شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت237 گذر از طوفان✨ سر کوچه از تاکسی پیاده شدیم پریسا بقیه کرایه ر
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت238
گذر از طوفان✨
صدای ترانه جان گفتن عموصابر از خواب بیدارم کرد با انگشتام چشم هام رو ماساژ دادم نشستم وکش قوسی به بدنم دادم
_سلام عمو کی اومدی
_سلام عزیزم همین الان بلند شو لباساتو عوض کن بریم
_چشم الان آماده میشم
بلند شدم قبل از اینکه از اتاق بیرون برم عمو صدام زد چرخیدم
_جانم ؟
_خونه چرا انقد بهم ریخته س؟
لبم رو پایین کشیدم
_ناز بانو چند روز مونده به عید یادش افتاده خونه تکونی کنه
سرش رو متاسفم تکون داد باید بگم بیان کمکش وگرنه احتمالا سال تحویل هم خونه همینطور میمونه
آروم خندیدم همراه عمو از اتاق بیرون رفتم
آبی به دست وصورتم زدم از سرویس بیرون اومدم برگشتم داخل اتاقم تند تند لباس هام رو عوض کردم پاکتی که فروغی داده بود رو داخل کیفم گذاشتم و از اتاق بیرون رفتم
_عمو من آماده م
از روی مبل بلند شد وسمت در هال اومد
_زن داداش ما رفتیم ترانه هم تا یه ساعت پیش داداشش باشه سلمان میارش خونه
_باشه داداش بسلامت
عمو سمت ناز بانو چرخید
_فردا میگم بیان کمکتون کارهای خونه تموم بشه
چند قدم جلوتر اومد
_داداش زحمت نیفتید باترانه کارا رو انجام میدیم
عمو از حرفش جا خورد به وسایل داخل هال اشاره کرد و در جوابش گفت
_ترانه این وسایل سنگین رو جابجا کنه اصلا نباید کار کنه
نازبانو دست و پاشو گم کرد
نه منظورم این نبود کار سنگین انجام بده
به چشم هاش خیره شدم و ابروهام رو بالا انداختم از طرز نگاه کردنم هول کرد وسرش رو پایین انداخت
_عمو بریم دیر نشه
خداحافظی گفت وسمتم اومد
_بریم عزیزم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
سلام
دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍
🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند
.
https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95
♥️🍃
بمناسبت سالروز تولد شهید حمید سیاهکالی.
🌸🍃به نیت شادی روح این شهید عزیز.
سهم هر نفر ۱۰۰ صلوات و یک یس.🌸🍃
ان شاءالله بتونید از این شهید عزیز هدیه خود رو دریافت کنید😍
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت238 گذر از طوفان✨ صدای ترانه جان گفتن عموصابر از خواب بیدارم ک
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت239
گذر از طوفان✨
عمو ماشین رو جلوی در بیمارستان پارک کرد پیاده شدیم و داخل رفتیم باقدم های تند حیاط رو رد کردیم وارد سالن شدیم به طرف پله ها رفتم عمو با تعجب صدام زد
_کجا میری بیا با آسانسور بریم
_عمو دیر باز میشه با پله راحت ترم
خنده صدا داری کرد
_باشه عمو جان برو الان منم میام
نفس نفس زنان پله هارو بالا رفتم آروم در اتاق رو باز کردم بابا که مشغول خوندن قرآن بود سرش رو سمت در چرخوند سلام کردم مثل صبح آهی کشید وجوابم رو داد
جلو رفتم و صورتش رو بوسیدم
_اینطور آه میکشی ناراحت میشم ها بعد نگی بهت نگفتم
_بخاطر اشتباهات من تو سخت ترین شرایط افتادی انتظار داری آه نکشم
_نه نکش من حاضرم هر کاری بکنم فقط حال شما خوب باشه بعدشم سخت ترین شرایط کجابود
_اینطور میگی که من ناراحت نباشم
_باباجونم بعد حرف میزنیم باشه؟الان میشه تا عمو نیومده یه چیزی بهت بگم؟
_آره دخترم بگو
_آقای فروغی یه برگه دادن براتون بیارم
سرش رو تکون داد قرآن رو بست بوسه ای روی جلدش زد بعد از چند ثانیه سکوت گفت
_ترانه بابا این آقای فروغی رو چقد میشناسی ؟
با سوالی که پرسید هنگ کردم
_اصلا چطوری استخدام شدید توی شرکتش
زبونم رو روی لبم که خشک شده بود کشیدم
_بابا من اصلا شناختی ازشون ندارم از طریق آگاهی استخدام
_رفتارش داخل شرکتش چطوره؟
_رفتار بعدی ازشون ندیدم
_بابا جان شماره آقا سید که فروشگاه داره رو ببین پریسا با پدرش میتونه بره ازش بگیره برات بفرسته
تعجب کردم وگفتم
_الان بره؟
_آره
_چشم الان زنگ بهش میزنم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
سلام
دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍
🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند
.
https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95
.گذر از طوفان
پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
وَ عَسَی أَن تَکرَهُوا شَیئًا وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم
وَ عَسَی أن تَحِبُّوا شَیئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم...
چه بسا چیزی را دوست ندارید و آن به سود شماست
و چه بسا چیزی را دوست دارید و آن به ضرر شماست
البقره/۲۱۶
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت239 گذر از طوفان✨ عمو ماشین رو جلوی در بیمارستان پارک کرد پیاد
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت240
گذر از طوفان✨
شماره پریسا رو گرفتم کاری که بابا خواسته بود رو بهش گفتم و گوشی رو قطع کردم
لبه تخت نشستم به صورت مهربون بابا زل زدم
کامل سمتم چرخید
_چیزی میخوای بگی اینطور نگاه میکنی؟
لبخندی زدم
_نه فقط دوست دارم به این چشم های آرام بخش زل بزنم ازتون چشم بر ندارم
دستش رو بلند کرد آروم روی دماغم زد
_ماشاءالله زبونت که زبون نیست
آروم خندیدم
_پس چیه؟
_انقد شیرین حرف میزنی میشه بهش گفت عسل یا قند وشکر یا
وسط حرفش پریدم
_پیش عمو نگید دیگه بهم قندو شکر بجای اسمم میگه
لبخند بی جونی زد
_از بس دوست دارن باهات شوخی میکنن
_میدونم
صدای زنگ گوشیم وسط حرف زدنمون بلند شد نگاهی به صفحه ش انداختم وجواب دادم
_جانم پریسا ؟
_ترانه الان با بابا اومدیم فروشگاه آقا سید مغازه کناریشون میگه بار براشون اومده تعطیل کردن
_عه دستت درد نکنه ببخشید زحمتتون انداختم
_نه عزیزم تا باشه از این زحمت ها از مغازه کناریشون پرسیدیم شماره سید دارید گفت نه ولی فکر کنم الکی گفت نخواست شماره رو بده حالا فردا میایم ازش میگیریم
_آره راه دیگه ای نیست ممنون عزیزم از بابات تشکر کن
_خواهش میکنم چشم ،بابا میگه سلام به حاجی برسون
_چشم
وسط حرف زدنم گفتم
_پریسا و پدرش سلام میرسونن
بابا لبخند روی لبش اومد
_سلامت باشن سلام برسون
_پریسا جان باباهم سلام میرسونه فعلا کاری نداری؟
_زنده باشه ،نه عزیزم
خدا حافظی کردم و گوشی رو قطع کردم بابا فوری پرسید
_چی شد؟
گوشی رو داخل جیبم گذاشتم
_فروشگاه تعطیل بوده فردا خودم برگردم خونه سر راه میرم شماره رو میگیرم
_حتما حکمتی هست ،فردا از آقای خجسته خیلی تشکر کن
_باشه چشم بابا شماره سید رو میخواید چکار؟
_چند تا سوال ازش دارم ،اون نوشته رو بردار فعلا خودم بهت میگم کی بیاریش شایدم لازم نباشه بیاریش فقط بزارش جایی کسی نبینش
_خونه که نمیتونم نگهش دارم میترسم داخل کیفمم باشه فردا بدمش آقای فروغی؟
سرش رو تکون داد
_آره دخترم اگر پرسید چرا امضا نکردم بگو بابا گفته خودم خبر میدم
_چشم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
سلام
دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍
🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند
.
https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95
.گذر از طوفان
پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
•💛🕊•
دلخوشمباتواگرازدورصحبتمیکنم
باسلامی،هرکجاباشمزیارتمیکنم..!
#صلےاللهعلیڪیااباعبدلله
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت240 گذر از طوفان✨ شماره پریسا رو گرفتم کاری که بابا خواسته بود
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت241
گذر از طوفان✨
جلوی در خونه از ماشین عمو پیاده شدم باکلید توی دستم در باز کردم و دستی برای عمو تکون دادم و داخل رفتم
ناز بانو با دیدنم از روی سکو بلند شد سلام کردم با لحن طلبکاری جوابم رو داد وپرسید
_تنها اومدی خونه؟
_نه عمو سلمان رسوندم
در راهرو باز کردم پشت سرم اومد غر غر کنان گفت
_وقتی بهت میگم سر کار نرو کارای خونه رو انجام بدیم حرف تو کله ت نمیره حالا فردا باید عمه و زن عموهاتو تحمل کنم بیان کمک بعدشم منت گذاشتن هاشون از فامیلا بشنوم هرجا برن بگن رفتیم خونه صادق تمیز کردیم
در هال محکم بستم وسمتش چرخیدم عصبانی گفتم
_داری چی میگی یه ریز پشت سرهم غر میزنی رو اعصابم راه میری
تو عادت داری بری پشت سر عالم و آدم حرف بزنی تا حالا کی از خانواده بابا بهت حرفی زده؟ انقد کاری بهت نداشتن وندارن روز به روز روت بیشتر میشه
بعدشم قرار نیست زن عمو یا عمه اینا بیان کاراتو انجام بدن عمو زنگ زد به این دفتر های خدمات نظافتی دو تا خانم فردا میان کمکت خودشم هزینه رو حساب کرد
نزدیک تر اومد با صدای پایینی پررو تر از قبل جواب داد
_چرا داد میزنی یواش تر حرف بزن نرگس بیدار بشه دیگه نمیخوابه
_خدا وکیلی یه روی داری که تا حالا ندیدم کسی در حد تو باشه
ابرو هاش رو توی هم گره زد و با لحن تندی گفت
_ترانه حواستو جمع کن درست با من حرف بزن وگرنه بد برات تموم میشه
سمت اتاقم رفتم و دستگیره پایین کشیدم
_تا الانشم کم بدی در حقمون نکردی طوری حرف میزنی انگار بجز خوبی هیچ رفتاری نداشتی
داخل اتاق رفتم برای اینکه در باهاش هم کلام نشم در رو بستم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
سلام
دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍
🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند
.
https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95
یا خیرَ مَن خلابهِ وحید
ای بهترین کسی که شخص تنها، با او خلوت می کند ...
اگر نبودی ما با این همه تنهایی چه می کردیم؟!
#صحیفه_سجادیه
.گذر از طوفان
پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
دلتون رو گرفتار این پیچ و خم دنیا نکنید، این پیچ و خم دنیا انسان رو به باتلاق می برد و
گرفتار می کند ازش نجات هم نمیشه پیدا کرد
#شهید_احمد_کاظمی🌷
انسان به دنبال ساختن خویش میتواند محیط اجتماعی خویش را بسازد
شهید چمران🌱
💠این را من به جوانها میگویم؛
دنبال تعلقات پَست نباشیم،
همهٔ ما، راهی به یک سمت هستیم!🌹
#شهیدحاجقاسمسلیمانی
هدایت شده از شـــهــیــدانـــه🌱
.گذر از طوفان
پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.