eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
523 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@ahlolbasarجلسه113چراغیان.mp3
9.34M
صوت:🔥یکصد و سیزدهمین جلسه از سلسله نشستهای سه شنبه ها گروه بصیرتی اهل البصر ✅ موضوع : بیانیه مهم گام دوم انقلاب اسلامی،مبانی،فرصت ها و رویکرد تحقق 🎙کارشناس : استاد گرامی جناب آقای علی چراغیان ایتا و روبیکا @ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین لالنا الا حسین🍃 « بسمه تعالی» 🔴 با توجه به تلاش دشمنان به بایکوت رسانه ای «حرکت عظیم پیاده روی اربعین» ، وظیفه فعلی ماست که رسالت خود را در فضای مجازی انجام داده و در رسانه های مختلف داخلی و خارجی، لحظات ناب و تجمعات غرور آفرین مسلمین جهان را به تصویر بکشیم. 🌱در این راستا میتوان جهت بازدید دیگر کشورها، هشتک های مربوطه را با زبانهای مختلف پیوست فیلمها و کلیپهای مربوطه کرد. ⭕️در این راستا تمام ارسالی های پویش «هــر زائـــر یـــکـــ راویــــــ » بصورت کلیپهای صداگذاری شده و طراحی شده در کانال (گفتمان ۲)بارگذاری گردید. 👇👇 http://eitaa.com/goftemansazan2 https://rubika.ir/goftemansazan2 میتوانید از این آثار زیبا در انجام رسالت خود استفاده نمائید. بازتابهای موثر خود را با ما به اشتراک بگذارید. ادمین... @Roshangari313_12 ـــــــــ‌مجازی اربعینی شوــــــــــ @ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ی و از کنار نخستین عمود راه افتاد دوباره قافله مانند رود راه افتاد قدم قدم، دمِ "لبیک یاحسین" به لب عدم به سمت تمام وجود راه افتاد دهان قافله یکباره پر شد از صلوات بساط آتش و اسفند و دود راه افتاد به لطف زمزمه‌ی شعر دسته‌جمعی ما میان جاده گروه سرود راه افتاد نشست قافله قدری کنار موکب چای همین که خستگی‌اش رفت زود راه افتاد صلاة ظهر به یاد صلاة عاشورا چه هق‌هقی که میان سجود راه افتاد پس از نهار که یک روضه بود چاشنی‌اش بساط شوخی و گفت و شنود راه افتاد و من کنار همین خاطرات خوابم برد دوباره قافله مانند رود راه افتاد... و باز با غم و حسرت پریدم از این خواب و چشم‌هام پر از اشک بود... علی_سلیمیان واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
پا به پای تو دویدم از نجف تا کربلا.... ناله هایت را شنیدم از نجف تا کربلا ... لحظه ای غافل نبودم زائرِ قبرِ حسین ... هر کجا ماندی..رسیدم از نجف تا کربلا روضه خواندی من شدم پامنبری و گریه کن مثلِ یک اشکی چکیدم از نجف تا کربلا خستگی های تو را زیر نظر آوردم و.. من خودم نازت کشیدم از نجف تا کربلا امر کردم کا موکب ها به یاریت رسند .. تاولِ پا را خریدم ..از نجف تا کربلا .. من امامِ آخرینت مهدی ام ..تکیه گهم.. پای غمهایت خمیدم از نجف تا کربلا عهد و پیمان تازه کن با صاحبت تا فرصت ست من خودم کوهِ امیدم از نجف تا کربلا محسن_راحت_حق واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت انگار بوی تربت مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق،مجنون را به لیلا می رساند شاه و گدا را پای سفره می نشاند آهندلی را تا حریمش می کشاند انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان هایی که طعم باده را داشت رقص شکر در چای ها بیداد می کرد شور حسینی در دلم ایجاد می کرد این شهدِ"شیرین" خلق را "فرهاد" می کرد هرجرعه طعم بوسه های ناشتا داشت ما آیه های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمومنینیم ما سینه زن های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان ها نیز کارایی ندارد در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد با یار حال گفتگو را حفظ می کرد این آبله ها آبرو را حفظ می کرد هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم با رخت پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟ این‌روزها از درد می بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت با قامتی خم خانمی از حال می رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت بردیا_محمدی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
خسته می آید و اندوه مکرر در او ز پسِ واقعه جاری شده محشر در او باده می سازد از خُمِّ عطش مالامال شرح عرفانی هفتاد و دو ساغر در او کیست این زن که سراپای وجودش زهراست راز سربسته و پنهانی مادر در او خسته می آید و در شرح نگاهش خواندم سوره ی واقعه را اول و آخر در او کربلا محو تماشای دو اسماعیلش زنده شد شور نیستانی هاجر در او انقلابی ست در این آمدنش می دانی شور هیجایی عباس دلاور در او کاروان آمده از راه و زنی پیدا شد که هنوزم اثر نیزه و خنجر در او شرحه شرحه دل و داغ از نفسش می ریزد خیمه خیمه عطش اصغر و اکبر در او متصوّر شود از طرز نگاهش یارب همه ی قارعه و زلزله یکسر در او خطبه می خواند در خویش چنان در کوفه خطبه می خواند انگار که حیدر در او خسته می آید و دنباله ی فریاد علی ست خسته می آید و هنگامه ی خیبر در او بگذارید نفس تازه کند این خواهر خسته می آید از این قافله غمگین خواهر این حسین کیست که عالم شده عالمگیرش هل اتی شمّه ای از شرح وی و تفسیرش آیه در آیه خداوند مصوّر در او چهره در چهره مکرّر شده خواهر در او (به علمداری و سقّایی خود می نازد) قد برافراشته آن روز برادر در او سیزده نور کَمِشکوهِِ فیها مِصباح جمله در کرب و بلا گشت منوّر در او چارده قرن زمین گرمِ تکاپو مانده ست همه ی ارض و سما نیز شناور در او این حسین کیست که ذرّات جهان محتشمش قلم و لوح و بیان گریه کنان محتشمش شرح این قصه دراز است به خون باید گفت شرح این قصه ندانیم که چون باید گفت علی_کفشگر واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
چه بگویم چه به ما و چه بر این آل گذشت این چهل روز مرا قدر چهل سال گذشت چه بگویم که پس از تو چه بلاها دیدم چه بگویم که پس از تو چه به اطفال گذشت هرکه مارا ز غم و داغ تو ناراحت دید نیشخندی زد و راهی شد و خوشحال گذشت دخترت همسفر قافله ام نیست حسین چه بگویم که پس از او چه به غسال گذشت خواهری که رخ او را زن همسایه ندید بی نقاب از وسط آن همه جنجال گذشت آه از آن لحظه که زینب بدنت را نشناخت آه از آن لحظه که این قوم ز گودال گذشت بزم میخوارگی و کوچه و دروازه شام هرچه که بود به هر شکل به هر حال گذشت محمود_یوسفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
29.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیعه که میگن فقط شیعه عربستان 😭😭😭😭😭😭😭 عربستان اجازه سفر اربعین نداد، شیعیان با خطر گردن زدن آنهم از راه صحرای سوزان حرکت کردند بدون هیچ امکاناتی و شیعیان مخلص عراق به استقبالشان آمدند و پذیرایی کردند😍 خبرهایی هست... ایتا و روبیکا @ahlolbasar
از راه آمد خواهرت ای سر بریده اما بدون دخترت ای سر بریده دارد رباب از راه مي آید برادر اما بدون اصغرت ای سر بریده از گوشه ی مقتل هنوزم که هنوز است آید صدای مادرت ای سر بریده از شامیان پیراهنت را پس گرفتم از ساربان انگشترت ... ای سر بریده من که نفهمیدم، خودت می گفتی ای کاش خولی چه کرده با سرت ای سر بریده بالای نیزه ماه من بودی برادر در کوچه ها همراه من بودی برادر حتما خودت دیدی دو دستم را که بستند حتما خودت دیدی غرورم را شکستند حتما خودت دیدی که بر محمل نشستم حتما خودت دیدی چهل منزل شکستم حتما خودت دیدی بساط کوفیان را حتما خودت دیدی مرام شامیان را قرآن که می خواندی لبت را سنگ می زد عمدا کنیزی زینبت را سنگ می زد حالا دگر هم چیزی از آن لب نمانده هم جای سالم در تن زینب نمانده این آخر عمری مرا بازار بردند من را میان مجلس اغیار بردند رفتی میان طشت و زینب نیمه جان شد تو خیزران خوردی و قد من کمان شد وحید_محمدی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
و از کنار نخستین عمود راه افتاد دوباره قافله مانند رود راه افتاد قدم قدم، دمِ "لبیک یاحسین" به لب عدم به سمت تمام وجود راه افتاد دهان قافله یکباره پر شد از صلوات بساط آتش و اسفند و دود راه افتاد به لطف زمزمه‌ی شعر دسته‌جمعی ما میان جاده گروه سرود راه افتاد نشست قافله قدری کنار موکب چای همین که خستگی‌اش رفت زود راه افتاد صلاة ظهر به یاد صلاة عاشورا چه هق‌هقی که میان سجود راه افتاد پس از نهار که یک روضه بود چاشنی‌اش بساط شوخی و گفت و شنود راه افتاد و من کنار همین خاطرات خوابم برد دوباره قافله مانند رود راه افتاد... و باز با غم و حسرت پریدم از این خواب و چشم‌هام پر از اشک بود... علی_سلیمیان واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
آفتاب حج هویدا از جَبین پرتوی نور شَکور است اربعین پر شود دنیا به فریاد و طنین بانگ آزادی و نور است اربعین نقشه ی شیطان و نابودی دین چشم شیطان،کورِ کور است اربعین یا مجاهد راه دین است و یَمین بر شدائد،نفخ صور است اربعین تارَک تاریخ و یک برگ زرین پیرو حق و حضور است اربعین هَروَله تا بارگاهِ اِبنِ مولَا المومنین جلوه ی شور و شعور است اربعین می شکافیم مرز ها را در زمین جمعی از نزدیک و دور است اربعین گفت:رنج راه چنان است و چنین قَدَحی جامِ طَهور است اربعین لشکر صاحب زمان را تو ببین یک پیاله از ظهور است اربعین واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک جا تو دنیا پیدا کنید با یک غریبه این طور برخورد کنند 😭😭😭😭😭😭😭 ایتا و روبیکا @ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات از این عمود وقتی، تا آن عمود رفتم بر بالِ نور بودم، رَه را چه زود رفتم زیرِ حرارتِ عشق، می‌سوختم، ولیکن، اصلا ضرر نکردم، دنبالِ سود، رفتم آغوشِ بازِ صحرا، من را بغل گرفت و با صد سلام و تکبیر، با صد درود رفتم در جمعِ بی‌قراران، دلدادگانِ خورشید، من قطره بودم اما، همراهِ رود رفتم ** سیلی کسی نمی‌زد، کس ناسزا نمی‌گفت کِی با دلی شکسته، رویی کبود رفتم؟ عادل_حسین_قربان واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مناجات نه باورم نمی شه که اومدم باور نمی کنم مسافر شدم اگه که خوابم من و بیدار نکن چه خوبه خواب اینکه زائر شدم خوبا همه جمعن و من بینشون یعنی که این بدم سعادت داره من؟! اربعین؟! راه نجف کربلا؟! رویاهام انگار که حقیقت داره حقیقته میخام بیام کنارت؟ با اینکه بیشتر شبیه خواب شده نمی دونی وقتی که راهی شدم پشتسر من چه دلایی آب شده خودت بگو حالا به غیر روضه کجا برن از کربلا مونده ها سلام اول من و قبول کن از طرف تموم جامونده ها هر چی توقع تو از من کمه رو دوشم التماس دعا زیاده شاه دو عالم کرمت رو برم دور و برت چقد گدا زیاده یه شب توی یکی از این موکبا انگاری روحم از بدن جدا شد آخه تو آسمون کبوتر دیدم یهو دلم تنگ امام رضا شد نمی دونم کی و کجا از آقا دوای زخم سینه مو گرفتم فقط این و میدونم آخر امسال برات اربعینم و گرفتم حالا میخوام یه سر برم زیارت به نیت آقای مهربونم میرم توی گودال قتلگاه و روضه یابن شبیب و می خونم یابن شبیب جدم و سر بریدن جدم با شمشیر و دشنه کشتن ذبیح و قبل کشتن آبش می دن یابن شبیب جدم و تشنه کشتن یابن شبیب مدینه تکرار شد و دنیا روی سرامون آوار شد و فقط یه حرف می زنم و رد می شم ناموسمون راهی بازار شد و.... محمدعلي_بياباني واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح_و_مصائب پای خِلقَت در مسیرِ شاهراه زینب است نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است اشکِ بانو ریشه ی اسلام را محکم نمود نخل توحید خداوندی،گیاه زینب است دور کعبه‌گشتن ما علتش این است که پرده اش همرنگ با چادرسیاهِ زینب است گفت بی بی: "ما رَأَیْتُ..."،عالمی دیوانه شد افتخار مذهب ما این نگاه زینب است سر‌شکستن پایِ این غم را خودِ او باب کرد خون رویِ چوبه‌ی محمل گواه زینب است با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت در حقیقت این اسارت دلبخواه زینب است خطبه ها سربازهای ارتش این خانم‌اَند کاخ ها ویرانه ی دستِ سپاه زینب است شام تار از برکت صحن رقیّه روشن است دست ما تا حشر بر دامان ماه زینب است عشق یک روح است..،نیمی کربلا نیمی دمشق گوشه ی شش گوشه،کُنج بارگاه زینب است ▪️ ▪️ بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس... نیزه‌ها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است بردیا_محمدی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم من به خاک غمت امروز معطر گشتم من چهل روز فقط همسفر شمر شدم من چهل روز فقط همقدم سر گشتم هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای سپر دخترکان تو برادر گشتم چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش من چهل روز پی چادر و معجر گشتم چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد یادمان هست همینجا کفنت را بردند گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند یادمان هست همینجا به زمین افتادی نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند یادمان هست که گودال قیامت شده بود با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین وحید_محمدی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مناجات برای خرمن آهم حریق میخواهم رکاب چشم که دارم، عقیق میخواهم عطای قوه ی اشکی، شهید اشک روان! چو عمق فاجعه هایت عمیق میخواهم سیاه جامه ی من را به قبر بسپارید برای روز مبادا رفیق میخواهم سپرده ام که به خاکم دهند باب الرأس... نشانی حرمت را دقیق میخواهم به اربعین تو امسال میرسد دستم؟ إلی الحسین دوباره طریق میخواهم علیرضا_وفایی_خیال واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
اگر به باغ رسالت دگر سبک بارم ولی زخون جگر لاله ها به بر دارم اگر که مانده دوباره مطاعی از داغت به جان خسته ی خود باز هم خریدارم سیاه بر تنم از تازیانه پوشیدم به بند بند وجودم چنین عزادارم اگر دوباره بخواهی اسیر می گردم هنوز نیمه ی جانی از این سفر دارم ولی فراق تو را آنچنان بگریم زار که راه و رسم سفر را ز دهر بر دارم * در آفتاب نگاهم کسوف را بنگر که یادگاری شام است دیده تارم برای انکه بگویند خارجی هستم به کوچه های یهودی کشیده شد کارم موسی_علیمرادی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr