل کشتن آبش می‌دن یابن شبیب! جدم‌و تشنه کشتن یابن شبیب! مدینه تکرار شد و دنیا روی سرامون آوار شد و فقط یه حرف می‌زنم و رد می‌شم ناموسمون راهی بازار شد و.... محمدعلي_بيابانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
از فراق من و دلدار چهل روز گذشت از شب آخر دیدار چهل روز گذشت از همان شب که زن و بچه‌ی دلخونت را من شدم قافله سالار، چهل روز گذشت از شبی تلخ که همراه یتیمان بودم وسط شعله گرفتار، چهل روز گذشت از شب شام غریبان که زمین می‌افتاد پسرت با تن تبدار، چهل روز گذشت از غروبی که تنت زیر سم مرکب رفت من شدم بی کس و بی یار، چهل روز گذشت از غروبی که دو تا دخترکانت مردند پشت یک بوته‌ای از خار، چهل روز گذشت من که یک روز جدا از تو شدم، پژمردم باورم نیست که این بار چهل روز گذشت تو خودت از سر نی خوب تماشا کردی که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت محمود_مربوبی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
حسین ع زینب س چهل روزه ندیدمت، نگو چرا جون بر لبم شاید نمی شناسی منو به اون خدا من زینبم داداش اگه کمونیم،تو بوده ای جوونیم، رفتی که پیرم رسمش نبود داداش جونم، تو بری و من بمونم، بذار بمیرم 💔غریب و بی کفن حسین ما رو غریب که دیده اند، به اشکمون خندیده اند به پای نیزه سرت، پیش چشام رقصیده اند بگو که ناموس خدا، مگه کوچه بازاریه غمی که پشتمو شکست، غم امانت داریه داداش یاس تو چیده شد، چه جور بگم با دست خود، با آه و گریه قبری کوچیک کندم براش، ریختم خاک و یواش یواش، روی رقیه، با گریه 💔غریب مادر یا حسین 💔چهل روزه ندیدمت دردم که تازیونه و رخ سرخ و کبود نبود دردم اینه که جای من محله یهود نبود آمون زقلب تیره شون امون زچشم خیرشون سرگرمی شون کتک زدن یتیم کُشی بود سیره شون کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا