eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
10.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
35 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت440 گذر از طوفان✨ لباس هام رو عوض کردم از اتاق بیرون رفتم ناز
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ شالم رو روی سرم مرتب کردم کیف و پرونده رو برداشتم از اتاق بیرون رفتم صفحه گوشیم رو باز کردم برای فروغی نوشتم _سلام دیشب گفتید قبل از اینکه بیام پیام بدم _سلام صبح بخیر سر چهار راه منتظرتونم ساعت روی صفحه گوشی رو نگاه کردم _چقد زود رسیده در هال رو بی سرو صدا باز کردم کفش هام رو پوشیدم از خونه بیرون رفتم با قدم های بلند خودم رو سر خیابون رسوندم بعد از چند دقیقه معطلی یه تاکسی زرد جلوی پام توقف کرد نزدیک تر رفتم _در بست میرم سر چهار راه اول _باشه سوارشید در ماشین رو باز کردم سوارشدم کمی جلوتر از چهار راه کرایه رو حساب کردم _ممنون پیاده میشم راننده روی ترمز زد با دستش به جلو اشاره کرد _چهار راه اونجاست ها _ممنون میدونم درماشین رو باز کردم پیاده شدم نگاهی به دو طرف خیابون انداختم گوشیم رو بیرون آوردم شماره فروغی رو گرفتم بعد از اولین بوق صداش پخش شد _الو _کجایید؟ _سرچهار راه کمی پایین تر از چراغ راهنما رسیدی؟ _آها بله الان میام نگاهی به پشت سرم انداختم به راه رفتنم سرعت دادم سمت ماشین فروغی رفتم کنار ماشین وایسادم در رو باز کردم نفس عمیقی کشیدم و سوار ماشین شدم _سلام پیاده اومدی؟ سرم رو روبه بالا تکون دادم _سلام نه کمی پایین تر از چهار راه پیاده شدم _عه چرا؟ _خواستم مطمئن بشم کسی پشت سرم نیست سرش رو متاسف تکون داد ماشین رو روشن کرد حرکت کرد "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫