eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت241 گذر از طوفان✨ جلوی در خونه از ماشین عمو پیاده شدم باکلید تو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ دکمه های پالتوم رو بستم کوله پشتیم رو روی شونه م انداختم پریسا دست هاش رو جلوی دهنش گرفت _چند روزه دیگه بهار میشه هوا یاد سرمای زمستون افتاده _اره خیلی سرد شده _دیشب تنها رفتی بیمارستان؟ _نه عمو اومد دنبالم _بابا گفت چرا ترانه نگفته ببریمش خودمونم یه سر به حاجی میزدیم _مامان وبابات همیشه به ما لطف دارن _راستی بابات شماره سید میخواست چکار؟ _نمیدونم والا پرسیدم گفت کارش دارم _من فکر کردم شاید میخواد برای عید سفارش کنه مواد غذایی و آجیل اینا براتون کنار بزاره _نمیدونم فعلا که حرفی نزده _فکر کنم فروشگاه الان دیگه باز باشه _نه بابا خیلی زود بیان سرکار ساعت هشت ونیم به بعد میان _نزدیکهای عید زودتر میان _عه خبر نداشتم _اول بریم شماره سید بگیریم بعد بریم مدرسه از سرکار بگردیم شاید یادمون بره سرم رو تکون دادم نزدیک های سر خیابون نگاه پریسا سمت مغازه ها رفت _فروشگاه بازه بیا بریم با احتیاط از خیابون رد شدیم و پله های فروشگاه رو بالا رفتیم سلام کردیم شاگردی که پست صندوق بود جوابمون رو داد پریسا قبل از من گفت _ببخشید آقا سید نیستن؟ _چرا صبرکنید چند دقیقه دیگه میاد نگاهی به پریسا انداختم به ساعت مچیم اشاره کردم _دیر میشه سمت شاگرد فروشگاه چرخیدم وگفتم _ببخشید میشه شماره آقا سید رو بهم بدید از حرفم جا خورد _من اجازه ندارم صبرکنید خودشون بیان ازشون بگیرید پریسا نوچی کرد _یه شماره گفتن که ترس نداره شاگرد سید بهش برخورد و طلبکار گفت _مگه گفتم میترسم ؟ پریسا کم نیاورد و مودبانه جواب داد _نه پس لطفا یه زنگ به آقا سید بزنید بهشون بگید آقای نیکجو شماره تون میخوان اگر اجازه داد شماره رو بهمون بدید _باشه صبرکنید پریسا آروم کنار گوشم لب زد _فکر کنم اول صبحی قرص صبر کنید خورده از حرفش خنده م گرفت لبم رو به دندون گرفتم سعی کردم نخندم _چرا اینطور میگی بشنوه ناراحت میشه _مگه دروغ میگم توی ده کلمه حرفاش هشت تاش صبر کنید بود شاگرد سید سمت صندوق اومد برگه ی کوچیکی رو روی میز گذاشت _بفرمایید شماره سید کاغذ رو برداشتم تشکر کردیم وبیرون رفتیم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫