یاران تو هزار مصیبت کشیده اند
اما غم تو را سر مویی ندیده اند
تنها شنیده ایم هرآنچه تو دیده ای
تو دیده ای که جد تو را سر بریده اند
از مقتل زیارت ناحیه روشن است
#شیب_الخضیب را مکرر کشیده اند
گاهی به جسم جد غریبت نشسته اند
گاهی به چکمه روی تن او دویده اند
انگشت را به خاطر انگشتری به حِرص
با خنجری که کُند شده بد بریده اند
تو گفته ای که گریه خون میکنی چرا
از بس که عمه های تو تُهمَت شنیده اند
گفتی شبانه روز فقط گریه میکنم
از بس که #آل_فاطمه غربت کشیده اند
این بی حیا ارازل و اوباش بارها
مظلومه را به نیش زبانها گزیده اند
در راه کوفه بعضی از این پست فطرتان
از یکدگر به قهقهه زیور خریده اند
اجداد طاهرین تو #راس_الحسین را
یا در تنور یا که سر نیزه دیده اند
آقاخوش آن سحرکه کنی ازحرم #ظهور
بینی #مدافعان_حرم سر رسیده اند
#نـوكــر_نـوشـت:
#آقـا_جـان💔
به ماهِ رویِ تو، این آرزو که من دارم
هزار سال اگر بینمت، هنوز کم است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مهدی_نعیمایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
#آخر_ماه_صفر
#روضه_امام_رضا
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
تو آمدی و
بود عبا بر سرت آقا
خون بود
سفیدیِ دو چشم ترت آقا
وقتی به روی خاک نشستی
به گمانم
شد زنده تو را
خاطره ی مادرت آقا
این کیست
عمامه به سرش نیست ؟
جواد است
از راه دراز آمده
تاج سرت آقا
( تا اومد میان حجره ، دید باباش امام رضا داره به خودش می پیچه ، خیلی سخته ، یه کودک 9 ساله ، ببینه بابای غریبش ، داره به خودش می پیچه ... )
جواد 9ساله به سر میزند
بوسه به لبهای پدر میزند
صد شکر ، سرِ تو
به روی زانوی او بود
وقتی که کشیدی
نفَسِ آخرت آقا
( بابا دلش میخواد دَمِ آخرش ، بچه هاش باشن کنارش ، بابا دلش میخواد لحظه ی آخر ، سرش روی زانوی پسرش باشه ... )
تشییع شدی ، لیک
نه در زیر سُم اسب
( جانم جانم ، تا نام ابی عبدالله میآد ، عاشقانه ناله میزنی ، شاید ناله ت برای اینه ، میگی ماه صفر هم تموم شد ، امشب دیگه میریم ، پیراهن عزارو در میآریم ، پیراهن عزارو روی چشمت میگذاری ، ... این پیراهن مقدسه ، خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی را ، یکی از وصایاش این بود ، اون پیراهن مشکی که توو عزای جدّم می پوشیدم ، تووکفنم بگذارید ، فردای قیامت به مادرم فاطمه نشون بدهم ، ... یااباعبدالله ... )
تشییع شدی ، لیک
نه در زیر سُم اسب
گل بود که می ریخت
روی پیکرت آقا ...
#شاعر_سعید_توفیقی
( امروز بدن امام رضارو گلباران کردند ، وقتی میخواستند بدن را بردارند ، [یا حضرت معصومه ] ، گلهارا عقب زدند ، بدن امام رضارو از زیر گل بیرون آوردند ...)
#آقا_جان
کِی با لب تشته
سرت از پشت بریدند؟
#شاعر_سعید_توفیقی
( میخوام ببینم با این یک بیت چه میکنی ؟ چون خودِ امام رضا روضه خوان ابی عبدالله ست ، خودش فرمود : « یَا ابْنَ شَبِیب » جدّ مارو کربلا ذبح کردن ... می دونید ذبح یعنی چی ؟ ذبح یعنی کسی که هنوز نفَس میکِشه ، یعنی کسی که هنوز لباش به هم میخوره ، سر از بدنش جدا کنند ... یا امام رضا ، جدّ غریبتون ،لباش به هم میخورد ، زیر لب با خدا راز و نیاز میکرد ...
این واژه ی « ذبح » چند جا کربلا به کار برده شده ، یه جا برای ابی عبدالله ست ، یه جای دیگه اش را میگم ، یه جای دیگه برای یه طفل شیرخواره به کار بُرده شده ، ... های جانم ... بابُ الحوائجه ، اونایی که مریض دارند ، اونایی که گرفتارند ... لبای کوچولوی علی اصغر به هم میخورد : « فَذُبِحَ الطِّفلْ مِنَ الْاُذُنِ اِلیَ الْاُذُن » یعنی گوش تا گوش علی درید ؟ با تیر ... لَا اِلَهَ اِلاَّ الله ... اما ذبح باباش فرق میکرد ، ... از حضرت زهرا عذرخواهی میکنم : « أَلسَّلامُ عَلَى الْمَذْبوحِ مِنَ الْقَفا » ... حالا اگه جیگرت سوخت بگو یا حسین ... نه نه ، مگه میتونی بشنوی اربابت رو از قفا سر بُریدند ، آرام باشی ؟ به قصد فرج بگو یا حسین ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
1401