شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت670 گذر از طوفان✨ پریسا نگاه نا امیدی بهم انداخت ناراحت گفت _ق
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت671
گذر از طوفان✨
_قبل از ثبت نام چند تا آموزشگاه بریم اسم اساتیدشون و هزینه هارو بپرسیم
مکثی کرد و ادامه داد
_اگر فروغی مثل پارسال داخل شرکت برامون کلاس بزاره خیلی خوب میشه
خبر نداره خودم همین پیشنهاد رو به فروغی دادم
شونه م رو بالا انداختم و گفتم
_اگر بخواد کلاس برامون بزاره خودش باید بگه
_یعنی بهش نگیم کلاس لازم داریم؟
_خودت میتونی بهش بگی؟
_آره چرا نتونم؟
آروم خندیدم
_پس بهش بگو
صدای زنگ تلفن باعث شد هر دوتا ساکت بشیم
تلفن رو برداشتم و سلام کردم فروغی باهمون لحن صمیمیش گفت
_سلام نورا جان به خانم ملک بگو با مرخصیش موافقت شد
خوشحال گفتم
_ممنون دستتون درد نکنه
_خواهش میکنم قابلتو نداشت
پریسا با انگشتش بشکنی زد و پرسید
_فروغیه؟
سرم رو تکون دادم
کنجکاو تر از قبل گفت
_موافقت کرده؟
بی صدا لب زدم
_آره
ایولی گفت و گوشیش رو برداشت
نفسی کشیدم و به فروغی گفتم
_کاری ندارید؟
_حرف که زیاد هست ولی کار نه
کلافه گفتم
_خیلی لطف کردید خدا حافظ
خنده آرومی کرد
_خدانگهدار
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫