✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت712
گذر از طوفان✨
کوله پشتیم رو کنار کمد گذاشتم کیف پولم رو باز کردم نگاهم روی جای کارتی که خالی بود ثابت موند
وای کارتم کجاست!رفتیم داروخونه برای داروها از کیفم بیرونش آوردم، یا اونجا جاش گذاشتم یا گمش کردم
به فروغی بگم شاید بتونه شماره دارو خونه رو برام پیدا کنه، زنگ بزنم بپرسم اگر اونجا نباشه بگم بابا فردا زنگ اول رو برام اجازه بگیره به عمو بگه ببرم بانک یه کارت دیگه برام صادر کنن
گوشی رو برداشتم شماره فروغی رو گرفتم
بعد از خوردن چند بوق جواب داد
_سلام چند لحظه صبر کن
خیلی آروم طوری که نمیدونم صدام رو شنید یانه گفتم
_سلام باشه
با صدای باز و بسته شدن در و کشیده شدن دمپایی روی زمین متوجه بیرون رفتنش شدم
_جانم نورا ؟
نفس عمیقی کشیدم
_آقای فروغی میشه لطف کنید شماره دارو خونه ای که رفتیم رو برام پیدا کنید
_چرا ؟دارو هارو اشتباه گرفتیم؟
_نه الان متوجه شدم کارت عابر بانکم نیست میخوام بپرسم اونجا یه کارت پیدا نکردن، اگر گمش کردم فردا برم بانک بگم
یه کارت برام صادر کنن
نفس کلافه ای کشید
_میخواستی بری بیرون؟
_نه
_پس داخل خونه کارت میخوای چکار ؟
_میخواستم عمو اومد باهاش برم برای نیلو شیر کاکائو بخرم
_زن بابات چرا به کسی از خانواده ش نمیگه بره بخره
پوزخندی زدم ناخواسته گفتم
_به من میگه کارتتو بده برم براش بخرم
_چه خوب که کارتت پیش منه
از حرفش خوشحال شدم
_کارتم پیش شماست؟
آروم خندید
_نمیدونستم انقد کارتتو دوست داری وگرنه زودتر میگفتم
خندیده صدا دار کوتاهی کردم
_حوصله بانک رفتن یا سر به داروخونه زدن رو نداشتم
_چقد تنبل شدی یه فرم پر کردن برای درخواست کارت که سختی نداره
هرچی میخوای بهم بگو میخرم میدم آژانس بیاره
_نه ممنون فردا براش میخرم، البته اگر نیلو کوتاه بیاد
_چرا انقد تعارف میکنی خب میخرم میفرستم
_تعارف نمیکنم ، کسی چیزی بیاره درخونه زن بابام تا نفهمه کی بوده چی آورده از کجا خریده ول نمیکنه بعدشم دردسر درست میکنه
زیر لب ای بابای گفت
_پس الان میخوای چکار کنی ؟
_نهایتا به پریسا میگم بخره بیاره در خونه فردا باهاش حساب میکنم
_خانواده خانم خجسته اجازه میدن این وقت شب بره بیرون؟چرا با عموت نمیری؟
_خودش که نمیره اگرم بره با باباش یا برادرش میره،ناز بانو دنبال یه بهانه س تا از عمو اینا پول بکشه کافیه به عمو بگم بریم خرید کارتتم باهام نباشه ناز بانو یه لیست میگیره ایناروبخرید، دوست ندارم منت کسی روی سر بابام باشه
بعداز چند ثانیه سکوت گفت
_خدا زن باباتو هدایت کنه اصلا نمیدونم چی بگم
صدای آبجی گفتن نیلو بلند شد
_ببخشید مزاحم شدم کاری ندارید؟
_مراحمی فکراتو کردی بهم خبر بده منتظر جوابم
_باشه خدا حافظ
_خیلی مواظب خودت باش خدانگهدار
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫