eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
10.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
35 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت731 گذر از طوفان✨ چند دقیقه ای سر خیابونی که فروغی گفته بود منت
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ بعد از گذشت یک ساعت فروغی ماشین رو جلوی پاساژ بزرگی پارک کرد سمتش چرخیدم وا رفته سوالی پرسیدم _وای اومدیم خرید؟ فروغی خنده صدا داری کرد _پیاده شو نوچی کردم _آقای فروغی من که تازه خرید کردم، شماهم برام خرید کردید _نورا جان فعلا پیاده شو در ماشین باز کردم پیاده شدم در ها رو قفل کرد و سمتم اومد به کوچه ای که کنار پاساژ بود اشاره کرد _بریم نگاهی به رستوران و مجتمع ای که تا الان ندیده بودم انداختم با تعجب گفتم _میخوایم بریم رستوران؟ دستش رو روی کمرم گذاشت به سمت کوچه هدایتم کرد با لحن مهربونی گفت _یه امروز رو به حرف من گوش بده جلوی در رستوان وایساد و نگاهش توی صورتم چرخید و گفت _یه خواهشی بکنم نه نمیگی ؟ _آخه بستگی داره خواهشتون چی باشه لبخند عمیقی رو لبش نشست _چند لحظه چشم هاتو ببند چشم ها یهوی گرد شد به شوخی گفت _گفتم چشم هاتو ببنده نگفتم اینطوری گردشون کن _چطوری راه برم ؟زمین میخورم _پس من اینجا چکار میکنم؟؟؟حواسم بهت هست _حداقل بگید چرا باید چشم هام رو ببندم؟ نزدیک تر اومد _نورا جان یا چشم هاتو ببند یا خودم دست میزارم روی چشم هات چند قدمی عقب رفتم _عه آقای فروغی زشته آروم خندید _اینکه ما جلوی در وایسادیم داخل نمیریم زشته سرش رو کج کرد _دستمو بزارم روی چشمهات ؟ سریع چشم هام رو بستم _نه اگر چیزی جلوی پام یا سر راهم بود بهم بگید جوابم رو نداد دستش رو روی انگشتای دستم گذاشت _خودم مواظبتم چشم هاتو باز نکنی تا وقتی که خودم بگم بهت شوکه شدم و معترض گفتم _آقای فروغی کنار گوشم گفت _نورا جان الان میرسیم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫