eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
10.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
35 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️💫♥️♥️💫♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫 ✨حــــــامـــــی مـــــن💫 چهل دقیقه ای رو داخل رستوران گذروندیم و بعد از خوردن شام برای ادامه مسیر به طرف ماشین هامون رفتیم همگی کنار ماشین جمع شدن که تصمیم بگیرن مسیر رو ادامه بدیم یا شب رواستراحت کنیم و صبح زود حرکت کنیم با نظرات جمع تصمیم به حرکت و ادامه مسیرگرفته شد هوا تاریک بود و بجز نور چراغ ماشین ها دیگه چیزی داخل جاده معلوم نبود پنجره رو پایین کشیدم, باد به صورتم خورد با اخ گفتن مهلا سر چرخوندم _چی شد؟ مهلا عصبانی گفت: _حامی لِهَم کردی, خب به پنجره تکیه بده اگه خوابت میاد دندونام رو فشار میدادم که نخندم مامان و بابا از عصبانیت مهلا خنده شون گرفته بود حامی صورت مهلا رو بوسید و عذرخواهی کرد نیم ساعتی مونده بود به سنگر برسیم که گوشی بابا زنگ خورد _جانم رضا چی شده؟ _یه نیسان از پست زده به ماشین اقا صمد, مواظب باش ردمون نکنی ببینیم ماشین حرکت میکنه یا نه _ای وای کسی که چیزیش نشده _نه خداروشکر همه خوبن ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️ 💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 ♥️💫براساس واقعیت♥️💫 ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪