eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.9هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت706 گذر از طوفان✨ قبل از اینکه به ایستگاه تاکسی نزدیک شرکت برسی
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ نزدیک های شرکت صدای زنگ گوشیم بلند شد گوشی رو از جیبم بیرون آوردم نگاهی به صفحه ش انداختم و تماس رو وصل کردم _الو پریسا _سلام کجایی؟ _سلام جلوی در شرکت میخوام بیام بالا _باشه منتظرتم گوشی رو قطع کردم و داخل جیبم گذاشتم پله ها رو بالا رفتم در نیمه باز شرکت رو هل دادم و سر به زیر داخل رفتم اگر اثری از گریه م روی صورتم مونده باشه کسی نبینه بخاطر نبود شفقت نفس راحتی کشیدم خانم خادمی از جلوی در آبدارخونه سلام کرد جوابش رو دادم و سمت اتاق رفتم به محض رسیدنم به چهار چوب در پریسا از روی صندلی بلند شد و گفت _کل متن رو تایپ کردم کدوم پوشه باید ذخیره ش کنی بیا ذخیره کن تا چاپش کنی جلو تر رفتم لبخندی زدم _دستت درد نکنه شرمنده م کردی نگاهش روی صورتم ثابت موند _گریه کردی ؟ سرم رو تکون دادم _چرا مگه چی شده؟ روی صندلی نشستم _بهت میگم نگران گفت _زود تربگو ببینم چی شده صدای طاهر وسط حرف زدنمون توی اتاق پیچید _خانم نیکجو؟ از روی صندلی بلند شدم پریسا هم سمت در چرخید هر دو تا سلام کردیم و جواب گرفتیم خدا کنه جلوی در بگه چکار کنه و سمت میز نیاد _بفرمایید؟ _پوشه واریزی های این ماه اینجاست؟ پریسا قبل از من جواب داد _تحویل خانم خوشنام دادیم طاهر نوچی کرد _پس چرا میگه پیشش نیست ممنونی گفت روی پاشنه پا چرخید بیرون رفت پریسا دستم رو تکون داد یهوی آخ آرومی گفتم نگاه متعجبش توی چشم هام جابجا شد _ دردت گرفت ؟ نفس عمیقی کشیدم _چیزی نیست صبر کن بریم بیرون از شرکت برات تعریف میکنم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫