eitaa logo
کانون تفکر
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
424 ویدیو
142 فایل
کانال حاضر پیرامون مجموعه صوتهای تدریس دروس  فلسفه،عرفان،کلام،حدیث و... توسط حجت الاسلام والمسلمین استادمهدی منصوری زیده عزه می باشد. https://eitaa.com/joinchat/2673606670Ca1a62c4f26
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانون تفکر
004_ 99.5.14،طرح کلی اندیشه اسلامی.mp3
13.28M
درس چهارم حجت الاسلام استاد مهدی منصوری جلسه چهارم
هدایت شده از کانون تفکر
005_99.5.15،طرح کلی اندیشه اسلامی.mp3
17.71M
درس پنجم حجت الاسلام استاد مهدی منصوری جلسه پنجم
هدایت شده از کانون تفکر
006_99.5.16طرح کلی اندیشه اسلامی.m4a
38.39M
درس ششم حجت الاسلام استاد مهدی منصوری جلسه ششم
هدایت شده از کانون تفکر
برنامه کلاس ها در مشهد مقدس اول : مدرسه مطلوب و ایده آل ؛ ساعت ۷:۴۵ تا ۹ صبح دوم : کیفیت تحصیل ( سلوک علمی ) ؛ ساعت ۹:۱۵ تا ۱۰:۳۰ صبح سوم : طرح کلی اندیشه اسلامی ؛ ساعت ۱۰:۴۰ تا ۱۱:۳۰ صبح محل : ابتدای خ شیرازی ؛ مدرسه نواب
در شروع کارها در ابتداء نقص ها و آفت ها را نبینید انسان در صورتی موفقیّت علمی پیدا می کند که سعی و حرکت داشته باشد و در این وادی علمی سلوک داشته باشد و جز سعی و حرکت راهی در پیش روی انسان نیست و از اینرو باید حرکت کرد ولی پیش از حرکت ، ممکن است که مشکلات و دردسرها دیده شود و همین باعث شود که انسان حرکت نکند و یا اینکه به حرکتش ادامه ندهد . کسی که می خواهد سلوک علمی داشته باشد ، باید بداند که این راه مشکلات خودش را دارد که باید از آن ها عبور کرد . هنگام شروع فعّالیت علمی ، مشکلات داخلیِ موجود در علم و یا مشکلات بیرونی دربارۀ تعلّم به چشم می آید و انسان در هول و هراس می افتد که نکند به آن مشکل دچار شوم ، در اینجا نباید آفت ها را دید و بلکه با جرأت می بایست ورود کرد و موانع را کنار زد ؛ مهم این است که بدانیم موانع هست و موانع برای از میان برداشتن است . دیدن نقص ها و آفت ها در ابتداءِ کار ، انسان را به آفتی همچون ترس دچار می کند و ترس هم بزرگترین آفتی است که مانع از به نتیجه رسیدن انسان است . « الجبن‏ آفة، العجز سخافة » ( ترس و بد دلى در هر كار زيان و آفت است، و خود را بعجز و ناتوانى انداختن و چنين نمودن پایینی و تنگی عقلى و سخافت است. ) « احذروا الجبن‏ فانّه عار و منقصة. » ( حذر كنيد از ترس پس بدرستى كه آن ننگ است و منقصت يعنى سبب نقص و كمى مرتبه اين كس، يا نقصان و زيان او. )
با ترسی که از توجّه به آفات و نقائص برای خود ساخته است ، جایی برای حرکت نمی گذارد و توقّف و ایستادن را بر حرکت ترجیح می دهد و بیشتر دلش می خواهد ترک موقعیت کند و در این مسیر گام برندارند . با اینها که می نشینی دلِ پر غصّه ای دارند و فقط می نالند و می نالند و می نالند ولی بسیار بی انصاف اند چون که اگر کمی به داشته های خود توجه می کرد و با حکیمی همراه می شد و دل به نااهلان نمی داد ، آنقدر ایستایی را بر حرکت ترجیح نمی داد . « لا تشركنّ‏ فى‏ رأيك جبانا يضعّفك عن الأمر و يعظّم عليك ما ليس بعظيم. » ( شريك مگردان زينهار در رأى و انديشه خود ترسناكى را كه ضعيف گرداند رأى ترا از كار، و عظيم گرداند بر تو آنچه را نباشد عظيم، يعنى در كارها با ترسناك مشورت مكن و او را شريك مگردان با خود در رأى و انديشه، زيرا كه اگر شريك گردانى او را او بسبب ترسناكى كه دارد ضعيف گرداند رأى ترا از كارها هر چند مصلحت تو در آنها باشد، و چيزى را كه عظيم نباشد عظيم گرداند در نظر تو و بترساند ترا از آن. ) چنین انسان هایی شاکر نیستند چون که بصیر نیستند و نمی توانند داشته های خود را ببینند از اینروقدرت استفاده را هم از دست می دهند و آنها برای خود اینگونه تعریف کرده اند که در صورتی حرکت و سعی می کنم که آفت و نقصی نباشد در حالی که چنین چیزی محقّق نخواهد شد و انسان با چنین توهمّی خود را همیشه در حالت ایستایی نگه می دارد . آدم های ترسو ، آدم هایی هستند که بخیل اند و نمی خواهند داشته های خود را به صحنه آورند و بهره ببرند . ما باید سعی کنیم بخیل نباشیم که در اینصورت همیشه داشته ها را می خواهیم نگه داریم و به صحنه نیاوریم و با به صحنه نیاوردن ، رشد از ما دریغ می شود . احذروا البخل فانّه لؤم و مسبّة. « حذر كنيد از بخيلى پس بدرستى كه آن پستى مرتبه است و جاى دشنام دادن، يعنى باعث اين مى‏شود كه مردم صاحب آن را دشنام دهند. » اول باید کور باشید و در عین حال بصیر ؛ هدف را ببینیدو هیچ مانعی را نبینید و به عبارتی اوّل کافر باشید و بعد از آن مومن و بدی ها و عیب ها و نقص ها را بپوشانید تا دل بتواند به آنچه که می خواهد برسد ، دلخوش کند و معتقد شود . که دوم ، در اینصورت شجاعت و جرأتی حاصل می شود و در مرتبۀ سوم اهل جود می شود و داشته های خود را به صحنه می آورد و برای خود می بخشد و در مرتبۀ چهارم اینگونه است که انسان می تواند اهل جّد و جهد و تلاش گردد .
در موفقیت علمی باید این را متوجه باشید که با به صرفِ مشکلات و آفاتی که به ذهن می آید ، سریع صورت مسئله را پاک نکنید و تمام تلاش تان را به حذفِ محور علمی نبرید ، بلکه در وهلۀ اول به دنبال حلّ آفات و مشکلات و دردسرها باشید . نباید با وجود ریاء در نماز ، نماز را حذف کرد و بلکه تمامی تلاش می بایست بر حذفِ حواشی ایجاد شدۀ دور نماز متمرکز شود . عدّه ای که خود را به جهت آفات و نقائص در ترس قرار می دهند ، اینها در خلأ روحی به سر می برند و صمد نیستند و از جهت نفسی عاجزند و عجز نفسی ، خود را در ترس نشان می دهد و دیگر اینکه چون دست اش از واقعیت دور است از اینرو برای خود می بافد آن چه را که نباید ببافد و به عبارتی ضعف یقین او را به این وضعیت دچار می کند . « شدّة الجبن‏ من عجز النّفس و ضعف اليقين. » ( شدّت ترس از ناتوانى نفس و سستى يقين است ، مراد ترسناكى زياد از عجز نفس و ضعف يقين بمعارف إلهيّه ناشى مى‏شود و اگر كسى را قوّت نفسى باشد و بيقين قوى داند كه آنچه حق تعالى امر بآن كرده خير او در آن باشد، و اگر ضررى در آن باو برسد تلافى آن بأضعاف مضاعفه خواهد شد يقين او را در آنها ترس زيادى بر آنچه لازمه نفوس بشريه است نشود، و همچنين در مهالك ديگر هر گاه يقين او قوى باشد، باين كه آنچه باو برسد بظلم و عدوان تلافى‏آن بر وجه أحسن خواهد شد، چندان باكى نخواهد داشت، و زياده ترسناك نخواهد بود در آنها. ) کسانی که از نظر نفسی ضعیف اند و به خود اجازه حرکت نمی دهند ، باید تقویت شوند و باید آنها را متذکر توانایی شان نمود که در اینصورت امکان این وجود دارد که از ترس خود دست بردارند . کمال برای انسان ، نقصانیه الحدوث است و به عبارتی از نقصان سر بر می آورد . باید نقص را در ابتداء پذیرفت . نمی شود که نقص دیده نشود . ما موجودات ناقصی هستیم که قرار است از درون نقص با تربیت خود را خارج سازیم از اینرو وجودِ نقص در ابتداء طبیعی است و از آن ناگزیریم . ناقص قرار است از درون نقص سر برآورد و کمال خود را رقم زند از اینرو نباید با زوم کردن بر نقص ها و مشکلات ، حرکت را از خود دریغ کرد و بلکه بیش از اینکه به نقص ها توجه کنیم می بایست که به نیازها توجه نمود . نیازها ، طلب ها را می سازد و همین طلب هاست که انسان را به مطلوب می رساند . طلب همان کشش است و انسان را می کشاند و از اینرو باید کشش را متوجه بود نه نبودن ها را و با وجودِ کشش ها و در پی آن حرکت کردن ها چون فعلیّت تمام جاصل نشده است ، با آفت ها و اشکالاتی روبرو می شویم که باید به حرکت خود ادامه دهیم و همانطور که بعداً توضیح آن می آید مبارزه را صورت داد . مشکلات و آفات و نقص ها ، پیش از حذف صورت مسئله ، جدّ و جهد و مبارزه نیاز دارد که آدمی می تواند با چنین رویکردی به نتیجۀ لازم دست یابد
گاهی نیاز است به کم قانع شوید گاهی ممکن است که عده ای می خواهند تمامی علوم را داشته باشند و همین باعث می شود که بعد از مدّتی از همه چیز مانده و رانده شود و در نتیجه ، بعد از مدتی به آن چه باید برسند نمی رسند و در خود جمع بندی احساس نمی کنند و با یکسری علوم نصف و نیمه مواجه هستند . شیطان آمده است سراغ حضرت آدم و به آدم وعده خلود می دهد و می گوید که می خواهم خالد شوید . « شجره الخلد » در حالی که آدم اگر به کم قانع می شد لازم نبود که هبوط ازبهشت داشته باشد . اگر آدم هبوط دارد ، به جهت اینکه به کم قانع نیست اند . عده ای می خواهند بیشتر در بهشت به طور بهشتی بمانند ولی نمی دانند که همین فعالیتی که می کنند تا بیشتر بهشتی بمانند باعث می شود که هبوط و نزول داشته باشند و از بهشت در آید و در دنیا و مشکلاتش قرار بگیرد . عده ای هستند که با انتخاب و تصمیم هایشان همیشه در دنیای مشکلات بمانند و خود را به بهشت نرسانند و می خواهند با نوع انتخاب هاشون خود را هبوط و نزول دهد .
آمادگی برای حلّ مشکلات گاهی مشکلات در شروع ( مشکلات اولیّه ) است و گاهی مشکلات در ادامه ( مشکلات ثانویّه ) است . مشکلات در ادامه ، سنخش و جنسش ممکن است با مشکلات اولیه فرق کند از اینرو گاهی همین که شروع به کار می کنید و به پیش می روید مشکلاتی ظهور می کند ؛ در اینجا برای مومنین که به دنبال فراگیری علم هستند ، اعداء الله به سراغ آنها می آیند تا راه را انحراف ببخشند . کسانی که فعالیّت علمی را شروع کرده اند ، منتظر این باشند که مشکلات شان افزون شود چرا که گردنه های جدیدتری را طی می کنند و در اینجا نباید انتظار داشت که سنخ چنین مشکلاتی همچون مشکلات در ابتدای راه باشد ولی اگر به مدیریت مشکلات ادامه دهند ، آرام آرام صلابتی می یابند که مشکلی دیگر در این مسیر کاری نیست . فهم اینکه « چون این گردنه را طی می کنید ، مشکلات دارد می آید » بسیار مهم است . گاهی شروع نکرده اید که مشکلاتی به جهت اینکه شروع نکرده اید ظهور می یابد ولی همین شروع کردید منتظر باشید که انواع و اقسام مشکلات به سمت شما گسیل شود . بدانید با شروع به کار شیاطین زیادی دست به کار می شوند تا موانع زیادی را به صحنه آورند که با ظهور موانع ، دست از کار کشیده شود . چون تا دست به کار نشود ،موانعی هم نیست و بلکه همین که دست به کار شود شیاطین موانع را می سازند ؛ بسیاری را فریب می دهند تا موانع را بسیار بسازند ؛ نفسانیت آن ها را تشدید می کند ، بی خردی آنها را تقویت می کند ؛ آنها را دچار بی برنامگی می کند ؛ تنظیم برنامه ها را از انها می گیرد . آنها را دچار کم خردی در کار می کند . لذا کار اجرایی چنین خاصیتی دارد . شیاطین بسیار بر مسئولین نفوذ دارند و آنها باید کار ی کنند تا نفوذ شیاطین را سدّ کنند که تنها را معنویت و توسّل است که با ارتباط آسمانی می توانند راه شیاطین را سد نمایند . این را باید دانست که وقتی عده ای در تحصیل راه می افتند ، مخصوصا کسانی که با خلوص همراه هستند ، شیاطین به صحنه می آید و حتّی مشکلات هم بیشتر خودش را نشان می دهد که باید بدانیم این مشکلات ، غیر از مشکلات پیش از شروع کار و فعالیت است و بلکه چون فعالیت شکل گرفته است و رو به افزایش است ، این مشکلات خبر ازعبور از گردنه ها می دهد و معلوم می شود که مراحلی دارد طی می شود که نباید نگران از آن بود و بلکه باعبور از آن مشکلات هدیه های رحمانی و رحیمی خاصی در انتظار است که بدون عبور از آن امکان پذیر نبوده است . پس مشکلات با هم فرق می کند ؛ مشکلاتی هستند که پیش از شروع فعالیت تحصیلی برای محصّل است و مشکلاتی هم پس از شروع فعالیت است که این مشکلات خبر از شروع و حرکت و سیر می دهد که نباید نگران از این مشکلات بود و بلکه باید بدانیم که این مشکلات عبور و مدیریت و برنامه و بزرگ شدن می خواهد ؛ این مشکلات آمد تا انسان را به مراحل سخت تر و دشوارتر و در عین حال موفق تر بکشاند و انسان با آنها دست به مراحلی بالاتر پیدا کند . از اینرو عده ای بعد از مدتی فعالیت با مشکلاتی که مواجه می شوند که باید دانست طبیعی است و این خبر خوشی است که باید خود را بیشتر آماده کرد .
نیاز به مدیریت است . با شروع به مشکلات متعددی برخورد می کنید که در ادامه نیاز است که بتوان یکایک مشکلات را کنار گذاشت . هر پله را طی می کنید خود را آماده کنید تا مشکلی جدید خود را نشان دهد و با آمدن مشکلات جدید مدیریت را بالا ببرید . با ظهور موانع نباید صحنه را خالی کرد و بلکه باید مدیریت را بالا برد . صبر مدیریت راهبردی است که بتوان حلّ مسئله نمود نه اینکه صورت مسئله را پاک کرد . با مواجه شدن با مشکلات ، نوبت به مدیریت است . عده ای گمان می کنند که از کمی ظرفیت برخوردارند ولی نمی دانند که اینگونه نیست و بلکه ناشی از بی مدیریتی و کم مدیریتی است که آرام آرام گمان می شود که از نبودِ ظرفیت است . باید به مدیریت در زندگی دست یافت . بی عزمی و بی نظمی و بی ارادگی همه و همه از نبودِ مدیریت است و مدیریت مشکلات هم نیاز بینشی دارد و هم نیاز اخلاقی و هم نیاز رفتاری . یعنی تا به سطحی از بینش نرسیم و در عین حال خُلقیات لازم را به دست نیاوریم و رفتار متناسب را نداشته باشیم ، مدیریت را غیر ممکن می کند .
005_99.12.1 نمط ۹ اشارات.mp3
23.08M
مقامات العارفین جلسه پنجم
006_99.12.2 اشارت نمط ۹.mp3
13.52M
مقامات العارفین جلسه ششم
014_99.11.21 الشواهد وحی و نبوت.mp3
15.39M
حجت الاسلام استاد مهدی منصوری جلسه چهاردهم
🔴 یکی از نیازهای مهم جوامع اسلامی عملیاتی کردن مفاهیم دینی است ♦️رهبر معظم انقلاب: امام بزرگوار با حضور در صحنه و تبیین مفاهیمی همچون توکل، تکلیف، ایثار، جهاد و شهادت، آنها را در جامعه و زندگی مردم رایج کردند و نتیجه آن، پیروزی ملت ایران در یک جنگ هشت ساله‌ی بین المللی بود. ♦️ روزآمد کردن نرم افزارِ نظام اسلامی وظیفه فضلای صاحب نظر است. البته این به‌روزرسانی به معنای دستکاری در منظومه مفاهیم دینی نیست بلکه به معنای کشف حقایق متناسب با نیازهای داخلی و بین المللیِ نظام اسلامی است. ♦️ تغذیه عقبه فکری نظام اسلامی و به‌روزرسانی نرم افزار آن را باید فضلا و متفکرین صاحب صلاحیتی به‌عهده بگیرند که از جمود فکری و تحجر، و همچنین از افکار التقاطی به‌دور باشند. ۹۹/۱۲/۴
آمادگی برای حلّ مشکلات گاهی مشکلات در شروع ( مشکلات اولیّه ) است و گاهی مشکلات در ادامه ( مشکلات ثانویّه ) است . مشکلات در ادامه ، سنخش و جنسش ممکن است با مشکلات اولیه فرق کند از اینرو گاهی همین که شروع به کار می کنید و به پیش می روید مشکلاتی ظهور می کند ؛ در اینجا برای مومنین که به دنبال فراگیری علم هستند ، اعداء الله به سراغ آنها می آیند تا راه را انحراف ببخشند . کسانی که فعالیّت علمی را شروع کرده اند ، منتظر این باشند که مشکلات شان افزون شود چرا که گردنه های جدیدتری را طی می کنند و در اینجا نباید انتظار داشت که سنخ چنین مشکلاتی همچون مشکلات در ابتدای راه باشد ولی اگر به مدیریت مشکلات ادامه دهند ، آرام آرام صلابتی می یابند که مشکلی دیگر در این مسیر کاری نیست . فهم اینکه « چون این گردنه را طی می کنید ، مشکلات دارد می آید » بسیار مهم است . گاهی شروع نکرده اید که مشکلاتی به جهت اینکه شروع نکرده اید ظهور می یابد ولی همین شروع کردید منتظر باشید که انواع و اقسام مشکلات به سمت شما گسیل شود . بدانید با شروع به کار شیاطین زیادی دست به کار می شوند تا موانع زیادی را به صحنه آورند که با ظهور موانع ، دست از کار کشیده شود . چون تا دست به کار نشود ،موانعی هم نیست و بلکه همین که دست به کار شود شیاطین موانع را می سازند ؛ بسیاری را فریب می دهند تا موانع را بسیار بسازند ؛ نفسانیت آن ها را تشدید می کند ، بی خردی آنها را تقویت می کند ؛ آنها را دچار بی برنامگی می کند ؛ تنظیم برنامه ها را از انها می گیرد . آنها را دچار کم خردی در کار می کند . لذا کار اجرایی چنین خاصیتی دارد . شیاطین بسیار بر مسئولین نفوذ دارند و آنها باید کار ی کنند تا نفوذ شیاطین را سدّ کنند که تنها را معنویت و توسّل است که با ارتباط آسمانی می توانند راه شیاطین را سد نمایند . این را باید دانست که وقتی عده ای در تحصیل راه می افتند ، مخصوصا کسانی که با خلوص همراه هستند ، شیاطین به صحنه می آید و حتّی مشکلات هم بیشتر خودش را نشان می دهد که باید بدانیم این مشکلات ، غیر از مشکلات پیش از شروع کار و فعالیت است و بلکه چون فعالیت شکل گرفته است و رو به افزایش است ، این مشکلات خبر ازعبور از گردنه ها می دهد و معلوم می شود که مراحلی دارد طی می شود که نباید نگران از آن بود و بلکه باعبور از آن مشکلات هدیه های رحمانی و رحیمی خاصی در انتظار است که بدون عبور از آن امکان پذیر نبوده است . پس مشکلات با هم فرق می کند ؛ مشکلاتی هستند که پیش از شروع فعالیت تحصیلی برای محصّل است و مشکلاتی هم پس از شروع فعالیت است که این مشکلات خبر از شروع و حرکت و سیر می دهد که نباید نگران از این مشکلات بود و بلکه باید بدانیم که این مشکلات عبور و مدیریت و برنامه و بزرگ شدن می خواهد ؛ این مشکلات آمد تا انسان را به مراحل سخت تر و دشوارتر و در عین حال موفق تر بکشاند و انسان با آنها دست به مراحلی بالاتر پیدا کند . از اینرو عده ای بعد از مدتی فعالیت با مشکلاتی که مواجه می شوند که باید دانست طبیعی است و این خبر خوشی است که باید خود را بیشتر آماده کرد .
عدّه ای از طلّاب هستند که به خاطر بد تدبیری موقعیت خود را از دست می دهند و آن را به خسران تبدیل می کنند . و فرصت را از بین می برند . با مواجه شدن با مشکلات ، نوبت به مدیریت است . عده ای گمان می کنند که از کمی ظرفیت برخوردارند ولی نمی دانند که اینگونه نیست و بلکه ناشی از بی مدیریتی و کم مدیریتی است که آرام آرام گمان می شود که از نبودِ ظرفیت است . گاهی کسی می گوید که ظرفیّت لازم وجود ندارد ، کسی منکر این نمی شود ولی اینگونه هم نیست که در ابتدای کار از نبود و یا کمی ظرفیّت باشد بلکه اول باید به سمت مدیریت رفت و بعد از آن حکم به چنین چیزی کرد . باید به مدیریت در زندگی دست یافت . بی عزمی و بی نظمی و بی ارادگی همه و همه از نبودِ مدیریت است . مدیریت مشکلات هم نیاز بینشی دارد و هم نیاز اخلاقی و هم نیاز رفتاری . یعنی تا به سطحی از بینش نرسیم و در عین حال خُلقیات لازم را به دست نیاوریم و رفتار متناسب را نداشته باشیم ، مدیریت را غیر ممکن می کند .
نیاز به مدیریت است . با شروع به مشکلات متعددی برخورد می کنید که در ادامه نیاز است که بتوان یکایک مشکلات را کنار گذاشت . هر پله را طی می کنید خود را آماده کنید تا مشکلی جدید خود را نشان دهد و با آمدن مشکلات جدید مدیریت را بالا ببرید . با ظهور موانع نباید صحنه را خالی کرد و بلکه باید مدیریت را بالا برد . از اینرو مولفه هایی مثل صبر ، از جملۀ مولفه های مدیریت راهبردی است که بتوان حلّ مسئله نمود نه اینکه صورت مسئله را پاک کرد . مدیریت دستیابی به نصفی از دستیابی به مقصد است ؛ بدون تدبیر نباید انتظار دستیابی داشت . « التّدبير نصف‏ المعونة. » . بدون مدیریت علمی ، انسان خود را در مسیر علمی به هلاکت می کشاند و باید فقط انتظار سرمایه سوزی را داشته باشد و در اینجاست که باید انتظار فقر و نداری و بیچارگی را کشید . « سبب‏ التّدمير سوء التّدبير. » ( سبب هلاك گردانيدن بدى تدبيرست. ظاهرست كه هلاك گردانيدنها كه از جانب حق تعالى باشد در آخرت يا در دنيا بعنوان عذاب همه از بدى تدبير ناشى مى‏شود و بسيارى از هلاك گردانيدنهاى ديگران نيز بآن سبب مى‏شود. ) « سوء التّدبير سبب التّدمير. » کسی که بد مدیریت می کند و قواعدو سنن را رعایت نمی کند ، تعجیل در نابودی و هلاکت خود می کند و در واقع دوست دارد هر چه سریعتر خودش را در آن مسیر از بین ببرد و از میان بردارد . « من‏ ساء تدبيره‏ تعجّل تدميره. « هر كه بد باشد تدبير او شتاب كند هلاك گردانيدن او، يعنى هرگاه كسى تدبير او بد باشد زود خود را در هلاكت و زيان و خسران مى‏اندازد. » تدبیر و مدیریت را نباید تأخیر انداخت که تأخیر آن همراه با پیشی گرفتن هلاکت و از دست دادن فرصت ها و سرمایه سوزی است . « من‏ تأخّر تدبيره‏ تقدّم تدميره. » انسان ها با تدبیر و مدیریت علمی می توانند خود را قدرتمند سازند و خود را از عجز نجات دهند چرا که مدیریت صحیح علمی برای انسان موجب این می شود که انسان ها بتوانند به خوبی به خود بپردازند و دست از اهمال گذاشتن خود بردارند که نتیجۀ آن دستیابی به قدرت و اقتدار می باشد . « لا عاجز أعجز ممّن أهمل نفسه فأهلكها. » ( نيست ناتوانى ناتوانتر از كسى كه وا گذاشته باشد نفس خود را، پس هلاك كرده باشد آنرا. ) با توجه به چنین قدرت و قدرتی ، با مدیریت علمی می توانند لغزش ها را کم کنند « التدبیر قبل الفعل یؤمن العثار » و در نتیجه خودشان را به غنای علمی برسانند و از فقر نجات دهند « سوء التّدبير مفتاح الفقر. » « لا فقر مع‏ حسن تدبير. » با سوء تدبیر نباید انتظار پیشرفت و نتیجه دهی داشت . « لا غنى مع سوء تدبير. » و همین باعث می شود که دیگر به پشیمانی نرسند « التدبیر قبل الفعل یؤمن الندم » . با حسن مدیریت می تواند کم را زیاد کند و با سء مدیریت می تواند بهترین فرصت ها و زیادترین فرصت ها را به کمترین فرصت تبدیل نماید . « حسن التدبیر ینمی قلیل المال و سوء التدبیر یفنی کثیره » انسان ها با نوع مدیریتی که دارند ، معلوم می کنند که خدای متعال چگونه ظاهر شود و چگونه با او تعامل کند و به عبارتی ما معلوم می کنیم که خدای متعال با ما چگونه رفتار کند ؛ آن کسی که اهل تلاش و زحمت است ، به خدای متعال می گوید خدایا می خواهم اینگونه با من تعامل کنی از اینرو با سوء تدبیر ، انسان گاهی آن چه را که تقدیرش بوده است باطل می کند و از بین می برد . خدای متعال برای او منوط به خواستش تقدیر کرده است که به نتیجه برسد ولی بد تدبیر کرده است و باعث می شود که تقدیرش باطل گردد . « من ساء تدبيره بطل تقديره. » « هر كه بد باشد تدبير او باطل شود تقدير او، يعنى آنچه تقدير كند و اندازه قرار دهد كه فلان نحو و فلان طرز خواهم كرد. » « قوام العيش حسن التّقدير، و ملاكه حسن‏ التّدبير. » اگر خدای متعال خیر بنده ای را بخواهد به او حُسن تدبیر و مدیریت در زندگی می دهد که باید خود را مشمول چنین چیزی کرد . « اذا اراد اللّه بعبد خيرا الهمه الاقتصاد و حسن‏ التدبير و جنّبه سوء التدبير و الاسراف. » انسان باید تدبیر به عقلانیتی می رسد و خدای متعال عقل تدبیری به او می دهد « لا عقل کالتدبیر » و اینگونه به صلاح زندگی خود می رسد « صلاح العیش التدبیر » و خود را از آفت زندگی که سوء تدبیر باشد نجات می دهد « آفه المعاش سوء التدبیر »
ما نیاز مند به اندیشه و نگاهی هستیم بدون برخورداری از اندیشه و نگاه و دید صحیح به یقین نمی توان به نتیجه رسید . دید ما مهم است . ما از چه دیدی برخوردار هستیم . دید من چه هست؟ تا اصلاح در دید و معرفت صورت نگیرد این باعث می شود که انگیزه ها و رفتارها و قضاوت ها صحیح نباشد . برای صالحیت رفتارو قضاوت و اخلاق نیاز به صالحیت در اندیشه هست . ازجمله عوامل بی نظمی ها و بی عزمی و بی ارادگی همین نبود دید درست است . چون در نبود دید درست تشخیص ها و تفکیک ها و تصمیم ها غلط و نادرست از آب در می آید . نبودِ اندیشۀ صحیح باعث می شودکه انسان پناهگاه در زندگی نداشته باشد . انسان باید بتواند موقع اضطراب به آن پناه برد . انسان ها معمولا مضطرب می شوند و اضطراب طبیعیِ در زندگی است ولی در صورتی می تواند از اضطراب نجات پیدا کند که پناهگاه در زندگی داشته باشد . کسی که از اندیشه برخوردار نیست پناهگاه ندارد از اینرو کسانی که مضطرب می شوند و پناهگاه ندارند باعث می شود که روز به روز به اضطرابش افزوده شود . انسان پناهگاه می خواهد و پناهگاه انسان ، اندیشه و نگاه اوست . این اندیشه و نگاه همان عالَمی است که انسان می تواند در آن به سر برد . و هر چه این اندیشه و نگاه و دید در وسعتی بیشتر مطرح گردد ، سقف انسان بالا می رود و با بالا رفتن سقف انسان و آرمان های او ، باعث جولان بیشتری برای او می شود . هر چه سقف انسان ارتقاء پیدا کند ، می تواند راحت تر حرکت کند و کمتر به کم قانع می شود . انسان با برخورداری از اندیشه و نگاه و دید وسیع می تواند در عالَم وسیع نَفَس کشد و با نَفَس کشیدن در عالَم وسیع ، می تواند هر چیزی را به انتظام کشاند . از اینرو خواندن زندگینامۀ علماء و ورود به عالَم عالم های وارسته و آگاه و حقیقت بین می تواند ما را متذکر عالَم وسیعی نماید که این عالَم وسیع اقتضائات خودش را دارد.
120503_001 1.mp3
12.59M
جلسه اخر تفسیر تسنیم سوره ناس آیت الله جوادی املی
باید بتوان هنر در فرصت سازی داشته باشید . اگر بتوانیم که کلّ زندگی را به عنوان فرصت های رشد ببینیم ، شاید بتوانیم به موفقیت لازم دست پیدا کنیم . مهم است که در هر موقعیتی ، بتوانیم فرصت ها را مشاهده کنیم . با هر واقعیتی که روبرو می شویم و موقعیت ما می شود ، دو چیز قابل انتزاع است : اول که قابل انتزاع است ، آن تعینی است که انسان با آن روبرو می ش ود ، مثل اینکه مواجه با مریضی خود و یا پدر و یا مادر می شود و یا اینکه مواجه با تولّد بچه می شود و همچون این موارد . این تعینی دارد که به سادگی قابل انتزاع است و همه با این وجه روبرو می شوند ولی وجهی دیگر هم در این موطن مستبطن است که قابلیت انتزاع دارد ولی ممکن است که مغفول واقع شود ومورد مشاهده قرار نگیرد و آن اینکه چه خدمتی به وجه وجودی انسان که همان وجه ربطی انسان است ، می تواند داشته باشد . این همان فرصتی است که انسان می تواند برای خود از آن داشته باشد . باید به جایی برسیم که در هر موقعیتی وجه فرصت برای خود داشته باشد و ببینیم چگونه می توان از آن حادثه و واقعه برای خود بهره و فرصت داشته باشیم . انتزاع وجه فرصت ، همان مدیریت حادثه و واقعه را به عهده می گیرد و انسان با توجه به وجه فرصت ، در تعارض ها و در تزاحم ها می تواند بهتر مدیریت داشته باشد . گاهی زندگی ما به گونه ای است که هر چیزی را در تعارض قرار می دهیم و به راحتی دست از انجام وظیفه برمی داریم که این تفکر غلطی است که گاهی بر ما حاکم می شود و مسیر زندگی ما را به انحراف و دوری از وظیفه می کشاند . ما اگر بدانیم که حادثه ها و وقایع به صحنه می آیند تا بزرگ شوم و تا برسم و تا حالم بهتر شود و تا خُلقم روان گردد و تا توسعۀ در جان و عالَم و جهان پیدا کنم ، آن موقع با پیش آمدن مشکلی در زندگی ، می فهمم که اگر برنامه ریزی نمی دانم ، این مشکل و حادثه به صحنه آمده است تا برنامه ریزی هم بدانم و بتوانم . اصلا گاهی این مشکلات در زندگی آدم ها ظهور می کند تا انسان ها مدیریت یاد بگیرند ؛ تا انسان برنامه ریز شوند . از اینرو تعامل ما در نسبت به حادثه ها و واقعه ها باید به خدمت رفتن و به استقبال رفتن باشد و نه اینکه با اعراض ، حقیقت های مستبطن در آن واقعه و حادثه را علَن و آشکار نکنیم . مهم این است که من در زندگی پایه ثابت وظیفه داشته باشم . عده ای هستند که پایه ثابت وظیفه ندارند و به عبارتی اولویت در زندگی شان معنا نمی دهد واز اینرو یک به هم ریختگی در زندگی آن ها پیش می آید . اگر از جمله اولویت ها ، تحصیل و ملّاگی باشد از اینرو باید قاعده ها و سنن آن را ملتزم باشیم و رعایت بکنیم . نمی شود بدون رعایت قاعده ها و شرایط به نتیجه رسید . اگر مشکلات آمد باید بدانیم که وظیفۀ ما مبارزه و جنگیدن است و این مبارزه و جنگیدن به مدیریت است پس با آمدن مشکلات باید مبارزه کنیم و مدیریت کنیم نه اینکه فرار کنیم . فرار از مشکلات ، راه خلاصی از مشکلات نیست و بلکه راه مدیریت مشکلات است . وقتی من بدانم که وظایفی به گردن دارم ، آن موقع است که با آمدن چند مشکل آن ها را به تعویق نمی اندازم و بلکه در صورت وظیفه به آن می پردازم ولی به معنای ترک وظیفه های پایه نیست و بلکه آن ها را باید در مدیریت انداخت .