eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.9هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1058 گذر از طوفان✨ جلوی در مجتمعی که پریسا بهش اشاره کرد راننده
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ دکتر بعد از شنیدن حرف هام و یاد داشت کردن بعضی از تعریف هام با لبخندی که گوشه لبش بود گفت _دخترم تا اینجای حرفهای شما و جواب سوال های که بهم دادی متوجه شدم این سالهای که گذشته روز های سختی رو پشت سر گذاشتی البته تنها نمیتونم با حرفهای شما تصمیم بگیرم و راهکاری بدم باید با همسرتون و پدرتون و خانواده همسرتون حتی همسر پدرتون صحبت کنم بعد از جمع بندی کل صحبتها میشه تشخیص داد ریشه این مشکل از کجاست و چکار باید کرد نمیشه من حق رو به شما بدم و همسرتون محکوم کنم بگم تنها راه نجات خانم شما طلاقه زودتر پیگیر جدایی بشید بنظرتون این حرف عاقلانه س؟؟ نگاهش سمت پریسا رفت _نظر شما چیه؟ _حق با شماست خانم دکتر وا رفته گفتم _به همسرم میتونم بگم بیاد ولی خانواده خودش و خانواده خودم نه ،زن بابام که اصلا نمیشه و نباید بیاد لبخندش پر رنگ تر شد _رفتار همسر پدرتون لازم به درمان داره وقتی دوستتون هم حرفهاتون تایید میکنه پس بیاد ببینمش و یه صحبتی باهم داشته باشیم خوبه شاید واقعا مشکلی داشته باشن پریسا آروم خندید _خانم دکتر مشکلی نداره فقط ذاتش بدجنس و حسوده و حریص پول و مال دنیا اینا هم تا خودت نخوای وخدا کمک نکنه درمان نمیشه دکتر خندید و سرش رو به دو طرف تکون داد _خب پس جلسه بعد هفته آینده با همسرتون بیاید برای جلسه های بعدی یه فکری میکنیم تشکر و خدا حافظی کردیم بیرون رفتیم در اتاق رو بستم و کلافه به پریسا گفتم _الان من چطوری بگم بهش بیا بریم دکتر اصلا دوست ندارم جلوش کم بیارم اینطوری طاها به خواسته دکتر رفتن که اصرار میکرد میرسه _نورا تو فقط به حال خودت فکر کن به این فک نکن طاها به خواسته ش رسیده یا نرسید مگه نشنیدی دکتر چی گفت سلامتی روح و روان خودت مهمه نه بقیه چی میگن و چی فکر میکنن شوهرتم تا الان صد بار بهت زنگ زد و پیام هم فرستاده من میرم به منشی میگم نوبت بعدی ثبت کنه برو زنگ بزن ببین چکار داره گوشیم رو ازش گرفتم سرم رو تکون دادم شماره ش رو گرفتم هنوز بوق دوم نخورده بود که صداش پخش شد _سلام نورا کجایی؟ _سلام الان میخوایم بیایم خونه _خب کجایی آدرس بگو بیام دنبالتون هوا تاریک شده گوشی رو از گوشم فاصله دادم نزدیک هشت شبه پریسا تا برسه خونه ده میشه دیر میشه براش _الان آدرس از پریسا میپرسم میفرستم _باشه منتظرتم نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫