شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت158 گذر از طوفان✨ نگاه از صورت کوچولو و ناز نرگس برداشتم صدای ن
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت159
گذر ازطوفان✨
ظرفهارو سر جاشون چیدم کش وقوسی به بدنم دادم با صدای ترانه گفتن بابا چرخیدم
_جانم بابا
_خسته نباشی دخترم ببخشید همه زحمت ها افتاد روی دوشت هرکاری داری بگد کمکت کنم
_ممنون بابا این چه حرفیه ،قرصتو خوردی؟
_آره عزیزم شرمنده تم باباجان
_بابا اینطور حرف نزنید ناراحت میشم چرا نخوابیدی زیادبیدار بودن براتون ضرر داره
_الان میرم میخوابم صبح برای نماز بیدار شدی بیدارم کن
_چشم باباجون
دستهام رو خشک کردم در اتاق باز کردم و داخل رفتم کوله پشتیم رو باز کردم گوشیم رو بیرون آوردم پوشه پیامک هارو باز کردم پیام های پریسارو باز کردم
_بیداری ؟امتحان فردا رو خوندی؟
براش نوشتم
_آره بیدارم ،زیاد نخوندم
دکمه ارسال رو زدم وسط اتاق دراز کشیدم
نور صفحه گوشی روشن شد پیامش رو باز کردم
_چرا نخوندی ؟
در جوابش نوشتم
_مهمون داشتیم
اسم پریسا روی صفحه افتاد روی دکمه سبز گوشی زدم باصدای آرومی گفتم
_الو سلام
_سلام نمیتونی حرف بزنی؟
_نه خوابیدن
_دید وبازدید هاشون کی تموم میشه؟
_نمیدونم انقد خسته م کاش چند روز کسی نیاد
_برو بخواب فردا میبینمت حرف میزنم
_پریسا؟
_جانم؟
_فردا شیرینی برای شرکت بخرم
_نخیر برو بخواب تا قاطی نکردم ازدستت سربه بیابون بزارم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫