eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
10.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
35 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت186 گذر از طوفان✨ همه اتاق رو مرتب کردم صدای زنگ تلفن پخش شد ن
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ فروغی چند دقیقه ای توی فکر رفت دستش رو زیر چانه ش گذاشته _خب پدرتون چرا پیگیر نشده هر سوال فروغی باعث میشد کلافه تر وعصبی تر بشم نفس عمیقی کشیدم که به اعصابم مسلط بشم از کوره در نرم _بابا پیگیر چی میشد؟ _از خانمش میپرسید بدهی هاروتسویه کرده یانه اصلا چطور اجازه داده با این سن کم سرکار برید؟ خدایا چرا سوالاش تموم نمیشه _ناز بانو طوری پیش بابا وانمود میکرد که همه چی عالیه وخوب پیش میره وهیچ مشکلی نداریم منم از نسیه گرفتنش وپس ندادن قرض ها خبر نداشتم یه روز دو نفر اومدن جلوی در خونه گفتن اگر بابا تا یه هفته دیگه قرضشو پس نده شکایت میکنن وحکم جلب بابا رو میگیرن کسی خونه نبود از استرس حالم بد شد ناز بانو برگشت خونه قضیه روبهش گفتم طلبکار شد خیال داری با این کارتی که دو ریال رو حسابشه من خرج زندگی و مهمونی بدم بعد قرض ها روهم پس بدم برو سرکار قرض هارو پس بده فروغی که داستان زندگی ما براش جالب شده بود کنجکاو تر از قبل پرسید _مگه پدرت قبل از فوت مادرت کارش چی بود؟وضع زندگیتون چطور بود؟ هرچی سعی میکنم این بحث رو جمعش کنم بازم یه سوال دیگه میپرسم ای کاش اصلا نمی اومدم _وضعمون بدنبود یه مغازه داریم که قبلا خواربار فروشی بود بابا چند نفر کارمندش بودن زمین کشاوزی وباغ هم داریم بابا هم بیمه س حقوق داره فروغی به صندلیش تکیه دارد دست به سینه با تعجب نگاهی بهم انداخت _با این شرایط چرا قرض وبدهی داشتید و زن بابات تسویه شون نکرده؟ "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫