شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت96 گذر از طوفان✨ باصدای باز شدن در اتاق مدیریت من وپریسا نگاهی
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت97
گذر از طوفان✨
سوار ماشین شدیم پریسا به آقای که جلو نشسته بود گفت
-به آقای راننده بگید بیاد حرکت کنه
-یه نفر کمه باید صبرکنیم مسافرهاش کامل بشه
پریسا با دستگیره نصب شده روی در شیشه رو پایین داد ادامه داد
-هزینه سه نفر رو حساب میکنیم
آقای که جلو نشسته بود در ماشین رو باز کرد سرش رو از ماشین بیرون برد باصدای بلندی گفت
-آقای راننده بیاید بریم
به پریسا چسبیدم کنار گوشش گفتم
_چرا گفتی سه نفر حساب میکنیم صبر میکردیم یه مسافر دیگه بیاد
-صبح محمد ده بار تاکید کرده دیر بر نگردید مسافر نبود دربست حساب کنید
-مگه بهش گفتی اومدیم شرکت؟
-گفتم کار جدید پیدا کردیم بریم سر بزنیم و شرایط رو ببینیم
باتعجب بهش نگاه کردم
_چرا اینطور نگاه میکنی؟
_گیر نداد بگه سرکار نرو؟
_میدونه چند وقتیه میریم غذای آماده صارمی اولش ناراضی بود باهاش حرف زدم گفتم محیطش امن بیا ببین فکر میکنه همه کار کن ها خانم هستن منم دیگه توضیح کامل بهش ندادم که دروغ نگفته باشم، قبول کرد
_دیونه اگر یه روز یهوی بیاد آشپزخونه که میفهمه
_نمیاد پونه ومامان خبر دارن بخواد بیاد یکیشون باهاش میاد
_برای شرکت چطور راضیش کردی؟
_خودش گفت برید آموزشگاهی که پونه ثبت نام کرده یه کلاسی که باکلاس پونه همزمان باشه ثبت نام کنید سرویس براتون میگیرم ،منم درمورد شرکت توضیح دادم اولش نه محکمی گفت، بعد دوساعت توضیح دادن وخواهش وتمنا وچون توهم باهام هستی قبول کرد ،ولی شک ندارم یه روز میاد شرکت برای اینکه غافلگیریم نشیم از اومدنش میخوام وقتی مطمئن شدم دیگه استخدام کامل شدیم بگم بیاد محیط کار رو ببینه
_فعلا بهش نگو صبرکن ببینیم اینجا تکلیفمون چی میشه شاید از کارمون راضی نباشن یافروغی بره برادراش بگن کارمند نمیخوایم
شکلاتی سمتم گرفت
_منفی فکرنکن یه کم خوشبین باش
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫