eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
10.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
35 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت744 گذر از طوفان✨ خب وقتی برادر پریسا برامون توضیح بده دیگه لاز
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ مجوزهای تایید شده شهرداری رو دسته بندی کردم داخل پوشه ای که طیب گفته بود گذاشتم صندلی رو عقب کشیدم پریسا همزمان با من بلند شد خندیدو گفت -توام میخوای بیرون بری؟ پوشه رو برداشتم _آره مدارک شهرداری تحویل بدم آخر هفته بخاطر این پوشه نگن سرکار بیایم _منم برم این لیستهارو تحویل الهام بدم ،کاش این هفته رو هم مرخصی میگرفتیم _وقتی برای امتحان های ترم گفتن سرکار نیایم بعید میدونم قبول کنن این هفته هم بخاطر میان ترم مرخصی بدن _ما که اندازه چند کارمند کار میکنیم ،بی نظم هم نیستیم همه پرونده ها انباشته شده باشن ،احتمالا ریاضی و زیست میان ترمش رو کم بگیریم برای ترم هم تاثیر میزاره معدلمون کم میشه _اره درسته ،ولی تا بگیم مرخصی شفقت و خوشنام شرکت رو سرشون میزارن فروغی چرا موافقت کرده _بی جا کردن ،نه که خیلی هم کار انجام میدن دوتایی باهم اندازه نصف ماهم کار نمیکنن آروم خندیدم _باشه حرص نخور بیخیال،باهم بریم بیرون در اتاق قفل کنم _باشه در رو قفل کردم رو به پریسا گفتم _کلید رو میبری؟ _نه پیش خودت باشه اگر داخل اتاق نبودی توی سالن منتظرتم سرم رو تکون دادم جلوی در اتاق مدیریت وایسادم رفتن پریسا رو با چشم دنبال کردم چرخیدم و چند ضربه ای به در زدم صدای طاهر بلند شد _بفرمایید پس فروغی نیستش طاهر کی اومده، امروز شرکت نیومده بود دستگیره در رو پایین کشیدم و داخل رفتم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫