شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸 #پارت845 گذر از طوفان✨ از کنجکاویم دوباره خنده ش گرفت چند لحظه ای سکوت
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت846
گذر از طوفان✨
_نورا خانم سوال من جواب نداره؟
کلافه سمتش چرخیدم
_نمیشه پریسا رو ببرم مطب
ابروهاش بالا پرید
_چرا نمیشه
وای چرا حواسش به همه چی هست بجز حرف های که خودش میزنه
_مگه دکتر نپرسید برادرشون هستید خیلی محکم گفتی خیر همسرشون هستن
با پریسا بیام دکتر ناخواسته حرفی بزنه به پریسا چی بگم ؟اون پریسای که تا نفهمه قضیه چی بیخیال نمیشه
لبخندی زد
_وقتی برادرت نیستم چرا دروغ میگفتم ؟
_عجب گفتی همسرم هستی دروغ نگفتی؟
لبخندش عمیق تر شد و ابرو هاش رو به نشونه نه بالا انداخت
_شناسنامه و محضر هست دیگه سند راستگوییم
نگاه چپ چپی بهش انداختم و زیر لب گفتم طوری که نشنوه گفتم
_برو بابا چه دوری برش داشته
_خب فردا صبح برو آزمایش جواب رو گرفتیم خودم میبرمت دکتر
مکثی کرد کنایه وار گفت
_البته اگر باعث بد شدن حالت نمیشم
چقد لوسه معلومه از اونایی که بهش بگن بالای چشمش ابرو بهش بر میخوره این چند وقت انقد به پریسا دروغ گفتم با عمو میرم دکتر با دایی بیرونم دیگه خسته شدم فردا روهم مجبورم بازم دروغ بگم با خود فروغی برم
کمی پایین تر از کوچه توقف کرد برگه آزمایش هارو از جیبش بیرون آورد یکیشو سمتم گرفت
چند ثانیه ای به برگه خیره موندم کمی با خودم کلنجار رفتم
_مگه خودت نمیایی دنبالم نسخه هم پیش خودت باشه
لبهاش کش اومد خوشحال گفت
_باشه چه بهتر
در ماشین باز کردم و پیاده شدم قبل از اینکه در ببندم نگاهی به سر تا پام انداخت گفت
_امروز دیگه مطمئن شدم خوش سلیقه م
آروم خندیدم
_فقط پالتو خیلی بلنده
_قشنگیش به بلند بودنشه سردتم نمیشه
چه زبونی داره
_من که حریف زبونت نمیشم همیشه جواب آماده روی زبونت داری خداحافظ
خنده صدا داری کرد
_مواظب خودت باش خدا نگهدار
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫