eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت849 گذر از طوفان✨ روسری رو تا کردم داخل پاکت گذاشتم فروغی در م
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ پریسا پرونده هارو داخل کمد گذاشت و درش رو بست _ترانه فردا وقت داری بریم بیرون؟ چشم از صفحه سیستم برداشتم _فردا چند شنبه س؟ _پنجشنبه فردا نوبت دکتر دارم ،پس فروغی باید امروز جواب آزمایش رو بگیره چرا یادم نبودم دیشب که زنگ زد ازش بپرسم امروز میره جواب بگیره یا فردا میخواد میگیره هنوز که شرکت نیومده احتمالا رفته آزمایشگاه شایدم رفته جلسه با بشکن پریسا از فکر بیرون اومدم _حاج خانم کجا سیر میکنی یه کلمه گفتم بریم بیرون پرواز کردی کجا؟ ببخشید فکرم رفت پیش جواب آزمایش و دکترم _فردا باید بریم جواب رو بگیری؟ _نه امروز _خوب سر راه بریم باز مجبورم دروغ بگم خدا منو ببخشه که اینطوری گیر افتادم _قراره عمو یا دایی بره نمیدونم کدومشون رفتن فردا هم باید برم پیش دکتر که دارو برام بنویسه نفسش رو محکم بیرون فرستاد _پس خرید فردا هم پرید جمعه که خونه پدر بزرگت نمیری؟ _نه پری شب رفتم سر زدم _چه خوب ،اگر محمد کار نداشت بریم خیاطی ببینم لباسم آماده شده _باشه بریم _حواست هست برادران فروغی چقد خوشحال هستن عروسی برادرشونه خندیدم _نباید خوشحال باشن ؟توام که خیلی خوشحالی بخاطر عروسی پونه خنده صدا داری کرد _من خوشحالم چون دارم به دروان پادشاهی میرسم دیگه توی خونه حکومت میکنم با خنده گفتم _نه که تا الان پادشاه نبودی بیچاره پونه دلش خوشه خواهر داره _نه بابا تا الان معاون یا وزیر بودم ،کاش می اومدی عروسی طاهر رو بریم با محمد و پونه میرفتیم شفقت و خوشنام احتمالا میرن پریسا نمیدونه فروغی الکی روی برادرش حساسش شده باهاش بریم عروسی فکر میکنه عمدأ اینکار رو کردیم حرصش رو در بیاریم _خوشنام شاید بره ولی شفقت فکر نمیکنم چون داشت به خانم خادمی میگفت شما چقد میخواید هدیه بدید منم پول بزاریم روی هم یه کادو دسته جمعی با بچه ها بخریم ابروهاشو بالا انداخت _من تا شام عروسی نخوریم کادو نمیدم _خیلی مسخره ای شک نکن طاهر یا شیرینی یا یه نهار بچه هارو داخل شرکت مهمون میکنه _خداکنه وگرنه خبری از کادو نیست با صدای زنگ تلفن هردوتا سکوت کردیم تلفن رو برداشتم _الو صدای فروغی پخش شد _سلام خوبی؟ لیست سند های ثبت شده رو برام میاری پس الان اومده شرکت _سلام ممنون ،باشه _منتظرتم زود بیا نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫