eitaa logo
کانون تفکر
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
440 ویدیو
144 فایل
کانال حاضر پیرامون مجموعه صوتهای تدریس دروس  فلسفه،عرفان،کلام،حدیث و... توسط حجت الاسلام والمسلمین استادمهدی منصوری زیده عزه می باشد. https://eitaa.com/joinchat/2673606670Ca1a62c4f26
مشاهده در ایتا
دانلود
نبی مکرم اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: 🍃شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَز َّوَ جَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّه‏ُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَکَهِ؛🍃 ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را مى‏افزاید و گناهان را پاک مى‏کند و آن ماه برکت است. "بحار الانوار(ط-بیروت) ج۹۳ ، ص۳۴۰ – فضایل الاشهر الثلاثه ص۹۵" @kanoon_tafakor
۱ ✅تذکر اول: باید سطح ما سطح علم و دانش شود: 🔹اگر سطح ما سطح علم و دانش شد، آن موقع خیالمان راحت است. نکند در کلاسی شرکت داشته باشیم و یا کتابی را مطالعه کنیم ولی سطح خود را ارتقاء نبخشیده باشیم. کسانی که سطح خود را ارتقاء می بخشند، سیر سریعی در علم می یابند. 🔹کسانی که به سطح علم دست می یابند، می فهمند که دارند علمی را کار می کنند و به عالَم علم دست می یابند. عده ای هستند که مشغول فعالیت های علمی هستند ولی نمی فهمند که قدمی در وادی علم نهاده اند؛ مثل اینکه علمِ اصول کار می کنند ولی نمی فهمند که اصول کار می کنند. عده ای فلسفه کار می کنند ولی درکی از فلسفه خواندن ندارند. تا سطح ارتقاء نیابد، مشکل حل نمی شود. 💠باید به خود نهیب بزنیم انسان باید به خود نهیبی بزند و به خود تفهیم کند که دارد فلسفه می خواند، دارد اصول می خواند، دارد فقه می خواند، تا لوازم اینها را بپذیرد و با رعایت لوازم نتیجه ها حاصل گردد. ارتقاء سطح و همسانی و یکسانی سطحی با دانش و علم منوط به این است که تمرکز حاصل گردد. توحد نیاز است و توحد ها هم با تعلق جمع نمی شود؛ باید تعلق ها از بین رود تا با توحد، تعقل حاصل شود. 🔹باید مواجهت با دانش صورت گیرد و مواجهت با دانش سطح را ارتقاء می بخشد. مواجهت با دانش، اقبال به دانش و إعراض از هر چیزی است که دانش را از انسان می گیرد. 💠اقبال به دانش با یکسری فعالیت های مناسب صورت می گیرد: 1⃣مطالعه است؛ که انسان می تواند با این فعالیت تابشی بر جانش داشته باشد و گزینه هایی را برای او مطرح نماید. 2⃣مباحثه است؛ مباحثه مواجهت را فراهم می کند و اجازه می دهد که علم از ذهن به زبان کشانیده شود و بر سر زبان جاری گردد و از زبان به ذهن کشیده شود و شناخت ذهنی را فراهم آورد و تحکیم و تثبیت را برای ذهن فراهم کند . 3⃣تفکر است؛ تفکر و اندیشه درگیری است که برای ذهن حاصل می شود و با درگیری که ذهن پیدا می کند ، امکان غور بیشتری برای ذهن حاصل می شود و ذهن آماده تر می شود . تفکر قرار است لایه های عمیق تری از مطلب که در ارتباط سطحی به دست می آید را در اختیار قرار دهد و انسان را در واقع با مراتب باطنی تر از واقعیت آشنا نماید و به عبارتی مطالعه ای دوباره است که انسان محقق می سازد. 4⃣مرور و تکرار است؛ بدون مرور و تکرار ، نباید به دنبال نتیجه باشیم . مرور و تکرار انس بیشتری برای ذهن حاصل می کند و باعث می شود که هیبت و صولت مطلب شکسته شود و جهات متعددی از آن را ببیند و بستری برای تذکر فراهم آورد که انسان بتواند متذکرانه به او نظر افکند و او را اگر ایمانی است به قلب بکشاند . 5⃣نوشتن است؛ که باید علم به دست بیاید و بتواند از طریق نوشتن یادگیری متناسب خودش را داشته باشد . چون وقتی انسان می نویسد ، هر چند در ظاهر آنچه را که یاد گرفته است را می نویسد و ابراز می کند ولی در واقع آنچه را که می نویسد تازه یاد می گیرد و نوشتن خود یگ یادگیری دوباره و جدید و تحکیم و تثبیت است. ادامه دارد... . @kanoon_tafakor
۲ 💠ادامه تذکر اول: باید سطح ما سطح علم و دانش شود. 🔹عده ای هستند که کتابی را که درس می گیرند و یا مطالعه می کنند، سعی نمی کنند که خودشان را به سطح کتاب برسانند و به دنبال آن به سطحِ علم دست یابند و بلکه همیشه سطح و فکر و فهم شان کمتر از کتاب و فکر تجلی یافته در آن است و قَد آنها خیلی کوتاه تر از فهم آن کتاب است و سعی هم نمی کنند که خود را ارتقاء دهند 🔹و در حالی که می توانند بهره شان را از کتاب بالا ببرند و متأسفانه کتاب را می گذرانند و آن حظّی را که باید ببرند نمی برند. 🔹به همین جهت به دنبال خواندن کتاب های بیشتر هستند و همیشه می خواهند کتاب های بعدی هم در کار باشد تا مشکلاتشان را آنجا حلّ کنند. 🔹ولی اینها حتی اگر به کتاب های بعدی هم برسند چون سطح شان پایین تر از کتاب هست نمی توانند حظّ کامل و وافی را از کتاب ببرند و همیشه درس خواندن و مطالعات خود را در اعتراض و نِق و غُر می گذرانند و نمی توانند لذّت ببرند. 💠مهم آن است که دانش پژوه، به قدر سطح و ظرفیت کتاب، با کتاب، خود را به سطح کتاب و فکر نویسنده برساند. 🔹نمی شود کسی کتاب تربیتی همچون کتاب تربیت دینی کودک 🍃آیت الله حائری🍃 را بخواند ولی سطحش را پایین تر از کتاب و فکر نویسنده نگه دارد و بعد ادّعا کند که کتاب را خوانده است؛ در حالی که این شخص کتاب را آن طور که باید و شاید نخوانده بلکه مطالبی را با توهمّات خودش همراه کرده است و از سرِ توهّم، گمان می کند که کتاب را پیش برده است . 🔹در این چند ساله مکرّر دیده ام چه بسیار دانش پژوهانی که مشغول کتابی بوده اند ولی سطح کتاب خیلی بالاتر از آنها بوده و به همین جهت کتاب را از دست دادند و حتی می توانم بگویم به کرّات دیدم که مسیر ملّاگی و عالمیت خودشان را سدّ نمودند و آرام آرام مسیر زندگی شان تغییر کرد. 🔹وقتی کتابی می خوانید و یا درس کتابی را گرفته اید، فرض کنید که در این موضوع فقط قرار است همین کتاب گذرانده شود و کتابی دیگر در کار نیست؛ با این فرض، کتاب بسیار دقیق خوانده می شود و دانش پژوه سعی می کند خودش را به سطح فکر کتاب در نوشتارش برساند . 🔹اگر سطح ما سطح علم و دانش باشد در اینصورت علم خود را عرضه می کند و چون واقعیت را می نمایاند می توان در واقعیت غور کرد و آن موقع است که فهم صورت گرفته است . 🔹از جمله مواردی که می تواند سطح ما را همان سطح علم و دانشی که مشغولش هستیم بکند که پرسش داشته باشیم ؛ علمی را که برای اش پرسش نداریم انتظار نداشته باشید ذهن و عقل خودمان را به خدمت اش ببریم . رسیدن به ساحت پرسش سختی و زحمت دارد و دردسرهای متعددی را در پی دارد . انسان تمامی فعالیت های فوق را باید داشته باشد تا برسد به پرسش و نیاز که اگر رسید آن موقع است که سطح ما می شود سطح علم و دانش که در اینصورت علم و دانش سخن می گوید و گفتن دارد و ما گوش و شنیدن می شویم. 🔹عده ای کتاب روان شناسی می خوانند ولی هنوز سطحش آن کتاب نشده است تا راهی برای حرکت در آن علم فراهم آید . وقتی من سطح ام ، سطح کتاب نشود انتظار نباید داشت راه برای حرکت در علم باز شود . من در کتاب باید دغدغه های نویسنده را دست یابم تا بتوانم با آن همراه شوم و گرنه کتابی را که بدون فهم دغدغه های نویسنده می خوانم ، نمی توانم ادّعا کنم که گوش شنوایی را به خدمت نویسنده گذارده ام تا بشنوم آنچه را می خواهد بگوید . 🔹اگر سطح ما سطح علم و دانش بشود ، به مرتبۀ گوش کردن رسیده ایم چون حرفی نداریم که بزنیم بلکه گوشی هستیم که باید بشنویم . 🔹چون با پرسش ، حسّ نیاز برانگیخته می شود و با نیاز ، کار ما تقاضا است که با تقاضا فقط منتظریم که چگونه نیاز من برطرف می شود از اینرو تازه به مقام گوش کردن می رسیم و کنار نوشتن و خواندن ، گوش کردن در دستور کار ما قرار می گیرد . 🔹کسانی که هنوز به مرحلۀ گوش کردن نرسیده اند ، اینها در واقع کودکانی هستند که در جمع و محفلی با پدران خود شرکت کرده اند ولی صحبت های آن محفل دردی از دردهای کودک دواء نمی کند و تنها چیزی که می تواند مشکل اش را حلّ کند بازی است و دور شدن از صحبت هایی که در آن محفل صورت می گیرد . این کودک گوش نیست و هنر گوش کردن ندارد چون گوشی ندارد از اینرو اگر گوش شد تازه اهل آن محفل می شوند . 🔹عده ای هستند که کتابی را تمام می کنند ولی نمی فهمند که تمام شد چون وارد کتاب نشدند که بفهمند تمام شد چون نه چشم بودند و نه گوش و بلکه همه اش زبان بود و گفتن و دائما یا زبان بدن و یا زبان خیال مشغول صحبت بود که آنقدر صحبت کرد که نگذاشت که بفهمیم که کتاب چه می گوید از اینرو سطح این شخص هنوز سطح کتاب نیست و یا سطح آن هنوز سطح کلاس نیست چون نیاز ندارد و اگر نیاز ندارد چون پرسش ندارد . @kanoon_tafakor
۳ 💠ادامه تذکر اول:باید سطح ما سطح علم و دانش شود 🔹...شنیدن مهم است ، گوش کردن ضرورت دارد و گرنه راه باز نمی شود . باید در محضر علم در سطح کتاب فقط شنید و نباید حرفی زد که اگر حرف زده شد،علم به سخن نمی آید و حرفی نمی زند و آن موقع نمی توانیم خودمان را همراه کتاب به سطحِ علم نزدیک کنیم و شاید به این دلیل است که در مورد قرآن می فرماید : « و اذا قری القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلکم ترحمون – ۲۰۴ / اعراف » سکوت و حرف نزدن بعد از اینکه بنا بر شنیدن شد حتما ثمر بخش است و به نتیجه منجر می شود . 🔹کسی که می خواهد بشنود ، موقعی که کسی حرف می زند ، نباید حرف زد که اگر با موبایل حرف زدیم و با شبکه های اجتماعی حرف زدیم و با دیگران حرف زدیم و یا خودمان را در خیال خود مشغول نمودیم و در ذهن با مشکلات و معضلات روزمره دست و پنجه نرم کردیم و از آن ها خود را خارج نساختیم و فکر و توجه را به سمت اش نبردیم ، آن موقع او یا حرف نمی زند و یا اگر حرف بزند صدای اش آن قدر کم است که به گوش ما نمی رسد . از اینرو باید ساکت شد و به او دل سپرد و تا صمت به صحنه نیاید ، حقیقت هایی که در کتاب قرار است ارائه شود به گوش نمی رسد . 🔹باید مقابل کتاب در کلاس ، صمت و سکوت داشت تا باغی برای تفکر و اندیشه ساخته شود «الصّمت‏ روضة الفكر. » ( شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم ؛ ج‏1 ؛ ص146 ) صمت و سکوت در برابر علم ، سلامتی از هر آفتی را رقم می زند و انسان می تواند بیمه شود و سنگینی در علم با سکوتی است که انسان در برابر علم دارد ؛ علم خاصیتی دارد و اگر بخواهد در جان کسی خانه کند لازمه اش این است انسان سنگینی داشته باشد و گرنه بدون اینکه سنگینی داشته باشد نمی تواند تحمّلی برای علم داشته باشد چون بار سنگین دوش متناسب می خواهد ؛ سنگینی و ادب در برابر علم با صمت و سکوت است . « الصّمت‏ وقار و سلامة » ( شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم ؛ ج‏1 ؛ ص179 ) « الصّمت‏ يكسيك الوقار » (شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم ؛ ج‏2 ؛ ص58 ) 🔹چون انسان ادب در برابر علم به خرج نمی دهد و غیر محترمانه صحبت می کند از اینرو علم با غیرتی که دارد به جان نمی نشیند . 🔹 مطالعه ، مباحثه ، مرور و تکرار ، نوشتن ، نظم و پی گیری درسی و شرکتِ منظم بدون غیبت در کلاس ، گوش سپردن است و اینها سکوتی است که در برابر نطقِ علم محقق می شود . 🔹ولی مطالعه نکردن و مباحثه نکردن و تفکر نکردن و ننوشتن و مشغولیت های ذهنی و خیالی همه اش نطقِ در برابر نطقِ علم است که در اینصورت انسان در عالَم خودش دارد سیر می کند و علم هم در عالَم خودش عرضه می کند و تا اتحاد و وحدت عالَمین صورت نگیرد راه برای علم باز نمی شود و بلکه در عالَمین افتراق و جدایی و انفصال و فاصله و دوری است و این باعث می شود که علم عر ضۀ به جان نشود . 🔹بدین جهت است که نمی شود فقط زبانِ دهان را در برابر علم بست ولی زبان خیال را باز گذاشت تا هر چه ازدهانش در می آید خارج کند که آن موقع بر این صمت فایده ای مترتب نمی شود . « الصّمت‏ بغير تفكّر خرس » ( شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم ؛ ج‏1 ؛ ص338 ) در واقع صمت و سکوتی که در برابر علم صورت می گیرد از آن کسانی است که از فطانت و سرعت دریافت برخوردارند ؛ آنهایی که احساس دریافت می کنند و سریع هم دریافت می کنند وقتی می بینند حقیقتی از ناحیۀ علم به جانشان عرضه می شود ، به سرعت نطقِ خودشان را کم و تمام می کنند و سکوت پیشه می کنند و در برابر ، گوش می سپرند تا بتوانند دریافت خودشان را داشته باشند و به آن خللی وارد نشود . « الصّمت‏ آية النّبل و ثمرة العقل. » ( شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم ؛ ج‏1 ؛ ص354 ) @kanoon_tafakor
1_304118282.mp3
17M
موضوع : ضرورت انس با ادعیه در زندگی جلسه اول حجه الاسلام والمسلمین استاد مهدی منصوری @kanoon_tafakor
💠مروری برکتاب 🍃"درسنامه ی غناء و موسیقی" در س خارج فقه مقام معظم رهبری🍃 🔹توسط حجت الاالسلام و المسلمین استاد مهدی منصوری🔹 @kanoon_tafakor 👇👇👇
مروری بر کتاب غنا و موسیقی،جلسه دوم.mp3
3.94M
حجت الاسلام والمسلمین استادمهدی منصوری جلسه دوم
(۱۸) 💠ادعیه اجازه نمی دهد که سرِ ما کلاه رود. 🔹این بد سلیقگی ماست که در دنیا حداقلی ترین چیزها را می خواهیم؛ 🔹آن قدر هیجانات دنیایی چشم ما را می گیرد که گمان می کنیم بدون آنها زندگی غیر قابل امکان است و فکر ما این شده است که اگر خیلی از اینها در زندگی ما نباشد، نمی شود نام زندگی بر این روز و شب کردن گذاشت و اگر هم نام زندگی بشود بر آن گذاشت، زندگی مردگان بیش نیست و بی نشاط تر از این زندگی تصویر ندارد. 🔹ما زندگی بی شهرت، بی موسیقی را تصویر نداریم؛ زندگی بی اتلاف وقت را معنادار نمی دانیم؛ زن بی آرایش را زن نمی دانیم و همین است که می بینید فیلم سازان ما با همین اندیشه به پیش می روند و فیلم هایی ارائه می کنند که نیازها و دغدغه ها را در همین جهات خلاصه می کنند و پیامی جز لاابالی گری به ارمغان نمی آورند. 🔹این از یک طرف است ولی از طرفی نمی توان به طلب معنویت هم که برخاسته از نیاز فطری معنوی است، بی توجه ماند؛ از یک جهت تقاضای معنویت است که در درون انسان ندایی سر می دهد ولی چون به آن نپرداخته ایم و برای آن وقت صرف نکرده ایم، صدایی از دور به گوش ما می رساند؛ 🔹از یک جهت آدم های کوتاه بین و سطحی نگر نشاط را در ابالی گری و اتلاف وقت و رسیدن به لذت ها و مبارزه نکردن می دانند و پای منبر فیلم ها می نشینند که دلقک ها بر روی آن به جای عرضۀ حقیقت، با هیچ و پوچ می خندانند ولی ارضاء نشاط نمی کنند؛ 🔹حال این انسان وقتی خنده اش تمام می شود، آن تقاضای معنویت که نیاز اصیل بود و جوابی دریافت نکرد به صحنه می آید و چون از طرفی راهی پیدا نکرده ام که چگونه جواب را بدهم و در راه ها فقط لاابالی گری را یاد گرفته ام، در جوابگویی به معنویت هم بی راهه می روم و به جای اینکه به سمت ادعیه و عبادات بروم، به سمت عرفان نوظهور می روم چون این معنویت را بالاخره می خواهم و نمی توانم از آن دست بردارم؛ هر چند کلاهی سرما گذاشتند و آن قدر به معنویت ها حمله ور شدند که یادمان رفت تشنگی در این حوزه هم داریم ولی بالاخره سرمان که خلوت بشود معنویت می آید و جواب می خواهد که متأسفانه جوابی وجود ندارد و شاید دیگر روی سعادت را نبینم چون که مسیر را به کلی غلط پیمودم. 🔹حال ادعیه هنرشان این است که نیازها را به صحنه می آورند تا بتوانیم زندگی متفاوت را در دنیا برای خود رقم بزنیم؛ زندگی ای که نیازهایش، دغدغه هایش، آرمان هایش، آینده اش بسیار متفاوت با زندگی است که در فیلم ها و پیام های بازرگانی و ..... به ما ارائه می دهند و توصیه می کنند . 🔹این است که اگر اُنس با ادعیه در زندگی ما حاصل شد و توانستیم با خدا به بهترین وجه ممکن سخن بگوییم که در ادعیه چنین است، آن موقع نیازهایمان را با خدا از زبان معصوم درمیان می گذاریم و زندگی را وسیله ای برای خرج آن نیازها قرار می دهیم؛ 🔹 اینجاست که سرِما کلاه گشادی - که اهل غفلت با ابزارهای مختلف قصد دارند بر سر ما بگذارند – نمی رود و متذکر عالَم دیگر و عهدی دیگر هستیم که آمده ایم در دنیا « بَلی » و « لبیک » بگوییم و برویم. @mtabeen @kanoon_tafakor