حضرت فاطمه عزا به پا میکند گریه در ماتم سه مقتدا میکند
ریـزد از دیـده ی، شیعه اشک عزا یـا نَبـی یـا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
درمدینه عیـان نشانه ی محشر است آسمان تیره درماتم پیغمبر است
بستـه شــد دیــده ی، خـاتـم الانبیـا یـا نَبـی یـا حسن، یا رضـا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
شیعه دست الم به سینه و سر بزن تیربــاران شـده پیکـر پاک حسن
گــریه کـن گــریه کن، در غم مجتبی یا نبـی یا حسن، یـا رضـا یـا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
فــاطمـه نالــه از غــم پسـر میکند قاسـم بن الحسن پدر پدر میکند
گشته از گریهاش،خون دل مصطفی یا نبـی یـا حسـن، یا رضــا یـا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
وامصیبت کـه در آخـــر مـاه صفـر کُشته گردد رضا زاده ی خیـرالبَشر
قلب او میشود، خون ز زهر جفا یـا نبـی یـا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
در خــراسان بـه پـا محشر کبری شده تــازه داغ دل حضــرت زهــرا شـده
کشته شد کشته شد،نجل خیرالنّساء یـا نبــی یـا حسـن، یـا رضـا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
ذبیح الله احمدی گورجی
#دودمه
#شهادت_حضرت_مجتبی_علیه_السلام
شد کریم فاطمه مسموم با زهر جفا/
یا اباصالح بیا
عاقبت از بغض همسر خون جگر شد مجتبی/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
در مدینه تیرباران شد تن پاک حسن/
العجل یابن الحسن
در میان قبر او دیده حسین ،خون بر کفن/
العجل یابن الحسن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
دلم برا تو گریونه حسن جانم
#سبک_شور
با نوای حاج سید رضا نریمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ــــــــــــــــــــــــــ
دلم برا تو گریونه حسن جانم
دلخونه حسن جانم
میخونه حسن جانم
تو روز سختی باهامی حسن جانم
آقامی حسن جانم
دنیامی حسن جانم
کی بهتر از تو مادریه
کار تو آقا دلبریه
کار من آقا نوکریه
ظاهراً بیحَرَمی
ولی توو قلب عاشقا حَرَم داری
ظاهراً بیحَرَمی
ولی میون روضههات حَرَم داری
ظاهراً بیحَرَمی
توی تموم عتبات حَرَم داری
« حَرَمت و عشقه حسن
عَلَمت و عشقه حسن
کَرَمت و عشقه حسن»
با درد دوری درگیرم حسن جانم
دلگیرم حسن جانم
میمیرم حسن جانم
من از فراقت بیخوابم حسن جانم
بیتابم حسن جانم
دریابم حسن جانم
توو دل امیدم زیارته
کار تو آقا کَرامته
کار من آقا ارادته
واقعاً داری حَرَم
حرمی که درست شبیه کربلاست
واقعاً داری حَرَم
سقاخونت اهدائیه امام رضاست
واقعاً داری حَرَم
حَرَم تو پناه بچه شیعههاست
« حَرَمت و عشقه حسن
عَلَمت و عشقه حسن
کَرَمت و عشقه حسن»
غریبنوازی ای جانم حسن جانم
جانانم حسن جانم
ایمانم حسن جانم
بدون عشقت غمگینم حسن جانم
تَسکینم حسن جانم
ای دینم حسن جانم
دلم از عشقت هوائیه
کار تو آقا آقائیه
کار من آقا گدائیه
باطناً عاشقتم
سایهی تو همیشه رو سَرِ منه
باطناً عاشقتم
میدونم این دعای مادر منه
باطناً عاشقتم
جانم حسن کلام آخر منه
« حَرَمت و عشقه حسن
عَلَمت و عشقه حسن
کَرَمت و عشقه حسن»
Fadaeian_Haftegi_000625 (7).mp3
16.77M
#واحد
#شهادت_امام_حسن
🎤حاج سید رضا نریمانی
اشعار شهادت حضرت امام رضا(ع)
ای که اعضای تو از زهر جفا می لرزد
با زمین خوردن تو ارض خدا می لرزد
بارها پا شدی و باز به خاک افتادی
با زمین خوردن تو عرش خدامی لرزد
به خدا ناله تو کی به مدینه برسد
خواهرت تا شنود آه تو را می لرزد
پسرت آمده و روی تو را می بوسد
لحن غمبار جواد ابن رضا می لرزد
جگرت سوزد و رویت به کبودی بزند
پلک چشمان تو اینگونه چرا می لرزد
به روی خاک ولی سینه تو سنگین نیست
تا رسد روضه به صحن تو صدا می لرزد
بی حیا، چکمه به پا، تیغ به دست آمده است
چه شنیده است به گودال چرا می لرزد
این جگر گوشه زهراست که بی یار شده
وسط این همه سرنیزه گرفتار شده
اشعار شهادت حضرت امام رضا(ع) - حسن لطفی
ناله اي بر لبم از فرط تقلا مانده
سوختم از عطش و چشم به در وامانده
باز دلتنگ جوادم كه در اين شهر غريب
به دلم حسرت يك گفتن بابا مانده
دست و پا مي زنم از بس جگرم مي سوزد
به لب سوخته ام روضه ي زهرا مانده
جان به لب مي شوم و كرب و بلا مي بينم
كه لب كودكي از فرط عطش وا مانده
مادرش چشم براه است كه آبش بدهند
ولي از حرمله آنجا به تماشا مانده
شعله ورمي شوم از زهر و حرم مي بينم
كه در آتش دو سه تا دختر نو پا مانده
دختري مي دود و دامن او مي سوزد
رد يك پنجه به رخسار مهش جا مانده
اين طرف غارت و سيلي و نگاه بي شرم
آن طرف بر سر نيزه سر سقا مانده
حسن لطفی
امام رضا دوای دردای بیشماره
هر کسی داره حاجت پیش آقا میاره
آقا اگر چه روسیاهم و بدم
به پنجره فولادیِ تو رو زدم
منم کبوتری که جلد مشهدم
خیلی بیقرارتم ، خیلی بیقرارتم
تو حرم همیشه حال من خوشه
دوری از شما گدارو میکُشه
بطلب منو که دیگه وقتشه
خیلی بیقرارتم ، خیلی بیقرارتم
... امام رضا امام رضا ، امام رضا امام رضا ...
محبت تو مولا همیشه بی حسابه
یه لحظه دوری از تو برای من عذابه
من که دوست دارم تورو قدِ خدا
آقا کبوترم رو گنبد طلا
چی میشه ضامنم بشی امام رضا
یار مهربون من ، یار مهربون من
از غذای حضرتی به من بده
خوش بحال اونی که مشهد اومده
تا حرم دلش دوباره پر زده
یار مهربون من ، یار مهربون من
... امام رضا امام رضا ، امام رضا امام رضا ...
اسم شما همیشه میون سینه قابه
بهشت من همین جاست تو صحن انقلابه
آقا من از شما فقط شفا میخوام
نگاه به این گدای بی نوا میخوام
دوباره اربعین یه کربلا میخوام
قربون وفای تو ، قربون وفای تو
آب سقاخونه آب زمزمه
هر چی از خوبیت بگم بازم کمه
نظری آقا به حق فاطمه
قربون صفای تو ، قربون صفای تو
... امام رضا امام رضا ، امام رضا امام رضا ...
از داغ تو نشسته داغی میون سینه
کشته تورو آقاجون این سوز زهر کینه
تورو خدا رو خاکا دست و پا نزن
بیا و مادرت رو هی صدا نزن
آتیش به قلب غصه دار ما نزن
یار نیمه جون من ، یار نیمه جون من
بمیرم که زار و خون جگر شدی
روی خاک حجره محتضر شدی
بمیرم شکسته بال و پر شدی
یار نیمه جون من ، یار نیمه جون من
... امام رضا امام رضا ، امام رضا امام رضا ...
#امام_رضا
#جلسه_هفتگی
قربون کبوترای حرمت امام رضا
قربون این همه لطف و کرمت امام رضا
مشهد داری ، بارگاه و گلدسته و گنبد داری
جا برای هر کسی که رو زد داری
مشهد داری ، مشهد داری
مرقد داری ، مهربونیو فراتر از حد داری
دریای کرامات زبون زد داری
مرقد داری ، مرقد داری
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دوست دارم صدات کنم تو هم منو صدا کنی
من رضا رضا بگم تو هم منو رضا کنی
سامون داری ، لیلایی و یک عالمه مجنون داری
درمون واسه دردای بی درمون داری
سامون داری ، سامون داری
مهمون داری ، سفره داری و خیر فراوون داری
دنیایی نمک خورده و مدیون داری
مهمون داری ، مهمون داری
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
حسرت زیارت جد تو مونده تو دلم
چی میشه اگه منو راهی کربلا کنی
عادت دارم ، من تو حرمت حال عبادت دارم
هر چی که دارم از در خونت دارم
عادت دارم ، عادت دارم
حاجت دارم ، روی سرم از لطف تو منت دارم
کربلا بده شوق زیارت دارم
حاجت دارم ، حاجت دارم
شاعر : #مظاهر_کثیری_نژاد
#امام_رضا
#جلسه_هفتگی
#شور
#شهادت_امام_رضا
مانند مادرت شده ای قد خمیده ای
آقا چرا عبا به سر خود کشیده ای
با درد کهنه ای به نظر راه می روی
مانند مادرت چقدر راه می روی
خونِ جگر به سینه به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
این جا مدینه نیست، چرا دل خوری شما
در کوچه های طوس زمین می خوری چرا
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
این جا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
#وحید_قاسمی