eitaa logo
مؤسسه مداحی کریمه
22.1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
108 فایل
آموزش اصول وفنون مداحی،روضه خوانی و سینه زنی ومولودی خوانی و...باتمرکزبرمهارت افزایی 📌به صورت حضوری،مجازی وخصوصی 📌اعطای گواهینامه معتبر 📌اساتید مجرب حوزه و دانشگاه پشتیبانی:@karimeadmin 🏢قم،عطاران
مشاهده در ایتا
دانلود
Mahmoud Karimi - Cheghadr Name To Zibast.mp3
8.46M
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله چقدر نام تو زیباست اباعبدالله چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله زائر کرببلا حق شفاعت دارد قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است کار ما دست تو آقاست اباعبدالله مستجاب است دعا گوشه ی شش گوشه ی تو حرمت عرش معلی ست اباعبدالله هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت او نظر کرده ی زهراست اباعبدالله بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدم جلوه اش اکبر لیلاست اباعبدالله چشم ما روز قیامت به پر قنداقه ست پسرت مالک فرداست اباعبدالله روزی گریه ی ما دست رباب افتاده روضه خوان در دل صحراست اباعبدالله باب بین الحرمین از حرم عباس است همه جا سفره ی سقاست اباعبدالله ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم بردن نام تو غوغاست اباعبدالله مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله قاسم نعمتی
گاهگاهی نگاه من به در است بر قدمهای  یار  در  سفر  است این    گدای    قدیمیِ    مضطر سر راهت نشسته  منتظر است چشم   امید به   لطف  تو  دارد ملتمس بر  تو در دل سحر است کاش  آقا  که  دست   من   گیری ورنه پایم  همیشه در خطر است هر  زمان   نام   تو   به   لب   آید از فراقت دو دیده پر گوهر است گر    بیفتم   ز   چشم     تو     آقا همه  عمرم   فنا  و   بی  ثمر است کِی   شود   بر   رُخت   نظاره   کنم روی تو بِه ز شمس و صد قمر است زائرم     کن    به     کربلا    با    خود ای خوش آن دل که با تو همسفر است
. صلی الله علیک یا اباعبدالله زیباترین ترانه ی هستی حسین من ای ذکر بیکرانه ی هستی حسین من ای تا همیشه در دل و در جان عاشقان ای عشق جاودانه ی هستی حسین من اَحلی مِنَ العسل شده نامت به کام ما ای اسم عارفانه ی هستی حسین من آئینه دار سایه ی تان نور آسمان ای از خدا نشانه ی هستی حسین من بودن برای تو ، و نبودن برای تو ای هستیِ یگانه ی هستی حسین من در اوج نا امیدی و در لحظه ی امید ای بهترین بهانه ی هستی حسین من ای شور عشق تو همه شعر و شعور ما ای شعر عاشقانه ی هستی حسین من اوج حماسه غیرت و آزادگی و عشق ای یاد تو نشانه ی هستی حسین من نامت چنان نگین سلیمان عالم است هستی تو در میانه ی هستی حسین من خون شد دلم ز داغ غریبی و غربتت با ضرب تازیانه ی هستی حسین من راز نهان شعله ی عشقت به قلب ماست ای سرّ محرمانه ی هستی حسین من هر لحظه هر زمان شده ذکر بهشتیان : زیباترین ترانه ی هستی حسین من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
872400339 (2).mp3
3.03M
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم زمینه حضرت علی اصغر علیه‌السلام لالا لالا ، ببین حالا من این پایین ، تو اون بالا عزیزم ، بخواب لالا لالایی می‌کنم‌ ، خوابت نمیاد بزرگت می‌کنم ، یادت نمیاد تو روی نیزه‌ها ، بی‌تابی‌اصغر کسی مادر به فریادت نمیاد عزیزم‌، تو که جون ربابی نمیشه ، رو نی راحت بخوابی بمیرم ، که زیر آفتابی که زیر آفتابی ، که زیر آفتابی لالایی ، لالایی لالا لالا لالا لالا لالایی . لالا لالا ، گل پونه داره من رو ، می‌سوزونه چرا سر رو میچرخونه همه امید مادر رفته بر باد جلو چشمم سرت ، از نیزه افتاد سرت رو مادر از پهلو به نی زد با خنده‌ش حرمله ، ماهارو دق داد سر تو برا سنگا نشونه سر تو برا من سایه بونه خداهم برات روضه میخونه برات روضه میخونه برات روضه میخونه لالایی لالایی لالا لالا لالا لالا لالایی
🔷هر که راهش بسته است رهگشایش اصغر(ع) است 🔷خاندان آل حیدر(ع) اصغرش هم اکبر است . https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
(ع) نمانده آبی، نمانده شیری(۲) جان دهد از تشنگی طفل صغیری(۲) لالایی اصغر_لالایی اصغر(۲) مادر ببوسد زیر گلویش حرمله آن سو در جستجویش لبهای طفلم رنگ سحر شد لبهای طفلم رنگ سحر شد از مشک خالی لبش خشکیده تر بود(۲) لالایی اصغر _لالایی اصغر(۲) سوزد غنچهٔ سرخ و سفیدم او چی کشیده من چی کشیدم با ناله مزن آتش به دلم باناله مزن آتش به دلم ماهی تشنه لبم از تو خجلم(۲) لالایی اصغر_لالایی اصغر(۲) کجائی رباب اصغر آمده(۲) تشنه رفته و کشته آمده کودکت در خون خود غلطیده مادر(۲) لالایی اصغر_لالایی اصغر(۲) 🏴🏴🏴
. حضرت علی اصغر علیه السلام لالالالالالا اروم بخواب حالا خون گلوت پاشید رو صورت بابا لالالالالالا لب تو تشنه موند بابا تو رو بی سر به خیمه برگردوند تیر سه شعبه گلوتو رو با بازوی بابا دوخته خودم میدیدم که از خحالت چقده بابات سوخته ۲ تو رفتی بعد از تو گهوارتو بردن به چوبه ی محمل دست منو بستن حرمله جایزت رو نبرده بود از یاد با نیزه به جون قبر علیم افتاد چهل تا منزل تو رو میزاشتند مقابل من ای وای حرمله کارش فقط شده بود زجر دل من ای وای علیه_السلام
302.2K
حضرت علی اصغر علیه السلام
شب هفتم محرم 🥀 روضه ی حضرت علی اصغر(ع)⬇️ هر كی گوشش به سخن های منه🥀 دیگه از تشنگی فریاد نزنه🥀 بابای مادیگه سقا نداره🥀 رفته و برای ما آب بیاره 🥀 من از این گوشه ی خیمه می دیدم🥀 حرفاشو با قوم كافر شنیدم🥀 می خواد از ماها خجالت نكشه🥀خدایا هیچ مردی روشرمنده اهل وعیال نکن😭🥀 مب خواد از ماها خجالت نكشه 🥀 داره از دشمنا منت می كشه🥀اگه تا آخر این روضه همراه باشی حتما گریه می کُنی😭🥀 نمی گم مِنَتِ ذِلَت می كشه🥀 (بلكه منت هدایت می كشه۲)🥀 یاالله...🍂 بچه ها دست بابا خونی شده۲🥀 گمونم شش ماهه قربونی شده۲🥀 یه خط دل میسوزونه یا امام زمان 🥀😭 اینجاست که شرمندگی به اوج خودش میرسه...اباعبدالله الحسین باهزارآرزو این بچه روبرداشته برده سیرابش کُنه😭🥀 لااله الا الله...🍂 عباشو..... میگه یه قدم به سمت خیمه، یه قدم عقب برمیگرده...عجب صحنه ای شده... (عباشو طوری رو اصغر كشیده🍂 گمونم خیلی خجالت كشیده۲)🍂 شب ماه مبارک رمضان با چه حاجتی به مجلس ابی عبدلله وعلی اصغر اومدی امشب... اینم میدونم که بعضی از بزرگا و علمای ما هروقت کارشون گره می خورد روضه خوان دعوت میکردن میگفتن یه روضه علی اصغر بخون...🍂🌾 اون راننده میگفت درمسافرت بودم بین راه ماشین احتیاج به آب پیداکرد ترمز زدم کنارجاده ایستادم سطل آبی روبه دست گرفتم...هرماشین عبور میکرد اون سطل آب روبالا میگرفتم...شاید کمک کُنن اما ساعتی گذشت وماشینی نگه نداشت...خسته شدم نمیدونستم دراین هوای گرم چه کنم...ناگهان فکری به ذهنم رسید کودکی شیرخوار توماشین تو بغل مادرش بودرفتم بچه روبیرون آوردم روی دست قرار دادم، یه دست دیگه هم این سطل آبو گرفتم....بلافاصله اولین ماشین نگه داشت...آب دراختیار ماگذاشت...🌾 لعنت خدابه اون ... که چون حسینو دید علی اصغر به روی دستِش...😭🥀به جای قطره آب رودست پدر هدف تیر۳شعبه قرار دادن...😭🍂 روضه ی علی اصغر گره گشاست...شاید تنها جایی که خدا به اباعبدالله تسلیت گفت معلوم میشه که اباعبدالله خیلی از شهادت علی متأثر شد...😭 شرمندگی اینجاست.....آ..... درکتاب مُنتَهیُ الآمال از حضرت سکینه اینگونه روایت شده...روز نهم ماه محرم آب تمام شد...عطش وتشنگی به شدت به کودکان فشار آورد..‌.آب تمامی ظرفها مشکها خالی وخشک شد، منو دیگر کودکان به شدت تشنه بودیم...🌾 من خدمت عمه بزرگوارم حضرت زینب اومدم تابهش خبربدم...که کودکان تشنه اند...هنگامی که پیش اومدم خدمت عمه دیدم که اوبرادر شیرخوارَم حضرت علی اصغر ورودامنش گذاشته....علی جانم...😭🍂 پسرم چرا نمیخوابی ۳🌾علی لای لای علی لای لای علی لای... بخواب ای نوگل چشمان مادر🌾 آمدم ...دیدم علی رودامن عمه ام زینب...علی اصغر گاه می نشست، گاه برمیخواست...مثل ماهی که از آب دور افتاده باشه وبرآشفته بود..گریه میکردن...🌾🍂😭 اول زینب بهش فرمود صبرکن پسربرادرم، کجاست صبربرای تو...درحالی که اینقد تشنه هستی برعَمَت سخته صدای تورو بشنوه اما نتونه برات کاری کنه...🌾🍂😭حضرت سکینه می فرماید: هنگامی که من این سخنان رو از عمه شنیدم....گریه کردم 😭🌾 حضرت فرمود سکینه؟عرض کردم بله عمه جان...عمه ام گفت: چرا گریه میکنی من عرض کردم...بخاطر تشنگی و عطش برادرم علی اصغر دارم گریه میکنم...😭😭🥀دیگه به عمه ام زینب نگفتم خودم دارم می سوزم خودم تشنه مه...نتونستم بگم...🍂 الله اکبر...🌾 زبس من میگفتم عمه جان کاش پیش یاران وانصار میرفتیم شاید اونایی که درخیمه آب داشته باشن کمی به علی اصغر آب بدن...😭🌾 به سوی خیمه های عموهایم رفت دید همشون آب ندارن...کودکان خردسال حضرت رقیه بقیه بچه هااز تشنگی دادن تَلَف میشن درتاب وتَبَن...🌾 به دنبال ماراه افتادن...عمه ام توخیمه پسرعموهام رفت به خیمه عباس اما رفت آبی نبود...آب کجا بود...دوباره برگشت خیمه ی خودش...🥀 درحالی که نزدیک به ۲۵ بچه ی خردسال کودک تشنه وهمراه بودن....داد می زدن...😭🌾همه ی شهدا روی زمین کربلا جان دادن...😭🌾 لااله الا الله...یا امام زمان... اما علی اصغر روی دست بابا جون داد برا پدرخیلی سخته...الله اکبر...🍂 اباعبدالله جلو خیمه آمد یا اختاه ناویلنی ولدی الصغیر حتی اَودَعَهو.. خواهرم یه باردیگه فرزندمومیاری تا ببینمش.. تولهوف صفحه۶۶ اگه دقت کنید... چراگفت خواهر چرانگفت رباب بیار...گفت زینب بچه منومیشه بیاری...چرا ازمادرش نخواست علی اصغر روبیاره...؟من فکر کنم ابی عبدالله نمی خواست نگاه رباب بیفتد ازرباب خجالت می کشید...گاهی انسان باخواهر راحت تر حرف میزنه...لذا نخواست نگاش به رباب بیفته... بعضی از اهل ذوق می گویند: مادر دیگه نمی توانه بچه را نگه داره، دلش برابچه می سوزه...داده بود دست زینب... حالا کاری ندارم بچه روخواست...اونایی که بچه کوچیک دارن میدونن...وقتی بچه شون مریض میشه...دیدن مادر چقدر بی تابی میکنه...🌾آدم احساس‌ میکنه که خانه خاموش
۱ (قتلگاه) در زمین کربلا،روز هجران آمده در کنار قتلگه،طفل گریان آمده۲ همگی با غم دل روی زمین افتادند به کنار شهدا گریه ی خود سر دادند وا حسینا وا حسینا وا حسینا وا حسین۲ پیکر پاک حسین،غرق در خون گشته غرق در رنج و ملال،طفل دلخون گشته۲ بر سر و سینه زنان ذکر حسینا دارد در کنار بدنش شیون و غوغا دارد وا حسینا وا حسینا وا حسینا وا حسین۲ در کنار شهدا،می زنند سکینه را یاد زینب آورد،داغ مدینه را۲ دشمن از ظلم و ستم رنگ رخش نیلی کرد صورت دخت کبود با زدن سیلی کرد وا حسینا وا حسینا وا حسینا وا حسین۲ زد سکینه این صدا،با دو صد شور و نوا کن نگه بر رخ من،یا حسین یا ابتا۲ تازیانه زده بر پیکر پاکم بابا زین کتک هاست که افتاده به خاکم بابا وا حسینا وا حسینا وا حسینا وا حسین۲