eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.6هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت51 گذر از طوفان✨ یه لیوان برداشتم داخلش آب ریختم دوتا قرصی که
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ روی زیر اندازی که خانم کریمی برای نماز خوندن انداخته بود دراز کشیدم پریسا کنارم نشست شروع به خندیدن کرد _بلندشو بشین الان یکی بیاد بهت میخنده _نه که خودت نمیخندی دارم میمیرم ماشاءالله این دوهفته چقد سفارش داشتن _کارمون زیاد بود ولی چند روز دیگه اضافه کار وحقوق روباهم بهمون میده خستگی کار از یادمون میره _اره بازم خداروشکر میتونم پول تو داداشت رو پس بدم فکر کنم کمی هم برای خودم باقی بمونه که باید دوباره برای تسویه بدمش سرش رومتاسفم تکون داد _اگر همون روزی که نصف پول رو پس دادی به سید میگفتی دیگه هیچ مسئولیتی برای پس دادن بدهی ها نداری دیگه نمیتونست بره قرض بگیره _چه دل خوشی داری وقتی تسویه کردیم بهش گفتم رفته بود پیشش بهش گفته بود دختر حاجی گفته تا بابام نیومده به کسی دیگه حساب دفتری جنس نده ،نازبانو رفته بود فروشگاه سرخیابون قرض گرفته بود باعمو رفتیم برای خونه خرید کنه فروشنده برگشته میگه خانم نیکجو یادتون نره سرماه بدهی رو تسویه کنید دهنم باز مونده بود چه جوابی بدم عمو لطف کرد تسویه ش کرد پریسا باتعجب وچشم های گردشده ش گفت _وای این آدمیزاد نیست بخدا دکتر واجبه ،روانیه _فکر کردی من خوشم میاد همش دست وپا بزنم پول جمع کنم خرج بریز به پاش های خانم برای مهمون دعوت کردنش که به بهانه سر زدن به بابا میان رو بدم مجبور شدم به سید بگم هرچی دوباره حساب دفتری بازکن برامون خودم پسش میدم _فعلا نمیخواد پول محمد پس بدی قرض سید رو پس بده _نه خیلی لطف درحقم کردید اگر سماجت وگیر دادنت نبود اجازه نمیدادم داداشت حسابش کنه _کار خوبی کردم بخوام به اجازه تو پیش برم که هیچی کاری انجام نمیشه دستم رو روی زمین تکیه دادم وبلند شدم _دلم نمیخواد ذهنت رو بهم بزیزم نگرانت کنم _دلت شکر خورده از لحن جوابش خنده م گرفت _بریم احتمالا تابرسیم خونه هوا تاریک شده _ده دقیقه دیگه میریم بیرون محمد میاد دنبالمون دیگه دیر نمیشه از شنیدن جوابش جاخورده بزور آب دهنم رو قورت دادم _مگه قول ندادی هیچ وقت بهش نگی بیاد دنبالمون، پریسا یه نفر منو توی ماشینش ببینه برام بد میشه خودت باهاش برگرد من تنها بر میگردم _مگه تاحالا رفتار بدی از محمد دیدی که برات حرف در بیارن بعدشم باباهم همراهش میاد گفتم سر خیابون وایسن _نه توی خوب بودن و آقا بودن محمد شکی نیست ولی نمیشه دهن ناز بانو رو بست کادو تولدی که تو گرفتی به اسم داداشت توی محل پخشش کرد بعد داخل ماشینش بشینم چه حرفای که بزنه _همه از دروغ گفتن وتهمت زدن های ناز بانو خبر دارن تونگران نباش میدونم دارم چکار میکنم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫