eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.9هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  حضرت مادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وفات حضرت ام البنین(س) 🖤🖤 باز بیا تو پای حرفام بشین تو رو صدا میزنم...
هدایت شده از دُرنـجف
Jazbeh_eshgh.pdf
78.5K
زیارت نامه حضرت ام البنین سلام الله علیها🖤
هدایت شده از دُرنـجف
پیامبرمان‌ میفرمود که: هر کسی از علی‌علیه‌السلام ولایت پذیری داشته باشد؛ به میرسد... مناقب‌امیرالمومنین،ص۹۲
هدایت شده از  حضرت مادر
تصمیم گرفتیم با کمک شما دوستان برای این عزیزان قدمی برداریم می‌خواهید در ثواب آن لحظه شریک باشید؟ از ده هزار تا هرچقد در توانتونه کمک یا صدقه بدید بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون با آقا امیرالمومنین(ع) و خانم حضرت زهرا(س)
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1166 گذر از طوفان✨ بعد از چند روز که حال جسمیم کمی بهتر شد خا
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ صدای داداش و زن داداش گفتن محیا بلند شد طاها در اتاق رو باز کرد _جانم آبجی ؟ _مهمون ها اومدن بیاید _چشم الان میایم از اتاق بیرون رفتیم مامان با دیدن هر دوتاتون لبخندی زد و به گوشه بالای هال اشاره کرد _نورا جان برو بشین سر جات پیش بچه ها باش با تعجب گفتم _برای استقبال نیام؟ _نه عزیزم زیاد سر پا نباشی بهتره بشین مهمون ها اومدن پیشت چند لحظه بلند شو سلام و احوال پرسی بکن دو باره بشین ناخواسته نگاهم سمت طاها رفت لبخند زنان آروم کنار گوشم گفت _به حرف مامان گوش بده سوالی به چشم هاش زل زدم _تو به مامان گفتی وسط حرفم پرید _نورا جان برو بشین مهمون ها رفتن حرف میزنیم الان وقت سوال پرسیدن نیست ولی امشب باید بهم توضیح بده دلیل این کارش چی بوده شاید بخاطر اومدن ناز بانو باشه دستش رو روی کمرم گذاشت _برو عزیزم زیر لب باشه ای گفتم به طرف گهواره ها رفتم و نشستم به محض ورود بالا سریع بلند شدم و لبخند روی لبم نشست چند قدمی جلو رفتم سلام کردم و خودم رو توی بغل بابا انداختم جوابم رو داد و روی سرم رو بوسید کمی از بابا فاصله گرفتم _خوبی بابا جان ،بچه ها خوبن؟ سرم رو پایین انداختم _ممنون بابا جون ،خداروشکر همه خوبیم _الحمدالله بعد از حال و احوال کردن با همه مهمون ها سر جام نشستم عمه و خاله کنارم نشستن مشغول حرف زدن شدن با صدای گریه امیر همه نگاه ها سمت گهواره ش رفت خاله امیر رو برداشت ذوق زده چند ثانیه ای بهش خیره شد و آروم روی لپش رو بوس کرد و روی دستهام گذاشتش _نورا جان خاله بهش شیر بده حتما گرسنه شه نگاهم توی هال چرخید و زیر لب گفتم _اینجا که نمیشه برم داخل اتاق بهتره عمه پشت سر حرفم گفت _عمه جان بچرخ سمت دیوار من وخاله ت هم پشتت میشینیم اینطوری مشخص نیستی بی صدا خندیدم _نه دوست ندارم پشت به مهمون ها بشینم میرم داخل اتاق اونجا راحت تر هستم عمه امیر رو ازم گرفت به کمک خاله بلند شدم مینا امیر رو بغل گرفت، در اتاق رو باز کردم داخل رفتیم روی تخت نشستم مینا امیر رو بغلم گذاشت _نورا جان خواستی بیایی داخل هال صدام بزن بیام _چشم دستتون دردنکنه به صورت فرشته کوچولویی که توی بغل گرفته بودم خیره شدم دستش رو آروم بالا آوردم چند باری بوسش کردم با باز شدن در اتاق کمی چرخیدم با صدای پایینی گفتم _طاها جان ؟ ناز بانو با اخم توی چهار چوپ قرار گرفت و طلبکار گفت _با همین جان جان گفتنت خودتو انداختی به این خانواده پسرشون رو خر کردی که بگیرت زبونم خشک شد امیر رو محکم تر توی بغلم گرفتم با داخل اومدنش و بسته شدن در اتاق یهوی ضربان قلبم بالا رفت آینده😐😐😐😐 https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
سلام کشتی امن نجات نوکرها سلام ای تو حیات و ممات نوکرها سلام شاه دو عالم، سلام اربابم سلام بر تو شد از واجبات نوکرها @karbala_ya_hosein
☀️ قرار هرروز منتظران عهد ببندیم محمکتر از همیشه... 🧡
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨🌘✨✨ ✨🌘 #قسمت‌پانزدهم سراب🕳 همزمان با ورود صدرا دایی از روی مبل بلند شد نگاهش بین چمدون
✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨🌘✨✨ ✨🌘 سراب🕳 بشقاب ها رو روی سینک گذاشتم شیر آب رو باز کردم زیبا خانم خودش رو بهم رسوند _صنم جان چکار میکنی برو بخواب _ظرفها رو بشورم میرم اسکاج رو از دستم گرفت لبخندی زد _صبح میشورمشون الان با سر و صدای ظرف ها همه بد بخواب میشن آروم خندیدم _نمیزارم سر و صدا بشه به شیر آب اشاره کرد _دختر با من بحث نکن دستت رو بشور برو امکان نداره زیبا خانم ظرفهای شب رو بزاره صبح بشور تنها کسی که برای کمک کردن بهش حریفش میشه مامان و خاله هستن کاری که گفت رو انجام دادم و سمت اتاق رفتم نگاهی به بالشت و پتوی وسط اتاق انداختم پس صدرا پیش دایی نمیخوابه روی لبه تخت نشستم و چشم هام رو بستم با صدای صنم گفتن صدرا چشم هام رو باز کردم چمدون رو کنار تخت گذاشت روی یک زانو رو بروم نشست دستش رو زیر چونه ام گذاشت ‌سرم رو بلند کردم باهاش چشم تو چشم شدم لبخند کم رنگی گوشه لبش نشست _ آبجی کوچیکه اینطوری دمغ نبینمت آب دهنم رو قورت دادم سعی کردم لبخند بزنم _خوبم _هر کی تو رو نشناسه من که تو رو از بر هستم پس با لبخند زدن ظاهر سازی نکن درست میگه من برای هرکسی بتونم انکار کنم برای صدرا و اعضای خانواده ام نمیتونم منکر حال بدم بشم الانم تا حرف نزنم و آروم نشم بیخیالم نمیشه پس بهتره حرف بزنم شاید به یه نتیجه درست برسیم _داداش من چکار کنم از دست این خانواده راحت بشم؟ به تخت تکیه داد و بعد چند ثانیه سکوت متفکرانه پرسید _صنم چرا حرف نمیزنی خودت و ما رو راحتی کنی ‌،چی از مازیار میدونی ؟چرا میترسی حرف بزنی؟ نوچی کردم و چشم هام رو بستم و بازشون کردم _من هرچی بگم میگید تهمت مخصوصا بابا باور نمیکنه اون وقت حرف زدن من به درد نمیخوره برای خودمم دردسر میشه که چرا به پسره حاج فتاح حرف زدم روی زمین جابجا شد و چهار زانو نشست _تو هرچیزی که مطمئنی درسته به من بگو بقیه ش رو بسپار به من و سعید خودمون حلش میکنیم انگشتم رو روی پیشونیم کشیدم _قبلا هم گفتم من فقط چند مورد از آمار دادن و دردسر درست کردن برای بچه های دانشگاه رو ازش دیدم ولی حرفهای زیادی پشت سرش میزنن که خیلی ها میگن سند و مدرک برای حرفشون دارن و میتونن ثابت کنن نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ قسمت اول https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/54932 ✨ ✨🌘🌘✨🌘🌘✨ ✨🌘🌘✨🌘🌘✨🌘✨🌘✨
عزیزان یه هست بخاطر شرایط زندگیش و مخارج و بدهی وسایلشون فروخته که بتونه بدهیشون تسویه کنه ولی کم دارن هیچ کسی رو هم ندارن بهشون کمک کنن بهشون فشار آوردن اگر تاپنجشنبه تسویه نشه زندان می افته هر عزیزی میتونه از ده هزار تا هرچقد در توانتونه کمک یا صدقه بدید بتونیم بدهی براشون تسویه کنیم واریز بزنن جمع میشه یاعلی بگید بتونیم این مشکل حل کنیم بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون با آقا امیرالمومنین(ع) و خانم حضرت زهرا(س)
شـــهــیــدانـــه🌱
عزیزان یه #پدر۷۰ساله‌که‌مریض‌هم هست بخاطر شرایط زندگیش و مخارج و بدهی وسایلشون فروخته که بتونه بدهیش
عزیزان واریزی ها بگید برای شب یلدا یا بدهی کمک کنید مشکل این خانواده حل بشه شرایطشون خوب نیست
شـــهــیــدانـــه🌱
عزیزان یه #پدر۷۰ساله‌که‌مریض‌هم هست بخاطر شرایط زندگیش و مخارج و بدهی وسایلشون فروخته که بتونه بدهیش
عزیزان برای این خانواده فعلا ۲میلیون ۵۰۹هزار جمع شده کمک کنید بتونیم بدهیشون پرداخت کنیم شرایط خوبی نداره
هدایت شده از دُرنـجف
برای بچه شیعه حتی تصورشم قشنگه
هدایت شده از  حضرت مادر
آقای امام رضا(ع) بِعدد نُدوفات الثلج اَحبَّک به تعداد دانه های برف دوستت دارم🩵 ‹ ✨ ›
هدایت شده از بهشتیان 🌱
عزیزان یه هست بخاطر شرایط زندگیش و مخارج و بدهی وسایلشون فروخته که بتونه بدهیشون تسویه کنه ولی کم دارن هیچ کسی رو هم ندارن بهشون کمک کنن بهشون فشار آوردن اگر تاپنجشنبه تسویه نشه زندان می افته هر عزیزی میتونه از ده هزار تا هرچقد در توانتونه کمک یا صدقه بدید بتونیم بدهی براشون تسویه کنیم واریز بزنن جمع میشه یاعلی بگید بتونیم این مشکل حل کنیم بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون با آقا امیرالمومنین(ع) و خانم حضرت زهرا(س)
شـــهــیــدانـــه🌱
عزیزان یه #پدر۷۰ساله‌که‌مریض‌هم هست بخاطر شرایط زندگیش و مخارج و بدهی وسایلشون فروخته که بتونه بدهیش
عزیزان برای این خانواده فعلا ۲میلیون ۵۰۹هزار جمع شده کمک کنید بتونیم بدهیشون پرداخت کنیم شرایط خوبی ندارن
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1167 گذر از طوفان✨ صدای داداش و زن داداش گفتن محیا بلند شد طاه
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ سعی کردم در مقابلش خودم رو ضعیف نشون ندم و خونسرد رفتار کنم بزور زبونم رو چرخوندم و کنایه وار گفتم _اینجا دیگه خونه بابام نیست که بتونی بدون در زدن سرتو بندازی پایین در اتاق بازکنی داخل بیایی پوزخند پر از حرصی زد _خوبه خودت سربار خانواده شوهرت هستی داری پز خونه پدر شوهرتو میدی،هر وقت شوهرت خونه خرید و دستش از جیب باباش بیرون اومد و دست از سر ته مونده دارای صادق برداشت بعد زبونتو بچرخون حرف بزن الانم اومدم بهت هشدار بدم البته هم به خودت هم شوهرت که بیخیال زندگی من و دخترام بشید وگرنه یهوی در اتاق باز شد و طاها شتاب زده داخل اومد نفسش رو محکم بیرون فرستاد چند قدمی جلو اومد با اقتدار جلوی ناز بانو وایساد گفت _مهمون ها داخل هال هستن ناز بانو گلوش رو صاف کرد و با پرویی گفت _فکر میکردم صادق توی تربیت ترانه کوتاهی کرده میبینم که دامادشم توی بیرون کردن مهمون از خونه چند درجه سرتر انداخته از دخترش بالا زده باید یه دوره تربیت براتون بزارن طاها با لحن محکمی جواب داد _کسی که برای یاد گیری شعور و رفتاریش باید روی خودش کار کنه شما هستید نه من و خانمم از جوابی که شنید صورتش قرمز شد و ابروهاش رو توی هم کشید و وسط حرف طاها پرید _ببین بچه من نه خوشم از زنت میاد نه اطرافیانش که تو هم جزئشون میشی به این دختره چشم سفید هم گفتم اومدم به دوتاتون آخرین اخطار بدم که دور ور زندگی من و بچه هام پیداتون نشه وگرنه براتون بد میشه از مال و اموال بابات سیر نشدی که نقشه برای دو ریال زندگی صادق کشید این دختره اگر بهت وعده و عید ارثیه داده دروغ گفته خواسته خرش از پل بگذره از این حجم گستاخی و توهینش چشم هام گرد شد با عصبانیت گفتم _چی میگی خجالت بکش طاها دستش رو روی شونه م گذاشت _نورا جان صبرکن کامل سمت ناز بانو چرخید خونسرد و با جذبه گفت _اگر این چند وقت محترمانه باهاتون برخورده شده فقط به خاطر بابا بوده ، کسی هم که دنبال پول و مال و منال بقیه س شما هستید نه ما ،خوبه مدرک سند سازی های که با برادرتون کردید همه شون موجوده و همه چی بر علیه تون اون وقت شما تهمت بالا کشیدن ارث ومیرث بقیه میزنید ناز بانو یهوی رنگش پرید دستپاچه گفت _سند سازی چیه ؟چرا تهمت میزنی؟اینم نقشه جدیدتونه وکالت دارای صادق گرفتی اینطوری میخوای آینده من و بچه هامو نابود کنی طاها بی صدا خندید سرش رو متاسفم تکون داد _یعنی شما و برادرتون مغازه حاجی و زمین هارو نفروختید؟سند به اسم داماتون زده نشده بود؟زمینی که به اسم مادر نورا بود بیعانه برای فروشش تا انتقال سند نگرفته بودید بسه یا بازم بگم ؟ بُهت زده با چشم هام که از شدت گردشدن داشت از حدقه بیرون میزد نگاهم بین ناز بانو که دیگه توان حرف زدن نداشت و طاهای که مقتدرانه جلوش وایساده بود جابجا شد _طاها سند سازی چیه کی مغاز بابا و زمین ها فروخته شدن _عزیزم حرف میزنیم دوباره رو به ناز بانو گفت _پس کسی که باید پاش رو از زندگی بقیه بکشه بیرون شما هستی نه من و نورا از این به بعد هم هر کسی بخواد توی زندگیم تنش ایجاد کنه بی جواب نمیمونه ،من هم از بابا نخواستم وکالت بهم بده اصرار خودشون بود گفتن اینطوری خیالشون راحت تره ناز بانو که دیگه جوابی برای گفتن نداشت چادرش رو جمع کرد با حال گرفته ای از اتاق بیرون رفت آینده😅😅😅😅😅 https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از بهشتیان 🌱
عزیزان یه هست بخاطر شرایط زندگیش و مخارج و بدهی وسایلشون فروخته که بتونه بدهیشون تسویه کنه ولی کم دارن هیچ کسی رو هم ندارن بهشون کمک کنن بهشون فشار آوردن اگر تاپنجشنبه تسویه نشه زندان می افته هر عزیزی میتونه از ده هزار تا هرچقد در توانتونه کمک یا صدقه بدید بتونیم بدهی براشون تسویه کنیم واریز بزنن جمع میشه یاعلی بگید بتونیم این مشکل حل کنیم بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون با آقا امیرالمومنین(ع) و خانم حضرت زهرا(س)
شـــهــیــدانـــه🌱
عزیزان یه #پدر۷۰ساله‌که‌مریض‌هم هست بخاطر شرایط زندگیش و مخارج و بدهی وسایلشون فروخته که بتونه بدهیش
عزیزان برای این خانواده فعلا ۲میلیون خورده ای جمع شده کمک کنید بتونیم بدهیشون پرداخت کنیم شرایط خوبی ندارن