eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.9هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت832 گذر ازطوفان✨ نزدیک های سر خیابون سرعتش رو کم کرد _نورا
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ نزدیک های سر کوچه توقف کرد دستش رو دراز کرد پاکت خرید ها رو از روی صندلی عقب برداشت سمتم گرفت _لباس هات یادت نره نفس عمیقی کشیدم _ممنون _خواهش میکنم ،نمیخوای بگی یهو چت شد سرم رو روبه بالا تکون دادم _چیزی نیست یه کم دلم گرفته _از من؟ برای اینکه بحث عوض کنم گفتم _ از صبح تا الان هشت ساعته بیرونم تا عمه برنگشته برم _خب میگفتی زودتر برت گردونم _نمیدونستم سر راه میریم خونه سر بزنی دوساعت هم اونجا بودیم برای همین دیر شد نفسش رو صدا دار بیرون فرستاد _درست میگی در ماشین رو باز کردم _نورا؟ چرخیدم _بله؟ _رفتی داخل خونه پیام بده آب دهنم رو قورت دادم _باشه میگم رسیدم،خداحافظ _مواظب خودت باش خدا نگهدار در ماشین رو بستم با قدم های بلند سمت کوچه رفتم نفس نفس زنان جلوی در رسیدم و بازش کردم به جلوی در راهرو خیره شدم،کفش های عمه که نیست مگر داخل جا کفشی گذاشته باشش آروم در راهرو رو باز کردم و داخل رفتم در جا کفشی رو باز کردم نفس راحتی کشیدم خوبه فعلا نیومده در هال رو باز کردم و داخل رفتم به محض بستن در نیلو گفت _بابا آبجی اومد از روی تخت بلند شد _سلام باباجان چند بار به گوشیت زنگ زدم جواب ندادی نگران شدم دیگه میخواستم زنگ بزنم پریسا که اومدی وای خداروشکر به پریسا زنگ نزده،صبح یادم رفت بگم با فروغی میرم جلسه، بابافکر کرده رفتیم شرکت سرکار بودم _سلام باباجون ،گوشیم روی سکوت بوده ببخشید صبح یادم رفت بهتون بگم _خداروشکر صحیح وسالم هستی ترسیدم یه وقت تصادف نکرده باشید خاک تو سرمن که باعث نگران شدن بابا شدم نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫