eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.5هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
رسولی .عشاق الحسین محب الحسین.mp3
5.71M
میری و دل زارم اسیر غم میشه میری و داره خاک یتیمی سرم میشه میری و دل آوارم آروم نمیشه خدانگهدار بابای بی کسم خدانگهدار تموم نفسم خدانگهدار به تو کی برسم 🎙حاج مهدی رسولی
🏴 فرارسیدن ایام ضربت خوردن قرآنِ ناطق، مولی الموحدین حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام بر فرزند بزرگوارش حضرت صاحب الزمان عجل الله و همه شیعیان و محبین حضرتش تسلیت و تعزیت باد.
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج محمود کریمی مسولین گله کردن که چرا نامه امیر المومنین حضرت علی علیه السلام میخونی؟!!
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت221 گذر از طوفان✨ صدای خدا حافظی کردن بابا با فروغی بلند شد خ
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ _اونی که باید تو دهنی بخوره منم نه تو وسط گریه یهوی صدام کمی بلند شد _بابا تورو خدا حرف نزنید حالتون داره بد میشه دستش رو روی صورتم گذاشت اشک هام رو پاک کرد نترس بابا جان خوبم کاش میمردم ولی نمیشنیدم چقد سختی کشیدی پول جمع کردی نسیه های ناز بانو تسویه کنی نمیدونم این زن دنبال چیه تازگی ها شک کرده بودم با این همه خرج خونه و بیمارستان چطور تونسته النگو بخره ازشم پرسیدم گفت قرعه کشی با خانواده ش نوشته منم فکر نکردم قسطش از کجا میاری با این اوضاع خرجمون نمیدونستم دخترم داره دست وپا میزنه آبروی منو حفظ کنه ‌،زنم هم داره بهم دروغ میگه معلوم نیست چی به سر زندگیمون آورده پام برسه خونه میدونم چکار کنم یهوی با بالا رفتن ضربان قلب بابا و دستش رو روی سرش گرفتن ترسیدم خودم رو به پشت تخت رسوندم انگشتم رو روی دکمه ای که برای اومدن پرستار گذاشتم و باگریه گرفتم _حال بابام بد شده دست بابا رو گرفتم صدای گریه بلند تر شد _من نمیخواستم کسی بفهمه نمیخواستم حالت بد بشه دوتا پرستار تند وارد اتاق شدن سمت بابا اومدن تابلوی بالا سرش رو با علامت های که داخل دستگاه نشون میداد رو چک کردن دستگاه اکسیژن رو روی دهن بابا گذاشتن بعد از چند دقیقه نفس کشیدن بابا وضربان قلبش به حالت طبیعی برگشت دستش رو سمت بینیش آورد که صدای پرستار بلند شد _آقای نیکجو دست نزنید اکسیژن مغزتون بیاد پایین خدای نکرده میرید توی کما صبرکنید تا دکتر میاد دستگاه رو بر ندارید بابا دستش رو پایین آورد بهم اشاره کرد سرم رو پایین ببرم کنار گوشم گفت _برو صورتت رو بشور بعد بیا کارت دارم _وقتی برم خونه میشورم بگید چکارم دارید چشم هاش رو بست آروم گفت _اول صورتتو بشور بیا "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
سلام دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍 🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند . https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95
عزیزان خانواده ای از سادات که بد سرپرست هستن ، مهلت خونه‌ش تموم شده. هزینه‌های زندگی افتاده گردن خانم خونه. دو تا دختر داره یکی ۶ ساله یکی ۹ ساله و توی این اوضاع گرونی ، زندگی براشون طاقت فرسا شده باید نقل مکان کنن اما هزینه‌ی کرایه خونه ها خیلی بالاست نیت کردیم با کمک دوستان هزینه‌ی اضافه کرد پول پیش‌ خونه و مقداری از بدهی هاشون رو جمع آوری کنیم. هر کی در حد توانش به این خانواده‌ی سادات کمک کنه. ان شالله روز قیامت از جدّشون پاداش بگیرید. پیامبر فرمودند هرکسی در این دنیا برای فرزندان من خانه ای تهیه کنه من در قیامت خانه ای از خانه های بهشت به او می‌دهم عزیزان دقت کنید کمک هاتون اگر به نیّت سادات هست از صدقات نباشه🙏 از ۵ تومن تا هر مبلغی که در توانتون هست بزنید رو کارت ذخیره میشه
5894631547765255
محمدی فیش رو حتما برای این آیدی ارسال کنید @Karbala15
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت222 گذر از طوفان✨ _اونی که باید تو دهنی بخوره منم نه تو وسط
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ کاری که بابا گفت رو انجام دادم نگاهی به آینه کوچوله که بالاتر از روشویی نصب شده بود انداختم به هر دری زدم بابام از هیچی باخبر نشه حالش بد نشه ولی فروغی با اومدنش همه تلاش این چند وقتم رو نابود کرد باصدای ترانه گفتن بابا روی پاشنه پا چرخیدم به طرف تخت رفتم _جانم بابایی ؟ _رفتی خونه در مورد امروز هیچی به ناز بانو نگو تا خودم بیام خونه فردا هم برو پیش مدیر شرکتتون یه نوشته هست بیار امضاش کنم _چشم اصلا حرفی به ناز بانو نمیزنم ،چی رو میخواید امضا کنید؟ _فردا بهت میگم فقط اینو بدون از این به بعد نمیزارم اذیت بشی مگر زنده نباشم _بابا جان من حرف از نبودن نزن ازت خواهش میکنم نفس عمیقی کشید چشم هاش رو بست سرم رو خم کردم آروم دستش رو بوسیدم بابا دستم رو روی صورتم گذاشت وگفت _‌بابا جان زنگ بزن سلمان ببین کجاست _کارش داری؟ _هوا داره تاریک میشه بگو زودتر بیاد بری خونه امشب اینجا نمونی -عجله ای نیست بابا میاد _زنگ بزن عزیزم _چشم شماره عمو رو گرفتم صدای مشترک مورد نظر درحال مکالمه هست پخش شد گوشی رو قطع کردم _چی شد جواب نداد؟ _مشغوله _برو رو صندلی بشین از وقتی اومدی همش سر پاهستی _راحتم بابا جونم _امروز چرا حرف گوش نمیدی لبم رو پایین کشیدم _خب دارم گوش میدم _نه هرچیزیو چندبار دارم تکرار میکنم حواسم هست نهار هم نخوردی "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
سلام دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍 🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند . https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95