eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
518 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
147 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح مصائب آسمان بودي و در دامان مهرت ماه بود قله‌ی ايثار! هر كوهي كنارت كاه بود همسر مولا شدي اما درون خانه‌اش كودک زهرا به چشم تو ولی الله بود نيستي زهرا ولي اينقدر می‌دانيم كه مثل او تنها علی از رتبه‌ات آگاه بود زود از داغ پسرهاي رشيدت سوختي آه، عمر نامت ای ام البنين كوتاه بود در كنار چار نقش قبر، كارت روز و شب آه بود و اشك بود و اشك بود و آه بود با خجالت از رباب آخر وجودت آب شد تا كه حرف مشك می‌شد اشك تو در راه بود خواستم وصفی كنم از عشق عباس و حسين مصرعي كوتاه شد، خورشيد محو ماه بود محمد_رسولی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح مصائب زن، رشک حور بود و تمنّای خود نداشت چون آسمان، نظر به بلندای خود نداشت   اسمی عظیم بود، که چون رازِ سر به مُهر در خانه‌ی علی، سَرِ افشای خود نداشت   «امّ‌البنین»، کنایه‌ای از شرمِ عاشقی است کز حُجب، تابِ نامِ دل آرای خود نداشت   در پیش رویِ چار جگرگوشه‌ی بتول آیینه بود و، چشم تماشای خود نداشت   زن؟ نه، هُمای عرش‌نشینی، که آشیان جز کربلا، به وسعت پرهای خود نداشت   در راه عشق، چار پسر داده بُودُ لیک بعد از حسین، میل تسلاّی خود نداشت   عمری به سوگ زیست، که عباس وقت مرگ دستی برایِ یاریِ مولای خود نداشت افشين_علاء کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح جز او بقيع، زائر خلوت‌نشين نداشت در کوچه‌باغ مرثيه‌ها خوشه‌چين نداشت نجواي غمگنانه‌ی اين مادر صبور تأثير، کمتر از نَفَس آتشين نداشت جز چشم او که چشمه‌ی احساس شد، کسی يک آسمان ستاره به روی زمين نداشت با آن که خفته بود به خونْ باغ لاله‌اش از شِکوِه کمترين اثري بر جبين نداشت بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو دلبستگی به واژه‌ی ام البنين نداشت می‌گفت اي دلاور نستوه! اي رشيد! خورشيد نيز صبر و رضا بيش از اين نداشت عباس من! که لاله‌ی عباسی مني اي کاش دل به داغ فراقت يقين نداشت عباس من! شنيده‌ام افتاده‌اي ز اسب تاب تحمل تو مگر صدر زين نداشت؟ بر دست و بازوي تو علي بوسه داده بود کس چون تو بازوان غرورآفرين نداشت والله، بعد زمزمه‌ی «اِن قطعتموا» چشم تو اعتنا به يسار و يمين نداشت تا موج نخل‌ها ز حضورت به هم نخورد درياي غيرت اين همه اوج و طنين نداشت تو، ماه من نه! ماه بني هاشمي؛ ولي پيشاني بلند تو اين قدر چين نداشت وقتي حسين بر سرت آمد که يک نظر چشم تو تاب ديدن آن نازنين نداشت چشمان بسته‌ی تو پُر از راز عشق بود پایان زندگانی‌ات آغاز عشق بود محمدجواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح ای امیرالمؤنین را یار، یا امّ البنین ای سَراپا پاکی و ایثار، یا امّ البنین مکتب تو مهربانی، اسوه‌ی تو فاطمه داری از او همچنان آثار، یا امّ البنین دامنت عبّاس‌پرور، همسرت مولا علی مرتضی خو، فاطمه رفتار، یا امّ البنین بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری از تو آید ای علی را یار، یا امّ البنین از تو بُرد عبّاس میراث وفا و عشق را تا که شد سقّا و پرچمدار، یا امّ البنین بوده‌ای چون حضرت زهرا غریب شهر خویش غربت قبرت کند اقرار، یا امّ البنین چار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا چار شیر بیشۀ پیکار، یا امّ البنین جعفر و عثمان و عونت اختر و، عبّاسْ ماه بین آل احمد مختار، یا امّ البنین خویش را پیوسته می‌خواندی کنیز فاطمه در حضور عترت اطهار، یا امّ البنین چار فرزند شهیدت گشت تقدیم حسین در زمین کربلا هر چار، یا امّ البنین چار داغت بود بر دل، باز بود اشکت روان بر حسین آن رهبر احرار، یا امّ البنین بود نامت فاطمه! دردا که همچون فاطمه گریه کردی روز و شب بسیار، یا امّ البنین فاطمه از داغ پیغمبر، تو از داغ حسین سینه پُر از ناله‌های زار، یا امّ البنین می‌کشیدی با سرِ انگشت، نقشِ چار قبر می‌زدی آتش به دل صد بار، یا امّ البنین گریه کن یا فاطمه در ماتم آن فاطمه کز عدو پیوسته دید آزار، یا امّ البنین تو نخوردی سیلی از دشمن میان خانه‌ات تو ندیدی صَدْمه از مسمار، یا امّ البنین دست تو سالم و لیکن بازوی زهرا شکست پیش چشم حیدر کرّار، یا امّ البنین گریه کن ای مادر عبّاس بهر فاطمه ای روان اشک تو بر رخسار، یا امّ البنین چشم «میثم» در غم تو در عزای فاطمه گشته از خون جگر سرشار، یا امّ البنین استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح کسی که غم به دلش کرده آشیانه منم شرارِ درد به جانش کشد زبانه منم   کسی که در دل دریای غم فتاده و نیست ره نجاتش از این بحر بی‌کرانه منم   کسی که مادر خوشبخت روزگاران است ولیک تیر بلا را بُوَد نشانه منم   کسی که همسریِ با علی بُوَد فخرش ولیک غم زده بر هستی‌اش زبانه منم   کسی که سیده امّ‌البنین بُوَد نامش ولیک مانده از این نام بی‌نشانه منم   به یاد قبر عزیزان خویشتن هر روز کسی که ساخته اندر بقیع لانه منم   شدم غریب پس از عون و جعفر و عباس کسی که بار غریبی کشد به شانه منم   کسی که چار پسر بوده حاصل عمرش که از شهادتشان خورده تازیانه منم   شنیده‌ام که جدا شد دو دست عباسم کسی که دست به سر زد در این میانه منم   شنیده‌ام که به چشمش نشست تیر جفا کسی که سوزد از این داغ جاودانه منم   غریبِ دشت بلا را دریغ مادر نیست کسی که گریه بر او کرده مادرانه منم   دو نازدانه ز عباس من به جا مانده کسی که سوخته با این دو شمعِ خانه منم   قلم زده است «مؤید» چو در مصیبت من کسی که شافع او شد به این بهانه منم مرحوم سیدرضا_مؤید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح مصائب گفتم امّ‌البنین دلم پا شد گره‌هایی که داشتم وا شد مادر آب را صدا زدم و خشکسالم شبیه دریا شد سوره‌ی حمد نذر او کردیم گم‌شده داشتیم و پیدا شد با ادب بود و روی دامانش تا گل نازدانه‌ای جا شد به مدینه نگفت مادر شد گفت مولای شهر بابا شد با کنیزی خانواده‌ی عشق در دو عالَم عزیز زهرا شد خادمی کرد تا که عباسش از ازل تا همیشه آقا شد همه‌ی بچه‌هاش عیسایند گر چه عباس او مسیحا شد آنقدر خرج گریه شد، افتاد آنقدر خرج گریه شد، تا شد تا قیامت به احترام حسین ذکر لب‌هاش واحسینا شد گفت: گفتند روز عاشورا در غروبی که خیمه غوغا شد بین تقسیم آبروی حرم مشک بی‌آب، سهم سقا شد کاش دست عمود نخلستان سد راهش نمی‌شد اما شد گفت: گفتند بعد از آنی که علی اکبر ارباً اربا شد قد سقا شبیه قاسم شد قد قاسم شبیه سقا شد گفت: گفتند بر سر نیزه سر عباس من تماشا شد بسته بودند اگر، نمی‌افتاد بسته بودند اگر به نی جا شد * * خوب شد همره حسین نرفت در مسیری که سر به نی‌ها شد خوب شد مجلس شراب نرفت در همان جا که جشن برپا شد... علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیهاالسلام علیه‌السلام جز او بقیع زائر خلوت‌نشین نداشت در کوچه‌باغ مرثیه‌ها خوشه‌چین نداشت نجوای غمگنانۀ این مادر صبور تأثیر، کمتر از نفس آتشین نداشت جز چشم او که چشمهٔ احساس شد، کسی یک آسمان ستاره به روی زمین نداشت با آن‌که خفته بود به خون، باغ لاله‌اش از شکوه کمترین اثری بر جبین نداشت بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو دلبستگی به واژهٔ ام‌البنین نداشت... می‌گفت ای دلاور نستوه! ای رشید! خورشید نیز صبر و رضا بیش از این نداشت عباس من! که لالهٔ عباسی منی ای کاش دل به داغ فراقت یقین نداشت ای ساقی حرم که عطش تشنهٔ تو بود ساقی به جز تو سلسلهٔ «یا و سین» نداشت عباس من! شنیده‌ام افتاده‌ای از اسب تاب تحمل تو مگر صدر زین نداشت؟... والله، بعد زمزمهٔ «اِن قطعتموا» چشم تو اعتنا به یسار و یمین نداشت تا موج نخل‌ها ز حضورت به هم نخورد دریای غیرت این همه اوج و طنین نداشت تو، ماه من نه... ماه بنی‌هاشمی ولی پیشانی بلند تو این قدر چین نداشت وقتی حسین بر سرت آمد، که یک نظر... چشم تو تاب دیدن آن نازنین نداشت... محمدجواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح جانشینِ به حق زهرایی بینتان هیچ افتراقی نیست اتفاقاً تو نیز فاطمه‌ای اتفاقی که اتفاقی نیست خانه‌دار امیر خانه‌نشین! سفره‌دار بهشت! امّ بنین! در دل خانه‌های نوکرها خالی از نامتان اتاقی نیست زندگی ساختی برای علی سفره انداختی برای علی عالم و آدم و ملائک را غیر ازین سفره ارتزاقی نیست گرچه گفتی کنیز زهرایی مادر بچه‌های مولایی ما همه تشنه‌ایم مادرجان! غیر عباس تو که ساقی نیست سر ما هدیه محضر سقا هرکسی گشته نوکر سقا جز غلامی مادر سقا در دلش هیچ اشتیاقی نیست هرکجا که گره به کار افتاد چند ذکر مقدس صلوات نذر ام البنین شد و دیدیم گره و درد و غُصه باقی نیست دلم از روزگار بد شاکی است مادر آب، مرقدش خاکی است هرچه گشتم در آستان بقیع خبر از گنبد و رواقی نیست... داود_رحیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مناجات مصائب الا که دست خدایت در آستین باشد بیا که مانده به در، دیده‌ی زمین باشد گناه می‌کنم اما به خود نمی‌گویم شرار قهر تو شاید که در کمین باشد «فدای یار کن این جان نازنین ای دل چه جان عزیزتر از یار نازنین باشد» خوشا به حال گدایی که دستِ چشمانش فقط ز خرمن چشم تو خوشه‌چین باشد چه می‌شود که دم مرگ پا نهی به سرم خودت بخواه که تقدیرم این‌چنین باشد کنار اشک غم فاطمیه‌ات باید دوباره چشم تو با غُصّه‌ای قرین باشد بگو به آهِ دلِ درد آورت امشب که روضه‌خوانِ غم اُمِّ بی‌بنین باشد تو روضه‌خوان عمویی و روضه‌ات باید برای مادر عباس دلنشین باشد... محمدعلی_بيابانی ‏ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ام البنین س ام الادب تمام عمر من و آستانِ اُم‌ِبنین که در تمامیِ عمریم میهمانِ اُم‌ِبنین `هزار دشمنم اَر می‌کنند قصدِ هلاک” چه غم مرا که منم در امانِ اُم‌ِبنین اگر هزار گره باشدم خیالی نیست فقط همین که بگویم به جانِ اُم‌ِبنین بقیع و خاکِ بقیع سرمه‌های مادرهاست همان غبار که دارد نشان اُم‌ِبنین دعای فاطمه با فاطمه اجابت شد که گشت خانه‌ی او آشیان اُم‌ِبنین چه برکتی است سرِ سفره‌اش نمی‌دانم علی شد از همه دنیا از آن اُم‌ِبنین نشسته پنج امامم کنار سفره‌ی او و خورده‌اند همه آب و نانِ اُم‌ِبنین بزرگ ، دُختِ قبیله ، کنیزِ زینب شد همینکه گشت علی میزبان اُم‌ِبنین رسید و خانه‌ی زهرا دوباره مادر دید حسین دید به سر سایبان اُم‌ِبنین رسید و گیسوی کلثوم شانه شد با هر.... نوازش نَفَسِ مهربانِ اُم‌ِبنین گرفته است به دامن چهار جانش را هزار شُکر که آمد به خانه اُم‌ِبنین ولی چه حیف که غم آمد و زمانه نوشت جگر خراش بود داستان اُم‌ِبنین میان قافله خورشید و ماهِ او رفتند به راه ماند ولی دیدگان اُم‌ِبنین بشیر آمد و پیغام بی کسی آورد خراب شد بخدا خانمان اُم‌ِبنین برای چار جوانش نگفت اما گفت : بگو حسین کجا هست؟ جانِ اُم‌ِبنین همینکه دید شده بی حسین اُفتاد و به روی خاک نشست آسمانِ اُم‌ِبنین مدینه گفت که اُم‌البنین نمی‌شد پیر گرفت ناله‌ی زینب توانِ اُم‌ِبنین نه گاهواره رسید و نه کودک و نه رُباب ولی رسید بجایش خزان اُم‌ِبنین خمید و خاکِ دوعالم به رویِ معجر ریخت عصا گرفت و سیه شد جهانِ اُم‌ِبنین سکینه خورد زمین وقتِ دادِ زینب شد میان روضه‌ی اَبرو کمانِ اُم‌ِبنین عروسِ سوخته‌ی فاطمه رسید از راه رُباب شد پس از آن روضه‌خوانِ اُم‌ِبنین مدینه دید که بی‌بی چقدر روضه گرفت چقدر روضه شنید از زبانِ اُم‌ِبنین : حسین دست غریبی به روی زانو زد برای جرعه‌ی آبی به حرمله رو زد...  حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
شور ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مقتل میگه تشنه بریده حنجرت رو مقتل میگه در هم کرده پیکرت رو مقتل میگه کشید موهای سرت رو مقتل میگه نشسته روی پیکر تو مقتل میگه میزد زجه خواهر تو مقتل میگه دعوا شد روی سر تو پیرت کردن بین قتلگاه زمین گیرت کردن هدف نیزه و شمشیرت کرد پیرت کردن تشنه بودی زیر یه عالم از دشنه بودی صید خونی شده‌ی فتنه بودی تشنه بودی مقتل میگه میون قتلگاه چه ها شد مقتل میگه سر تو لب تشنه جدا شد مقتل میگه پیکر بی سرت رها شد مقتل میگه برای غارتت رسیدن مقتل میگه تنت رو هر طرف کشیدن مقتل میگه پیکرت رو همه دریدن با سر نیزه می زدن تو رو یه مشت مرد هرزه زیر و رو شد بدنت بی اندازه با سر نیزه دل ها می‌سوخت چادرا و معجر زن ها می‌سوخت پای دخترای بی بابا می‌سوخت دل ها می سوخت مظلوم حسین کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG