شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت627 گذر از طوفان✨ با قدم های بلند سمت ایستگاه راه افتادم و هر چ
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت628
گذر از طوفان✨
صدای زنگ گوشیش سکوت توی ماشین رو شکست سرعتش رو کم کرد گوشیش رو از جلوی فرمان برداشت
انگشتش رو روی صفحه کشید تماس رو وصل کرد ضربه ای روی بلند گو زد گوشی رو جلوی فرمان گذاشت
_سلام داداش
_سلام طاها جان کجایی؟
_نزدیک های محضر
_رسیدید سریع بیاید بالا فکر کنم باید برید آزمایشگاه دیروز یادمون رفت نامه برای آزمایش روبگیریم
وا رفته گفت
_آزمایش چرا؟حاج آقا که چیزی نگفت
_برای عقد لازمه ،الان منشیش گفت فعلا حاج آقارو ندیدم منتظرم اتاقش خلوت بشه برم باهاش صحبت کنم
_داداش ببین راضی میشه بیخیال آزمایش بشه اینطوری چند روز دیگه احتمالا طول میکشه به حاج آقا بگو کارای که لازمه بعد برای حاجی میبریم
_باشه صبرکن برم ببینمش بهت خبر میدم
خداحافظی کرد نگاه از روی صفحه گوشیش که قطع شد برداشتم و گفتم
_آزمایش چرابدیم؟ دفعه قبل که لازم نبود
سرعت ماشین رو بیشتر کرد
_برای عقد دائم لازمه جز قانون هاشه
زبونم رو روی لبم کشیدم
_برای ما که باید لازم نباشه
ابرو هاش رو بالا انداخت
_چرا لازم نباشه ؟
_موقتیه خب
وسط حرفم پرید طوری که لحن ناراحت و عصبانیش رو پنهون کنه گفت
_به هر حال قانونشه اگر پیش حاجی میرفتیم باید جواب نامه آزمایشگاه همراهمون بود الان چون حاجی نیست شاید قبول کنن فعلا گیر ندن
_من حوصله آزمایشگاه رفتن ندارم اگر قبول نکردن بگید نمیخوایم
نفس کلافه ای کشید
_باشه
ببین مامان طاها چی میگه😢👇👇👇آینده
https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫