eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
10.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
35 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت680 گذر از طوفان✨ ماشین رو داخل پارکینگ برد سر جای همیشگی پارک
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ _چرا داخل نرفتی ؟ _همینطور _ببخشید طاهر از طرف خودش بجای من به یکی از همسایه ها قول داده بود من کارشون رو پیگیری کنم _بله شنیدم با دست اشاره کرد داخل برم چرخیدم و وارد هال شدم نگاهی به کل خونه انداختم تمیزی و مرتبی خونه کنجکاوم کرد و ناخواسته پرسیدم _خونه رو تمیز کردید؟ لبخندی زد سمت اتاق رفت _من نه مامان و آبجیم دیروز اومده بودن سر بزنن رفتم بیرون خرید کنم برگشتم دیدم خونه کلا عوض شده با تعجب گفتم _انقد خونه تون بهم ریخت بود؟ صدای خنده ش از داخل اتاق بلند شد _نه شوخی کردم ولی خب تمیز و مرتب هم نبود چون این چند وقت خونه نبودم کارهام زیاد بود دیگه گرد و خاک روی در دیوار و کل خونه نشسته بود _خب میگفتید بیام زنگ بزنم دفتر خدمات بیاد کارها رو انجام بدم _وقتی زنگ نمیزنی یا به اجبار زنگ میزنی خدمات گفتم شاید بازم زنگ نزنی کارها رو انجام بدی مثل دفعه های قبل شرمنده بشم _یه گرد گیری و جارو زدن شرمندگی نداره _چرا داره گوشی به دست از اتاق بیرون اومد _نورا جان یه لحظه صبر کن به طاهر زنگ بزنم سرم رو تکون دادم روی مبل نشستم با صدای آرومی گفت _اگر چایی یا نسکافه میخوای کنار گاز گذاشتم فقط کتری رو روشن کن احتمالا آب جوشش سرد شده باصدای پایینی گفتم _نه ممنون نمیخورم صدای الو جانم گفتن طاهر پخش شد بلند گوی گوشی رو قطع کرد روی مبل نشست و مشغول حرف زدن شد وسط حرف زدنش بلند شد و داخل اتاق رفت کیفم رو روی مبل کناریم گذاشتم نگاهم سمت آشپزخونه رفت "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫