شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت40 گذر از طوفان✨ صامتی و خانمش با لبخند نگاهی بهمون انداختن جو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت41
گذر ازطوفان✨
وسط بحث و دعوا دو خانمی کنار قابلمه های افتاده وایساده بودن جلو رفتیم وسلام کردیم
_علیک سلام اینجا چکار میکنید
کنار گوش پریسا گفتم
–اول صبحی دعوا داره
_دست و پا چلفتی ها قابلمه ها رو انداختن ترسوندمون نتونستیم بقیه حرفهای صامتی روهم بشنویم
_نشنیدید چی گفتم ؟
پریسا با اخم جواب داد
_چرا شنیدیم اومدیم سرکار
خانمی که در حال جمع کردن قابلمه ها بود گفت
_خانم کریمی فکر کنم همون دوتایی هستن که آقای صامتی گفت برای شستن ظرف ها میان
کریمی پشت چشمی برامون نازک کرد
پرگل همه این قابلمه هارو مرتب درست میکنی من اعصاب ندارم هر روز بخوای یه قابلمه بیاری ده تارو بندازی روی زمین وگرنه به آقا میگم بلد نیستی کار کنی
_مگه من اینا رو چیدم باید خودشون درستش کنن
چند قدمی جلو رفتم
_باید همه قابلمه هارو از اول روی همه بچینید چون ردیف پایین مرتب چیده نشدن بالایی هاروهم مرتب بشن بی فایده س بازم می افتن
_از این بچه یاد بگیر بایه نگاه متوجه مشکل کار شد بعد تو یک هفته س فقط نق میزنی من چکار کنم
_شما برید حواستون به آشپزیتون باشه من اینارو درست میکنم
کریمی نگاه چپ چپی بهش انداخت سمت گاز رفت
_دخترا میشه به من کمک کنید این ظرف هارو درست کنم
پریسا جلو اومد کیفم رو ازم گرفت
—گناه داره بهش کمک کنیم بعد بریم سرکار خودمون
لبخندی زدم وسرم رو تکون دادم
همه قابلمه هایکی یکی وسط سالن گذاشتیم از بزرگ به کوچیک همه رو روی هم مرتب چیدیم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫