شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت796 گذر از طوفان✨ با صدای زنگ بیداری گوشیم چشم هارو نیمه باز ک
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت797
گذر از طوفان✨
چه روی داره لج کردن خوب نیست ،خودش لج کرده خواب من رو بهم ریخته بعد به من میگه لج نکن
بلند شدم از اتاق بیرون رفتم ،آبی به دست و صورتم زدم و از سرویس بیرون اومد دستمال کاغذی برداشتم صورتم رو خشک کردم بدون سر وصدا سمت آشپزخونه رفتم
شعله سماور رو زیاد کردم و دو پارچ آب داخلش ریختم از آشپزخونه بیرون اومدم و برگشتم داخل اتاق تند تند شروع به پوشیدن لباس کردم جزوه و کتاب وسوال های امتحانی رو داخل کوله پشتیم گذاشتم
شالم رو روی سرم انداختم گوشیم رو برداشتم و از اتاق بیرون رفتم
پاورچین پاورچین دوباره سمت آشپزخونه رفتم
آروم در جا شکلاتی رو برداشتم یه دونه شکلات خوردم
وای چرا حواسم نبود مسواک زدم،حوصله ندارم دوباره دهنمو بشورم با معده خالی شکلات تلخ خوردم اذیت نشم شانس آوردم
با روشن شدن صفحه گوشی قفلش رو باز کردم وارد پوشه پیام ها شدم با انگشت روی شماره فروعی زدم
_نورا جان ده دقیقه دیگه روبروی ایستگاه هستم
_باشه
بلند شدم سماور رو چک کردم،قوری رو برداشتم چایی رو درست کردم و شعله سماور رو کم کردم به طرف تخت بابا رفتم
با اینکه برام سخته بهش بگم آقای فروغی داره میاد دنبالم ولی بدونه بهتره
چند باری صداش زدم به صورت غرق در خوابش نگاه کردم
داروهاش انقد قویه که خوابش سنگین شده
با قدم های آهسته خودم رو به جلوی در هال رسوندم و سعی کردم بدون سر وصدا از خونه بیرون برم
زیپ پوتین هامو بالا کشیدم و در حیاط رو بستم با قدم های تند به طرف خیابون رفتم
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫